در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به نمایشنامه”پلکان“اثر اکبر رادی

پلکان یک تراژدی اجتماعی و واقع‌گراست که در پنج تابلوی به هم پیوسته تنظیم شده است.

رضا آشفته
نمایشنامه”پلکان“به قلم اکبر رادی در سال 1361 نوشته و در سال ١٣٧۵ بازنویسی و پرداخت شده است. این نمایشنامه درباره پروسه شکل گیری یک سرمایه‌دار از آغاز تا لحظه فروپاشی اوست.
پلکان یک تراژدی اجتماعی و واقع‌گراست که در پنج تابلوی به هم پیوسته تنظیم شده است. در تابلوی اول،” آن شب بارانی “که در تابستان ١٣٣٣ و روستای پسیخان رشت می‌گذرد، شاهد دزدی گاو شیرده آقا گل هستیم. او با این گاو و کشت بادام چرخ زندگی‌اش را می‌چرخاند که همزمان با پوکی بادام‌ها و دزدیده شدن گاوش چاره‌ای جز پذیرش سرنوشت تراژیک تحمیل شده بر خود نخواهد داشت.
در ادامه در می‌یابیم که بلبل فروشنده دوره گردی است که گاو آقا گل را دزدیده و از فروش آن ٣٠٠ تومان به جیب می‌زند . تابلوی دوم،در همان روستای پسیخان و پاییز١٣٣۵، بلبل صاحب دکه جگرکی شده و از حاج عمو کلوچه‌پز دختر ترشیده‌اش را خواستگاری می‌کند، و این لحظه با طرد بمانی همراه می‌شود که به او وعده زندگی مشترک داده است. بمانی هم در همین شب خود را در رودخانه غرق می‌کند. تابلوی سوم، ”زمستان شهر ما“ نام دارد که در دکان دوچرخه سازی بلبل و زمستان ١٣۴١ می‌گذرد. بلبل حالا که داماد حاج عمو شده و با فروش خانه در حال ویران حاج عمو برای خود دکان دوچرخه‌سازی و دوچرخه فروشی راه انداخته است. او در این دکان به دادوستد و بیشتر به سرکیسه کردن آدم‌ها مشغول است. در حالیکه زن شاگردش اسکندر از شدت درد و به دلیل نداشتن 500 تومان می‌میرد . تابلوی چهارم به نام ” آفتاب برای سلیمان “در آغاز بهار ١٣۵٠ و دفتر ساختمانی بلبل در گلسار رشت شکل می‌گیرد. بلبل مردی به نام سلیمان را در مستراح ساختمان در حال احداث حبس می‌کند، به این دلیل که او در برابر چشم دیگر کارگردان اعتراض کرده که با هیجده تومان نمی‌توان شکم شش سرعائله را سیر کرد. در این بین چند کارگر وساطت می‌کنند که بلبل سلیمان را از مستراح آزاد بکند تا خون در رگهایش جریان بیابد و از سرماخوردگی احتمالی جان سالم در آورد. اما بلبل از پلیس کمک می‌خواهد تا آشوب کارگران را سرکوب کند، و در نهایت جسد یخزده سلیمان را سوار بر فرغون به داخل دفتر ساختمانی بلبل می‌آورند و..... در تابلوی پنجم که مکث نام دارد و مربوط به تابستان 1357 و خانه ویلایی بلبل در فرمانیه تهران می‌شود، بلبل درصدد است تا با وصلت پسرش سعید با ثریا آهنچی ارتباط مالی و امکان سرمایه‌دار شدن خود را بیش از پیش گسترش دهد. بلبل که سابقه سکته دارد این بار نیز با توجه به بی تفاوتی فرزندش سعید حرص می‌خورد، و دقایق آخر را با پاشویه یحیی، نوکر وفادارش سپری می‌کند. در حالیکه می‌پندارد یحیی می‌خواهد او را با کارد میوه‌خوری بزند. در حالیکه یحیی مظلومانه خود را عقب می‌کشد تا فقط شاهد سقوط و فروپاشی یک سرمایه‌دار باشد. سرمایه‌داری که بارها به اعضای خانواده‌اش ضربه زده است.
سه قطعه عکس
اکبر رادی برای آنکه به واقع‌گرا بودن اثرش صحه بگذارد، در ابتدای نمایشنامه پلکان مقدمه‌ای نوشته که در آن اشاره به رسیدن سه قطعه عکس متفاوت از رشد و شکوفایی یک سرمایه دار می‌کند . این عکس‌ها را دانشجویی بدون نام برایش می‌فرستد و رادی پس از مدت‌ها فکر کردن درباره برداشت و تفسیر خود از آنها به طرح و نوشتار پلکان می‌رسد. رادی هم سعی برآن دارد که با آوردن ادله ی فراوان پیشرفت و رشد اقتصادی بلبل را مرتبط با تحمل و ابراز تجربه‌های ستمگرانه تلقی کند. بلبل ریشه در اصالت فردی و اجتماعی ندارد، یک آدم بی بوته است که برای گریز از تحقیرهای رایج دست به هر جنایت و خیانتی می‌زند. او برای آنکه به اسم و رسمی برسد، از فروپاشی همگان چشم می‌پوشد بی آنکه بداند خود نیز روزی بی آنکه بهره‌ای از اندوخته‌هایش ببرد، در دام فروپاشی گرفتار خواهد شد. رادی برای آنکه ادله‌اش منطبق با واقعیت باشد، از آدم‌های قابل لمس و حقیقی می‌خواهد در تابلوهای نمایشنامه حضور داشته باشند. آدم‌های روستایی و کارگر، آدم‌های دلال صفت و مال اندوز، آدم‌های روشن و آگاه و آدم‌های ظالم و ویرانگر که هر روز در چهار گوشه دنیا قابل مشاهده هستند، و انگار ترکیب و ساختار دنیا طوری است که با گذر زمان باز هم همین اتفاقات به گونه‌ای دیگر در حال جریان است. آدم‌های حقیقی رادی به زبان کوچه و بازار حرف می‌زنند، و مطمئناً نمایشنامه نوشتن هم سختی‌اش در باز آفرینی همین دیالوگ‌های روزمره است. آرمن ارمنی، علیوف آذری، پخدوز دلال، حاج عموی بازاری، سید جاهل مسلک، مشدی آقای کاسب، سعید روشنفکر و بلبل تازه به دوران رسیده و غیره از جمله افرادی هستند که هر یک بنابر دایره واژگان منحصر به خود در صحنه ابراز وجود می‌کنند، تا از تلاقی و چالش این دیالوگ‌ها طرح و توطئه نمایشی شکل بگیرد، و همه چیز به دور از قضاوت و داوری مستقیم نویسنده در مقابل دیدگان تماشاچی( خواننده )قابل تفسیر و تامل گردد. رادی بر آن است تا در زمان نگارش دیالوگ‌ها بی آنکه بخواهد یکسو نگری نماید، با استفاده از واژگان متنوع و مطلوب اختیار را به شخصیت‌های نمایشی می دهد تا در شکل‌گیری درام حضور مؤثری داشته باشند. در پلکان بلبل که بعدها مشهور به مهندس مسعود تاج می‌شود، به عنوان یک ضد قهرمان مسبب ویرانی آدم‌های زیادی است. قهرمان‌های ستمدیده پلکان از قشر پایین دست جامعه هستند که برای خروج از ستم پذیری راهی جز طغیان و شورش ندارند. چنانچه در دو تابلوی 4 و 5 شاهد آشوب کارگران و کلیت‌ جامعه (انقلاب ۵٧ ) هستیم.
یک تراژدی مدرن و امروزی
پلکان را باید یک تراژدی مدرن و امروزی در نظر گرفت، برای آنکه در این متن زندگی غمگنانه ی عده‌ای آدم بیچاره را می‌بینیم که در چنبره ی خود خواهی‌ها و خود مداری‌ها یک آدم نوکیسه و ویرانگر گرفتار شده‌اند. آنچه در پلکان شکل می‌گیرد، موقعیتی قابل انطباق با مسایل و بحران‌های اقتصادی معاصر کشورمان است. در دهه٣٠ ،۴٠ و ۵٠ خورشیدی عده‌ای از نوکیسگان جامعه بی آنکه توجه‌ای به له شدن عده‌ای از بیچارگان جامعه داشته باشند، برای رسیدن به رشد اقتصادی از هر حرکت ویرانگرانه‌ای چشم نمی‌پوشیدند.
چنانچه در آن سال‌ها آدم‌های نوکیسه و تازه به دوران رسیده مثل گیاهان خود رو در هر شهری متولد و رشد می‌کردند. با آغاز انقلاب 57 نیز همان ها سرمایه وطن را به اقصی نقاط دنیا بردند تا در خوشی‌های خود شاهد رنج دیگران باشند.
نمی‌توان مستقیماً رادی را به جریان چپ وابسته دانست، اما او با نگاهی متعهد و مسوولانه در آثارش همه را نسبت به روابط اشتباه و اختلافات طبقاتی آگاه می‌سازد. او در پلکان و صیادان بیشتر به این مسأله دامن می‌زند، و دیدگاهی کاملاً‌سوسیالیستی با طغیان کارگران برای رسیدن به عدالت اجتماعی دارد. آنچه رادی می‌گوید برای همه قابل پذیرش است چون واهی و پوچ نیست. او به درک درستی از واقعیت‌های روزمره رسیده و بی آنکه بخواهد تحلیل خود را با آب و تاب دروغین و کاذب همراه کند، در بستری حقیقی تجربه مردم را به آنان واگویه می‌کند. او نمی‌خواهد مانیفست سیاسی صادر کند بلکه همه را نسبت به فراز و نشیب‌های اجتماعی آگاه می سازد ، تا برقراری عدالت اجتماعی خود را از مصائب و بلایای رایج دور سازند. پلکان یکی از زیباترین آثار متعهدانه‌ای است که برای ایران وایرانیان نوشته شده است وهمین یک اثر نیز می‌تواند به محکمی دلالت بر مسوولیت اجتماعی و دلسوزی رادی داشته باشد.