”گل سرخ” نگاهی شاعرانه به تعزیه دارد

نشست نقد و بررسی نمایش "گل سرخ" با حضور رضا آشفته و محمود رضا رحیمی به عنوان منتقد و محسن رنجبر نویسنده و کارگردان نمایش برگزار شد.
به گزارش دریافتی سایت ایران تئاتر از پایگاه خبری حوزه هنری، در ابتدای این نشست، محسن رنجبر درباره تمهیداتش برای تبدیل یک متن تعزیه به یک اثر نمایشی مدرن گفت: سعی کردیم بر روی یک نسخه از تعزیه حضرت قاسم دراماتورژی کنیم تا به گونه ای شکلی منحصر به فرد داشته باشد و در ضمن بتواند به اصول و روح هنر ایرانی و شرقی در اجراهای تعزیه و نمایش ایرانی پایبند باشد.
وی افزود: ما در این نمایش نه به دنبال شکلی سنتی بودیم و نه شکلی مدرن، بلکه به دنبال پیوند دو اندیشه هنر نمایش غرب و شرق برای ترکیب آنها بودیم تا یک نمایش تلفیق یافته تولید شود.
در ادامه نشست، محمد رضا رحیمی در پاسخ به سوال آشفته درباره اینکه آیا این اثر یک پرفورمنس است یا نه پاسخ داد: به عقیده من این اثر یک نمایش آتلیه ای است که در تمام دنیا برای احیا و نشر سنت ها استفاده می شود. در آشفته بازار فعلی تئاتر بسیار ناراحتم که چرا از آثار ارزشی ای مانند این نمایش حمایت نمی شود.
رحیمی ادامه داد: سالنی که در آن حضور داریم و اثر نمایشی در آن اجرا رفت نه بلک باکس است و نه شکل قاب عکسی، اما فرصت مناسب و خوبی برای اجراست، زیرا در این وضعیت بی اعتمادی به جوانان اتفاق خوبی افتاده است.
این مدرس دانشگاه درباره این شکل های اجرا گفت: هنوز هم این گونه تجربیات جای کار دارد تا شخصیت نگاری اتفاق بیفتد. باید این نکته را بدانیم که تعزیه یک درام نیست و شکل اجرایی خود را دارد. در این متن تضاد به شکل قابل قبولی وجود دارد، یعنی شادی و غم، بزم و سور را در یک لحظه نمایش نشان می دهد به طوری که در لحظه جشن ما یک کفن پوش داریم.
وی درباره ادبیت متن نمایشی نیز گفت: کارگردان در این اثر به ادبیت هم توجه دارد و کل متن چیزی حدود 20 تا 25 خط از تعزیه اصلی است که به صورت اجرایی به نمایش در می آید و زنده می شود، حضور این اشعار آن هم در این شکل و شمایل کاملا منطبق با شیوه مورد اتخاذ کارگردان برای یک اجرای مدرن است.
رضا آشفته با تکیه بر سخنان رحیمی درباره شکل سالن و وجود عناصر بزم و غم در کنار یکدیگر در این اثر نمایشی گفت: در این نمایش تماشاگر باید جزیی از آیین شود، اما این اتفاق نمی افتد و نوعی فاصله ایجاد می شود و حس را درست منتقل نمی کند. نظر شما درباره این موضوع چیست.
رحیمی پاسخ داد: با پایه های سخنان شما موافقم، اما باید به این نکته هم توجه کنیم که آیا گروه اجرایی تمایلی به همراهی و مشارکت تماشاگران دارد و قصد دارد در این راه قدمی بردارد. پاسخ به این سوالات منفی است.
وی ادامه داد: در اجرای این نمایش تصاویر مانند تیر به سرعت رد می شوند و کارگردان می خواهد تصاویر را نشان دهد و اگر تماشاگر مشارکتی انجام دهد شاید کیفیت و حالت اجرا عوض شود، اما نیاز به مشارکت احساس نمی شود. باید این نکته را هم به کارگردان بگویم که اگر نمی خواهد تماشاگر را درگیر کند نباید پایان نمایش با حضور بازیگران و صدای سنج و کمی تهدید باشد بلکه باید عادی تمام شود.
رحیمی با اشاره به ابتدای نمایش نیز گفت: ما در ابتدای نمایش با یک پند روبرو می شویم که ای تماشاگر غافل در پایان زندگی، تو به خاک گور می روی پس آگاه باش، بنابراین آغاز نمایش مانند آغاز روایت های تعزیه یا نقالی است، حتی این روند در روایت هزار و یک شب هم مشاهده می شود، به این ترتیب تماشاگر را جدا می کند و به او تصاویر را نشان می دهد.
محسن رنجبر در پاسخ به تاکید آشفته بر ادغام یک تماشاگر در یک مجلس سنتی و وجود یک دیوار چهارم میان اجراگران و تماشاگران گفت: من شخصا قبول دارم که بخشی از آئین های نمایش شرقی در ساخت این اثر دخالت دارد، اما ما تعزیه اجرا نمی کنیم که تماشاگر بخواهد درگیر شود یا نشود، ما تمرکز خود را بر تصویرسازی و فضاسازی گذاشته بودیم، در حالی که دخالت و مشارکت تماشاگر خود یک پروسه جداگانه، طولانی و سخت است، و پایه یک اثر از ابتدای شکل گیری باید بر همکاری با تماشاگر باشد تا بتوان خواستار مشارکت آنها شد.
وی افزود: در اجرای دیگری که در ماه رمضان نبود ما به تماشاگران برای آشامیدن شربت نیز دادیم، اما در این سالن به لحاظ نوع ساختمان و صندلی ها و ماه رمضان این امکان وجود نداشت و ما برای اجرای این ترفند کمی سختی روبرو بودیم.
رنجبر درباره اجرا نیز گفت: در اجرای این اثر تلاش شده است تا از جایگزینی تصویر به جای ابیات استفاده شود به همین دلیل بخشی از ابیات را حذف کردیم، تا به جای صدای اشعار تصاویری شاعرانه مشاهده کنیم.
رحیمی در ادامه و با تکیه بر سخنان رنجبر افزود: زمانی که دست به حذف بخشی از اشعار می زنید، باید از بخش های دیگر سالن خود نیز استفاده کنید، پس باید همان طور که گفتم مسئله سنج زدن آخر را نیز حذف کنید، زیرا ناگهان در پایان اجرا برخلاف تمهید اولیه قصد برقراری ارتباط را دارید که مناسب نیست.
رحیمی با اشاره به نکات مهم و مثبت اجرای نمایش گفت: شما به عنوان کارگردان اثر حرکات را کند کرده اید و سرعت اجرایی را که در ذات تعزیه و زبان آن است گرفته اید، همچنین با استفاده از خطوط مستقیم و آرام، عمق و نگاه ویژه ای به نمایش خود افزوده اید که جای قدردانی دارد، اما باید بگویم جای مهارت در بازیگران شما خالی است، در کِل کشیدن، آواها و تصویرها کمی ضعف دیده می شود. این کار به شدت ایراد است و شما به موسیقی و تمرینات بهتری نیاز دارید.
در پایان این نشست رحیمی در پاسخ به پرسش آشفته درباره اینکه اگر این اثر یک پرفرمنس است، آیا باید بازیگر داشته باشیم یا اجراگر، پاسخ داد: مقصود از اجراگر ربط دهنده سالن با متن و حتی تماشگر شرکت کننده است و زمانی که تماشاگر مشارکت نمی کند پس اجراگر نداریم، اما این اجرا خصوصیات یک پرفورمنس را دارد چون زمانی بازیگران از شرایط صِرف بازیگری عدول می کنند و بیشتر تصویر به چشم می آید تا بازی. فراموش نکنیم که این اثر تصاویر محسن رنجبر از تعزیه است نه خود تعزیه. این اثر نمایشی پر از ترکیب بندی است که به طور ناخودآگاه بازیگر را به سمت اجراگری هدایت می کند.
محسن رنجبر در پایان سخنان خود درباره ممنوعیت اجرای این متن در زمان های گذشته گفت: به نظر می آید در زمان قاجار به علت داستان اصلی این نمایش که درباره یک جوان ناکام است که شب عروسی اش در کربلا شهید می شود، هم حساسیت های حکومتی و هم حساسیت های احساسی در میان عامه مردم وجود داشته است، نباید فراموش کرد تعزیه و اجرای آن همیشه نوعی اعتراض بوده است.