در حال بارگذاری ...
...

حرف های ملیحه مرادی‌جعفری، نویسنده نمایش”شازده قورباغه”

”شازده قورباغه” تغییرات زیادی کرده هم به خواسته کارگردان و هم شورای نظارت مرکز هنرهای نمایشی

ملیحه مرادی از سال 75 در جشنواره‌های مختلف تئاتر از جمله جشنواره های دانشجویی، دفاع مقدس، فجر، بانوان و استانی، در حوزه‌های بازیگری، کارگردانی و نمایشنامه‌نویسی فعالیت داشته است.”یه کاسه خون”، ”خورشید گمنام”، ”خدا این جا نیست”،”دختری که با آتش رقصید”،” یادگارهای طلایی”، ”وداع به یادماندنی” و”کفش‌های نقره‌ای سارا” از جمله نمایشنامه‌های صحنه‌ای هستند که یا به اجرا در آمده‌اند و یا مجوز اجرا گرفته‌اند و به زودی روی صحنه می‌روند. همچنین جعفری‌ در سال 80 فعالیت‌اش را در رادیو آغاز کرد و هم اکنون با بیش از چهل نمایشنامه رادیویی در شبکه جوان و فرهنگ مشغول به کار است. در ادامه حرف های مرادی‌جعفری را در درباره نمایشنامه”شازده قورباغه” و اجرای آن می خوانید:
«”شازده قورباغه” در جشنواره فجر سال گذشته تایید و بازبینی شد شورای نظارت و ارزشیابی این نمایش را فقط در خور اجرای عمومی تشخیص داد. ”شازده قورباغه” تغییرات زیادی کرده هم به خواسته کارگردان و هم شورای نظارت مرکز هنرهای نمایشی ولی از آن چه روی صحنه می‌بینم، راضی‌ام چرا که همگی در راستای اهداف اولیه طرح رخ داده و نه چیزی بیش از آن. داستان حول محور دو خواهر به نام‌های”شیده” و”شراره” می‌گذرد. شیده که یک فیلمنامه‌نویس است فقط در کتاب‌هایش غرق شده و تصویری واقعی از دنیای بیرون ندارد. شراره پنج، شش سال پیش از خانه گریخته و با کوله‌باری از تجربه باز می‌گردد. این بار شیده قصد دارد فیلمنامه‌ای واقعی بنویسد و در دنیای ذهنی خود شخصیت‌هایش را از نزدیک‌ترین افراد خانواده خود یعنی خواهر، پدر و مادرش وام می‌گیرد. نوع نگارش کاملاً رئالیستی است اما شیوه اجرایی اسپرسیونیستی است زیرا آن چه که روی صحنه رخ می‌دهد(جز صحنه ششم) در ذهن شیده می‌گذرد، او درهای ذهن خود را گشوده تا از خلال آن به درونیات خودش پی ببرد. او اجازه می‌دهد خواهر گریخته از خانه، بازگردد، پدرش آسایشگاه را رها کند و نامزدش با آن‌ها روبرو شود اما چیزی در درونش گاه و بی‌گاه به او تلنگر می‌زند و او کسی نیست جز یک مامور پلیس و یا شاید وجدان شیده. شیده چون مادرش که به یک سفر زیارتی رفته و سفری در اعماق وجودش را آغاز و به پایان می‌برد. حاصل این سفر رهایی او از قید و بندهای ظاهری و خروج از تصورات غیر واقعی است. او پا به دنیای حقیقت‌های ملموس می‌گذارد. تاکید داشتم دو دیدگاه متفاوت از اجتماع را به تصویر بکشم. آن هم از پشت چشم تیز بین و حساس جوانان و اشاره‌ای هر چند مختصر به روابط ناآگاهانه والدین با جوانان داشته باشم که منجر به فجایعی مانند گریز از خانه می‌شود و اتفاقاتی که در پی خواهد داشت. همیشه این سوالات برایم مطرح بود که آیا عرف موجود در جامعه ما در همه موارد مفید است یا خیر؟!، تصور ما از گناه و عقربتی که به دنبالش خواهیم بود، چیست؟