در حال بارگذاری ...
...

گفت و گوی اختصاصی سایت ایران تئاتر با ”قادر آشنا” مدیرکل هنرهای نمایشی

ما نیاز به اجرای خوب و فاخر داریم. ما مشکل تالار نداریم. واقعن تئاتر خوب نداریم. می خواهد کار کلاسیک باشد، مناسبتی و سفارشی باشد و یا هر چیز دیگری.. که من اساسن با کار مناسبتی هم مخالف هستم. منتهای مراتب در جایی دیگر به آن خواهم پرداخت. ما باید جشنواره هایی داشته باشیم که تولیداتش وارد اجرای عمومی بشود. الان نیاز به تحلیل محتوایی داریم.

گفت و گوی اختصاصی سایت ایران تئاتر با ”قادر آشنا” مدیرکل هنرهای نمایشی

ما نیاز به اجرای خوب و فاخر داریم. ما مشکل تالار نداریم. واقعن تئاتر خوب نداریم. می خواهد کار کلاسیک باشد، مناسبتی و سفارشی باشد و یا هر چیز دیگری.. که من اساسن با کار مناسبتی هم مخالف هستم. منتهای مراتب در جایی دیگر به آن خواهم پرداخت. ما باید جشنواره هایی داشته باشیم که تولیداتش وارد اجرای عمومی بشود. الان نیاز به تحلیل محتوایی داریم.

رضا آشفته: قادر آشنا، مدیرکل هنرهای نمایشی به دنبال آن است که با تدوین شیوه نامه شورای حمایت و تفکیک وظایف آن از شورای نظارت به انتقادهای موجود پایان دهد. او آمده است تا به اجراهای عمومی سروسامانی بدهد و با پژوهش جدی، شکل و شمایلی حقیقی و کاربردی به جشن­واره­ ها بدهد. در این گفت و گو او پاسخگوی مسائل و انتقاداتی است که در چند ماه اخیر از زبان هنرمندان مطرح شده است.

***
در فراخوان سی و یکمین جشن واره تئاتر فجر جایی برای سمینار و کارگاه آموزشی مشخص نشده و این باعث ایجاد انتقاداتی بر آن شده است. نظرتان در این خصوص چیست؟

اساسن هیچ جشنواره ای نیست که شما در کنارش کارگاه آموزشی یا سمینار و نقد و بررسی نداشته باشید. در فراخوان هم لزومی ندارد که به این برنامه ها از هم اکنون پرداخته شود. در فراخوان بیشتر در زمینه شرکت هنرمندان در بخش های مختلف جشنواره و نحوه آن اطلاع رسانی می شود. برای برگزاری کارگاه آموزشی و نقد و بررسی دیگر نیازی به اعلام در فراخوان نیست. من به شدت معتقدم که نمی شود به قیمت حذف محتوا اعلام بکنیم که می خواهیم هزار اجرا برویم. اگر ما بتوانیم در جشنواره ای که برگزار می کنیم، از بین صد نمایش پنجاه اثر که توان و ارزش اجرای عمومی را داشته باشد انتخاب کنیم، به نظرم باید از این جشنواره حمایت بشود و وقت صرف آن کنیم. منتها اگر در میان این صد کار، 10 کار برای اجرا پیدا نشود، این اتفاق بدی است. ما دنبال تعدد، تکثر و کمیت نیستیم. نه این که چنین چیزی نباشد، ولی باید این تعدد با ارزش و کیفیت همراه باشد. من که الان مدیرم باید به تالارهای سطح شهر تهران اجرا معرفی کنم. باید بررسی کنم و ببینم چند کار از آثار راه یافته به جشنواره، برای اجرای عمومی مناسب است. من صریح صحبت می کنم، و هیچ دلیلی هم نیست که حرف هایم را نگویم. وقتی جشنواره تئاتر عروسکی تمام می شود، من و دبیر جشن واره باید اعلام کنیم که الان20 نمایش داریم که آمادگی اجرا در تالارهای سطح شهر را دارند. حالا از شما می پرسم که به نظر شما ما الان مشکل تالار داریم یا اجرا؟
هر دو!
من الان قطعن اعلام می کنم که مشکل تالار نداریم، بلکه مشکل اجرا داریم. ما مشکل اجرای فاخر و خوب داریم. می توانیم با هم به دیدن تئاترها برویم. اصلن با خودم عهده بسته ام که همه تئاترهایی را که اجرا می شود، ببینم. من از موقعی که از کرج به تهران آمده ام به دیدن کارهای مختلف رفته ام و دوست داشتم حتمن کارهای تالار اصلی تئاترشهر را ببینم. می خواستم ببینم که کجای کار هستم و حالا باید چه کارهایی را انجام بدهم. وقتی جشنواره بزرگی مثل فجر برگزار می شود، باید ظرفیت تالارهای ما شش تا هفت ماه پر بشود. یعنی باید بگوییم که جشنواره قد و قواره اش به گونه ای است که می تواند با تولید آثار فاخر، اجراهای عمومی ما را هم در بر بگیرد. مگر می شود دو ماهه یک کار فاخر را جمع کرد؟ در این جا کارگردان مقصر است و من مدیر هم مقصرم، مدیر سالن هم مقصر است و فقط مردم هستند که بی تقصیرند.
بالاخره باید برای این منظور برنامه ریزیی بشود؟
بله، یک بخشش برنامه ریزی است. می خواهم بگویم که وقتی شما جشنواره تئاتر فجر را دارید، نباید غصه اجرای عمومی را بخورید. من و شما با هم به دیدن جشنواره مقاومت رفتیم. من به شما می گویم آیا شما از آن جشنواره می توانید یک کار انتخاب کنید که در تالاری اجرا برود؟
نه!
من هم با قاطعیت تمام می گویم که پاسخ منفی است. ما نیاز به اجرای خوب و فاخر داریم. ما مشکل تالار نداریم. واقعن تئاتر خوب نداریم. می خواهد کار کلاسیک باشد، مناسبتی و سفارشی باشد و یا هر چیز دیگری.. که من اساسن با کار مناسبتی هم مخالف هستم. منتهای مراتب در جایی دیگر به آن خواهم پرداخت. ما باید جشنواره هایی داشته باشیم که تولیداتش وارد اجرای عمومی بشود. الان نیاز به تحلیل محتوایی داریم. 30 سال جشنواره تئاترفجر را برگزار کرده ایم. الان نیاز است که با انجام پژوهشی آن را در قیاس با سی جشنواره دنیا بسنجیم. باید ببینیم در قیاس با جشنواره های منطقه، آسیا و دنیا از چه جایگاهی برخوردار است. نیاز ما کار پژوهشی، نظر سنجی و نیازسنجی است و اگر این تحلیل ها را نداشته باشیم نمی دانیم چه کرده ایم و چه باید بکنیم. پژوهش است که به ما می گوید چقدر داریم درست می رویم. ما باید به چه دلیلی بگوییم که تعداد کارها افزایش پیدا بکند. آیا استقبال خیلی زیاد است؟ مردم غرب و شرق تهران طومار نوشته اند که تعداد تالارها را در زمان جشنواره تئاترفجر افزایش بدهیم؟ در این خصوص وظیفه پژوهش گران، استادان دانشگاه و افراد اهل قلم است که به ما راست و درست جشنواره را گفته و نقاط ضعف آن را معلوم کنند. اگر ما مدیران اجرایی به دانش خودمان اتکا کنیم، مشخص نیست که داریم چه می کنیم.
در جشنواره های شهرستان و مناطق، جلسات نقد و بررسی خیلی جدی گرفته شده، و نتیجه آن را هم می بینیم که هر سال کارهای بهتری از مناطق مختلف پا به جشنواره تئاتر فجر می گذارند. متاسفانه در جشنوارهایی که در تهران برگزار می شود و به خصوص جشنواره تئاترفجر جایی برای نشست های نقد و بررسی وجود ندارد. نظر شما چیست؟
ببینید می خواهم یک چیزی بالاتر از این ها را بگویم. مقام معظم رهبری، دارد موضوعی را سال ها مطرح می کند که کمتر به آن توجه شده است، آن هم توسعه آزاداندیشی در دانشگاه هاست. معنی این صحبت این است که در حیطه دانشگاهی، چالش ها، دیالوگ ها، متینگ ها و... باید همه نظرها گفته بشود و بعد مردم از بین اینها انتخاب بکنند. جمهوری اسلامی، اسلام، و فقه شیعه این ظرفیت را دارد. این اتفاق باید بیفتد و باید بتوانیم با همدیگر حرف بزنیم، اما نباید یقه همدیگر را بگیریم. حرف هایمان را بزنیم و ولی به همدیگر القابی را نسبت ندهیم. این فضا را باید به وجود بیاوریم. در عرصه هنر هم چنین فضایی باید باشد. مگر کار هنری برای چه چیزی تولید می شود؟ کار هنری و فرهنگی، بیان¬گر هویت کشور و نظام است. این تقویت فرهنگ و تقویت نظام ماست. اصالت ما و تقویت باورها و حقوق ماست. ما از این طریق می توانیم نشاط به زندگی وارد کنیم. برای رسیدن به چنین مجالی گفت و گو و نقد لازم است. اگر کسی خود را مبرای از نقد و دانش دیگران بداند، مطمئن باشید که کارش ناصواب است. بنابراین شما وقتی می گویید در شهرستان ها به نقد توجه می کنند، این یعنی خودشان را قانع کرده اند که بیش تر بدانند و نیاز به آموزش و یادگیری دارند. درک کرده اند که چنین نیازی وجود دارد. ولی وقتی خدای نکرده در شهر تهران فکر می کنند که دیگر کارشان را به خوبی یاد گرفته اند و نیازی هم به نقد نیست، این اشکال دارد. چون انسان کمال جو و مطلوب طلب است. شما زمانی که به نوک قله رسیده اید، وقتش می رسد که به سمت پایین قله حرکت کنید و اگر به سمت قله دارید می روید و هنوز به اوج قله نرسیده اید، کارتان نیاز به نوآوری و خلاقیت دارد. مردم انتظار دارند ببینند که یک کارگردان که سال گذشته کاری نوآورانه به صحنه آورده، امسال چه نوآوری هایی را در صحنه متبلور می کند. مطمئن باشید که این کارگردان اگر اهل نقد و نظر نباشد، حتمن نسبت به کارهای گذشته خود یک گام به عقب برخواهد داشت.
در این چند ماه اخیر بحث و انتقاد نسبت به شورای حمایت خیلی زیاد شده است. شما چه نظری درباره این شورا و عملکردش دارید؟
[:sotitr1:]نیاز است که در یک وقت دیگر درباره شورای حمایت به طور مفصل صحبت بکنم. اما چون به آن اشاره کردید، اجمالن درباره اش می گویم. ببینید اختیاری در دست مدیر کل بود، و پولی در اختیارش قرار می گرفت که صرف انتخاب و تولید آثار برای اجرای در تالارها می شد. معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به جمع بندیی رسید که این شورا چنین وظیفه ای را بر دوش بگیرد. باید بگویم بنده در هر جایی که کار می کنم به استقلالم بیش از هر چیزی بها می دهم. به اختیاراتم واقف هستم، و واقفم که اختیار مدیریتی باید حفظ بشود. اما در اینجا می بینیم که آن تصمیم نابه جا و نادرستی نبوده  بلکه تصمیم کاملن درستی است. اختیار برای صرف پولی که باید خرج تالارها می شد، از یک نفر گرفته شده و به گروهی واگذار شد. یک نفر امکان خطایش از جمع خیلی بیش¬تر است. جمع کمک می کند، پیشنهاد و نظر می دهد، و در نهایت کمک می کند به فضایی که قرار است شکل بگیرد. در همین سال 50 پرونده در شورای حمایت مطرح شده است. از این میان 38 پرونده مورد حمایت واقع شده و رقمی که اختصاص داده اند، از طریق سایت ایران تئاتر به طور کامل منتشر شد تا سوءتفاهامت احتمالی برطرف شود. مشروح هر جلسه ای که در این مدت تشکیل می شود، هم از طریق سایت ایران تئاتر منتشر خواهد شد تا همه در جریان حمایت ها و عدم حمایت ها قرار بگیرند. همه چیز باید شفاف و روشن در اختیار همه قرار بگیرد. از 50 درخواستی که آمده، 38 درخواست پذیرفته شده که این اتفاق بزرگی است. شاید بعضی جاها اشکال در ذهنیت ها باشد، و شاید در اجرا مشکل داشته باشیم. منتها چیزی را حذف نکرده اند و از میزان برنامه ها نکاسته اند. الان به جای یک نفر، پنج نفر دستم را می گیرند. متر و معیاری هم نگذاشته اند. اما آن چیزی که ما می خواهیم انجام بدهیم این نکته است. وقتی که من آمدم، به دلیل ارتباطی که دورادور با معاونت هنری داشتم چون من نماینده 31 مدیر کل استان در این معاونت بودم، برای مباحث موسیقی، تجسمی، مد و لباس و آموزش  آنچه که باید را منتقل می کردم. بنابراین به مسائل معاونت هنری واقف بودم. الان می دانم که چه مسائلی در زمینه آموزش، مد و لباس، موسیقی و تجسمی وجود دارد. چون در این خصوص نظرات مدیرها را می گرفتم. پس هم با شورای حمایت و کار گروه تخصصی و هم با آدم ها و کارکرد و مسائل شان آشنا بودم. وقتی آمدم، آیین نامه شورای حمایت نهایی نشده بود و داشت به صورت آزمایشی اجرا می شد. آقای دکتر شاه آبادی کار را به دکتر حیدری خلیلی ارجاع داده بود تا این آیین نامه را نهایی و اعلام بکند. در این چرخه ای که داشت نهایی می شد، بنده آمدم و شدم مدیر مرکز هنرهای نمایشی. بنابراین اعلام شد که با آمدن مدیر جدید هر نوع حک و اصلاحی در آن راه دارد. ما آمدیم اساس نامه و شیوه نامه را گرفتیم، نظرات و کارکردها را هم می دانستیم، من در جلسات شورای حمایت حضور پیدا کردم. الان که قرار است آئین نامه بیرون بیاید، نباید ناقص باشد. دوستان اما باید بدانند دو تا کار حاکمیتی است و تفویضی نیست. حمایت و نظارت که کارهای حاکمیتی هستند. مثلن من مدیر کل ام و اعلام می کنم بخشی از کارم را به انجمن هنرهای نمایشی واگذار کنید، بخشی از اقتدارم را هم به بنیاد رودکی واگذار کنید، یا موسسه توسعه هنرهای معاصر که خصوصی هستند. این وظیفه را حکومت به من محول کرده، چون به من محول کرده نمی توانم آن را به بخش خصوصی واگذار کنم. اما در مشاوره ها و کمیته های تخصصی از نظر نهادها و افراد می توانیم استفاده کنیم. آن جایی که حکومتی است امکان ندارد چنین کاری را انجام بدهم. چون من باید پاسخگو باشم. مگر می شود وظایف اجرایی دولتی را به بخش خصوصی واگذار کنیم. اما آن جا که کار پژوهشی است، این دیگر وظیفه ما نیست باید واگذر کنیم به پژوهشگران. آن جایی که منجر به مشاوره و تصمیم سازی می شود نهادهای خصوصی و افراد می توانند مشارکت داشته باشند. از موقعی که من آمده ام آیین نامه شورای حمایت را بر اساس همین چیزها اصلاح کرده ایم. مدیری که وارد یک مجموعه می شود باید گروهش را متناسب با آنچه که نیاز دارد بچیند تا بتواند کارش را جلو ببرد. بنابراین من اصلاح نهایی شیوه نامه شورای حمایت را انجام داده ام. بعد از این که با مجموعه شورای مدیران درباره اش صحبت کردیم، و بعد از آن که تصویب شد، ابلاغ خواهیم کرد. البته من از نظر تک تک کارشناسان استفاده کرده ام. اگر یکی از این مشورت ها انجام نشد، دلیل بر این نیست که ما به همه مشاوره ها وجهه عملی بدهیم. یک مدیر این حق را دارد که تصمیم بگیرد و به تر است که از نظر کارشناسان هم بهره مند بشود. برای تصمیم اش عاقلانه تر و پخته تر و جدی تر این است که به مشاوره ها هم گوش کند.   
برخی از منتقدها گفته اند که نوعی موازی کاری بین عملکرد شورای نظارت و شورای حمایت به وجود آمده است.
من قبول دارم. این نکته که تداخل کاری انجام شده است را قبول دارم. برای همین می گویم که شورای نظارت ما چنان به سرعت و با دقت باید کار بکند که راه را برای شورای حمایت باز نگذارد که در این زمینه ورود پیدا کند. شورای حمایت و شورای نظارت شیوه نامه شان در حال تنظیم است. من فرمت آن ها را نهایی می کنم. این که از نظارت تا حمایت چه مدت زمانی باید صرف بشود، در این شیوه نامه ها مشخص شده است. شورای نظارت به شورای حمایت خواهد گفت که چگونه از کارها حمایت بکنند. آیا فلان اثر ارزش این را دارد که روی آن سرمایه گزاری بکنیم. این کار می تواند کامل با قرارداد گیشه برود یا نمی تواند. شورای حمایت بر اساس نظریه شورای نظارت عمل می کند. مطمئن باشید اگر به همان کسانی که به شورای حمایت نقد داشتند بگوییم کار دست شماست و ما برای اجراهای عموم در این تالارها سه میلیارد تومان به شما می دهیم، اولویت بندی می کنند. امکان ندارد که الویت بندی نکنند. می توانند به همه اجرا بدهند؟ این هم محال است. آیا می توانند به همه رقم بالا بدهند؟ این هم محال است. جامعه هنری این حق را دارد که حق خود را طلب بکند و من با عدالت و با اعلام گونه های حمایتی که تئاتری ها بدانند وظیفه ام را انجام خواهم داد. شیوه نامه ای را طراحی خواهیم کرد که متن آن در این چهارچوب باشد. بیش تر از این دیگر نمی شود کاری کرد. البته من در زمینه اقتصاد فرهنگ و هنر هم نظریاتی دارم تا بدانیم که این کارهایی که الان می کنیم در جهت خدمت به تئاتر هست یا نه؟ آیا تئاتر صد در صد دولتی باشد خدمت به تئاتر است؟ آیا تا زمانی که کارگردان های ما وابسته به دولت باشند، این وضعیت خدمت به تئاتر است؟ آیا این اوج تئاتر است یا سقوط تئاتر. همه این ها را بررسی می کنم.