در حال بارگذاری ...
...

گفت و گو با ”احسان مجیدی” کارگردان نمایش ”سیب خورها، تمشک خورها، آلو خورها”

چیزی که ما تئاتری ها به آن اعتقاد داریم این است که باید بچه ها را با واقعیت های زندگی بزرگ کرد تا در آینده در جایگاهی قرار نگیرند که منجر به خطرات اجتماعی شود. به نظر من بچه ها باید در کتاب های قصه و همین سالن های نمایش با مسائل اجتماعی آشنا شوند.

گفت و گو با ”احسان مجیدی” کارگردان نمایش ”سیب خورها، تمشک خورها، آلو خورها”

چیزی که ما تئاتری ها به آن اعتقاد داریم این است که باید بچه ها را با واقعیت های زندگی بزرگ کرد تا در آینده در جایگاهی قرار نگیرند که منجر به خطرات اجتماعی شود. به نظر من بچه ها باید در کتاب های قصه و همین سالن های نمایش با مسائل اجتماعی آشنا شوند.

پیمان شیخی: نمایش "سیب خورها، تمشک خورها، آلو خورها" نوشته منوچهر اکبرلو است که با کارگردانی احسان مجیدی و با نگاهی ویژه به رده سنی نوجوانان  در تالار هنر درحال اجراست.

این اثر که با گوشه نظری به رده سنی کودکان آماده اجرا شده، با توجه به زمان اجرای آن در ماه مبارک رمضان، با استقبال خوبی همراه بوده است. به همین بهانه نیز سایت ایران تئاتر با کارگردان اثر گفت و گویی انجام داده که می خوانید.

***
با توجه به اینکه می توان گفت در کشورمان از تئاتر نوجوان غافل مانده ایم، بهتر است درمورد اشاره مستقیمتان به عبارت "نمایشی برای نوجوانان" توضیح بفرمایید. این اشاره بنا به خواست شما بود یا نویسنده؟

چیزی که شما در اجرای اثر می بینید با نمایش "سیب خورها، تمشک خورها، آلو خورها، گلابی خورها" که نوشته منوچهر اکبرلو است متفاوت است؛ زیرا آن متن بر اساس نمایش خلاق نوشته شده، و منوچهر اکبرلو آن را بازنویسی کرده و گروه "گلابی خورها" حذف شده و رده سنی کار بالا آمده و پیام آن نیز عوض شده است، بنابراین دیگر از بچه ها استفاده نمی شود. البته بد نیست اشاره کنم که از متن اولیه هم 1 یا 2 سال قبل در یکی از فرهنگسراها اجرایی روی صحنه رفته که کاملا نمایشی کودکانه بوده است.
نمایش "سیب خورها، تمشک خورها، آلو خورها" صرفا برای رده سنی نوجوانان بازنویسی شده است.
آیا به عنوان کارگردان در متن تغییری به وجود آورده اید؟
تا حدی که بتوانم با بازیگر کنار بیایم شاید یک جمله جابجا شده باشد، ولی در اساس متن هیچ دخالت یا تغییری به وجود نیامده است.
بنابراین از آن دسته از کارگردان ها هستید که صد در صد به متن اثر پایبندند؟
این مسئله بستگی به این دارد که چه کسی متن را نوشته باشد. منوچهر اکبرلو لطف دارد و مرا دوست خود خطاب می کند، ولی من او را استاد خطاب می کنم.
به عنوان کارگردان اثر فکر می کنید این نمایش ارتباط مطلوبی با مخاطبان خود برقرار کرده یا خیر؟
من می گویم بله. البته این پاسخ مطلق نیست و بعضی شب های اجرا پدر و مادر تماشاگرانمان از کار خوششان نمی آید. مثلا در دفتر انتقادات و پیشنهادات یک پدر نوشته بود که نمایش فوق العاده بد است؛ زیرا به بچه من دزدی، جنگ و . . . آموزش داده شد. چیزی که ما تئاتری ها به آن اعتقاد داریم این است که باید بچه ها را با واقعیت های زندگی بزرگ کرد تا در آینده در جایگاهی قرار نگیرند که منجر به خطرات اجتماعی شود. به نظر من بچه ها باید در کتاب های قصه و همین سالن های نمایش با مسائل اجتماعی آشنا شوند.
طی تمرین ها از نظرات تماشاگران نوجوان هم استفاده کرده ام. به طور مثال صحنه جنگ نمایش خیلی خشن تر از چیزی که اکنون می بینید بوده است، زیرا بچه های این نسل که از نسل "مرد عنکبوتی" و "بتمن" اند از صحنه جنگ نمایش ایراد گرفتند که من آن را نرم تر کردم.
مگر تا چه اندازه صحنه جنگ نمایش خشن بوده است؟
 [:sotitr1:]در وهله نخسن اینکه توپ های جنگی که در نمایش وجود دارد وجود نداشت، ولی برای آن ها توضیح داده می شد و یا صحنه جنگ تن به تن را داشتیم که با طراحی مهرداد باقری یکسری حرکات ورزشی خشن انجام می شد و من فکر می کردم بچه ها از آن خوششان می آید؛ درحالی که به محض دیدن آن نه تنها لذت نبردند، بلکه آن را پس زدند. بنابراین این صحنه را به راحتی کنار گذاشتم. با این حساب فکر می کنم اگر قضاوت در مورد نمایش را به عهده بچه ها بگذاریم این نمایش تاثیر خود را روی آن ها گذاشته و مفهومی که مد نظر ما بوده را دریافت کرده اند.
چه مفهومی؟
اینکه حتما یک گرگ فریبمان نمی دهد، بلکه یک نفر مثل خودمان می تواند سرمان کلاه بگذارد و ما را استثمار کند. مخاطبان نمایش این موضوع را می توانند درک کنند، حال هرکس به اندازه خود.
 فکر می کنم بخشی از انتقاد والدین  این بود که مهیار مجیب که در نقش "آقای ج" بازی می کند از چهره های دوست داشتنی تلویزیونی است که از  او بدتان نمی آید. فکر نمی کنید اگر پررنگ تر نشان داده می شد، بهتر بود؟
این مسئله تا اندازه ای تعمدی بوده است، نه اینکه این بازیگر توانایی اجرای این نقش را نداشته است.
اتفاقا ایراد من به شما در همین است، زیرا ایشان به عنوان بازیگر تابع شما هستند.
علتش این بود که اگر کسی بخواهد خانه مرا غارت کند یا در زندگی من اختلاف بیندازد نمی تواند با چهره ای خشن وارد شود. جامعه امروز ما جامعه ای نیست که بتوان به سادگی سر مردم کلاه گذاشت و باید خیلی زیرکانه و دوستانه مردم را فریب داد. در دنیا نیز جوامعی که استعمار شده اند از خوش رنگی استعمارگران ضربه می خورند و دیگر آن دوره گذشت که بریزند و جایی را بگیرند و برده داری کنند.
کاملا با شما موافقم و درک این مسئله برای من و شما ساده است، اما به نظر شما نوجوان تماشاگر شما هم به این درک رسیده که اشتباه برداشت نکند؟
حرف نمایش هم همین است که آدم هایی که به سراغت می آیند از جنس خودت هستند و مثل خودت حرف می زنند و می خندند. اصلا آدم های شاخداری نیستند و لباس بلند مشکی نمی پوشند، یا کلاه عجیب و غریب ندارند.
نکته جالبی که در نمایش شما دیدم این بود که "آلو خورها" و "سیب خورها" که طعمه "آقای ج" شدند در سطح و ارتفاع پایین تری از "تمشک خورها" که هوشمندترند قرار دارند. برای این کار تعمدی وجود داشت؟
بله. تعمد وجود داشت؛ زیرا ناخودآگاه آدم های تیزهوش و باسواد حتی اگر در یک سطح هم با دیگران قرار گیرند باز هم یک سر و گردن از بقیه بالاترند. اینکه " تمشک خورها" با ارتفاع یک متر و نیمی از بقیه صحنه قرار دارند، نشانگر برتری فکری آن ها از دو گروه دیگر است.
با توجه به اینکه نمایش برای نوجوان ها درنظر گرفته شده است، چطور درخت های نمایش به لحاظ شکل و رنگ شباهتی به درخت ندارد و شکلی فانتزی دارد؟
طبیعت برای من نشان دهنده صلح است و یکی از علت های رنگ سفید درخت ها این بوده است که طبیعت با بشر مشکلی ندارد. اینکه تو سیب داری و دیگری آلو دارد این مشکل طبیعت نیست، بلکه مشکل انسان هاست که این فاصله ها را بین یکدیگر ایجاد می کنند. دیگر اینکه شکل درخت و باغ تا حدی ساختار شکنی از دنیای تئاتر کودک و نوجوان است. عین درخت، بوته تمشک، خانه یا یک آلاچیق لحاظ نشده و المانی از این فضاها گذاشته شده است و می توان گفت شرایط آن کاربردی است.
به نظر شما فضای این نمایش صرفا برای نوجوان ها درنظر گرفته شده است؟
خیر.
پس چرا در بروشور نمایش عبارت "نمایشی برای نوجوان ها" ذکر شده است؟
این به دلیل سالن نمایش است. اگر ما سالنی مخصوص نوجوان ها داشتیم و از روز اول می دانستم که مخاطبان نمایش همه نوجوان اند شاید شرایط صحنه من نیز تغییر می کرد؛ متفاوت از چیزی که می بینید. ولی وقتی در سالنی اجرا داریم که مختص کودکان است و هرقدر هم به خانواده ها می گوییم که این کار متعلق به نوجوان هاست باز هم بچه های کوچک را می آورند که البته حق هم دارند، قدری از جلوه های بصری هم در کار استفاده کرده ام تا بچه های کوچک نیز از آن لذت ببرند. این جلوه های بصری از چیدمان بازیگران شروع می شود که بچه ها آن ها را دوست دارند تا حتی آلو و سیبی که آخر نمایش روشن می شود. برق زدن بوته های تمشک، شاید رئال نباشد، ولی این ها چیزهایی است که بچه های کوچک تر را جذب می کند.
چرا در صحنه آخر تمشک روشن نمی شود و فقط آلو و سیب؟
تمشک ها هم برق می زنند.
چیزی که در صحنه آخر می بینیم یک سیب بزرگ و یک آلوی بزرگ است که روشن می شوند و من منتظر دیدن یک تمشک بزرگ هم بودم.
من به این مسئله فکر نکردم و توجیه نمی کنم. ولی در ذهنیت من این بود که ضربه اساسی را آلو و سیب دیدند و به همین دلیل هم آلو و سیب بزرگ روشن می شوند و چرخه ای ایجاد می شود که در آن دوباره بازیگران همان دیالوگ های اول را می گویند و این فاصله زمانی ای را تداعی می کند که دوباره باغ آن ها به ثمر نشسته است.
آیا در بخش موسیقی هم دخالتی داشتید؟
بله. مثلا از آهنگساز خواستم تا بخش "سیب خورها" را به صورت ریتمیک بنویسد و در ذهنم بود که از گویش کلام تند و ریتمیک استفاده کنم، زیرا هم بچه ها علاقه دارند و هم خودم. آن چیزی که از موسیقی نمایش می خواستم به بهنام رحیمی گفتم و او هم ساخت و حتی یک شب تا صبح نشستیم و تنظیم های نهایی را انجام دادیم و چیزی که باب میل من بود آماده شد.البته چندان هم موسیقی نداریم و حتی در بازبینی اول هم شعر نداشتیم.
پس در متن اصلی شعر نبوده است؟
بله. همسرم الهام مشتاقی شعر را گفته است.
وضعیت تئاتر کودک و نوجوان را چگونه می بینید؟
تئاتر نوجوان از سال قبل در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان همدان سیاست گزاری شد و جا دارد از شهرام کرمی تشکر کنیم که پیگیر این قضیه بود تا تئاتر نوجوان از کودک مجزا شود و تئاتری برای نوجوانان نیز شکل بگیرد و خوشبختانه از امسال جشنواره کودک و نوجوان یک بخش نوجوان هم دارد که از تئاتر کودک مجزاست و به صورت مسابقه برگزار می شود. اما در مجموع تئاتر نوجوان ما شرایط خوبی را سپری نمی کند و کم توجهی سیاست گزاران تئاتر کشور را می رساند که تئاتر نوجوان را تئاتر محسوب نمی کنند و همچنین پیش کسوتان تئاتر که این گونه از تئاتر را حرفه ای نمی دانند.