در حال بارگذاری ...
...

گزارشی از تمرین نمایش”ملودی شهر بارانی” به کارگردانی هادی مرزبان و نوشته اکبر رادی

محور اصلی نمایش را موضوعی عاشقانه رقم می‌زند ولی در آن بحث‌هایی با تم سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی زمانه خویش نیز کاملاً هویداست و این خاصیت بارز آثار اکبر رادی است.

احمدرضا حجارزاده:
یک میز چوبی و چند صندلی ناهماهنگ، کمی آنسوتر یک مبل دو نفره زهوار در رفته و یک میز کوتاه فلزی دیگر و مقداری خرت و پرت‌های صحنه پر کن مثل فانوس و استکان و روزنامه و ... تمام وسایل تمرین نمایش”ملودی شهر بارانی” را تشکیل می‌دهند. وارد پلاتوی مجموعه تئاترشهر که می‌شوم عوامل نمایش که متشکل از هادی مرزبان(کارگردان)، فریبا ورکیانی(منشی صحنه)، چند نفر از مدیران صحنه و جمعی از بازیگران نمایش هستند، در سکوت نشسته‌اند و خیره به اجرای بازیگرانند. همه حاضران در سالن تمرین، از بیست نفر تجاوز نمی‌کنند. اصغر همت و فرزانه کابلی مشغول تمرین یکی از صحنه‌ها هستند. با آن که تقریباً همه حضار نشسته‌اند و هر تازه واردی هم از جانب کارگردان دعوت به نشستن می‌شود، اما مرزبان خود مشتاقانه و پرشور ایستاده و با وسواس و تیزبینی مخصوص‌اش به کار بازیگران زل زده است و هر از گاهی نکاتی را که به خاطر می‌آورد یا در متن و بازی هنرمندان کار تازه‌‌اش به ذهنش می‌رسد روی کاغذی ثبت می‌کند تا بعداً در فرصتی مناسب آن‌ها را به شیوه دلخواهش تغییر دهد یا خطاهای بازیگران را به آن‌ها گوشزد کند. این زمان مناسب پس از ساعتی تمرین، هنگام استراحت هنرمندان فراهم می‌آید. بازیگران در حالی که با چای و شیرینی گلویی تازه می‌کنند، گوششان به حرف‌های مرزبان نیز هست. مرزبان در مرکز صحنه و روبروی آن‌ها ایستاده، یادداشت‌هایش را پیش چشم گرفته و به ترتیب آن‌ها را اعلام می‌کند. بیشترین تذاکرات متوجه صبا کمالی از بازیگران نمایش است. اگرچه او کارش را به خوبی انجام داده و در انتقال حس لازم و مورد نظر کارگردان موفق بوده، اما مرزبان او را به حواس پرتی متهم می‌کند و می‌گوید یا دیالوگ‌ها را فراموش می‌کند یا حرکات برنامه‌ریزی شده‌اش در صحنه را. مرزبان پس از این تذکرات که با لحنی کاملاً صمیمی و دوستانه به بازیگرانش می‌دهد، چندین حرکت و نوع بیان دیالوگ بازیگران دیگر را نیز اصلاح می‌کند تا به فرم دلخواه خود و مناسب نمایش برسد. همه منظور کارگردان را می‌فهمند و کار دوباره آغاز می‌شود.
با حضور اصغر همت و علی رامز
قسمت دوم تمرین با حضور اصغر همت و علی رامز در صحنه شروع می‌شود. متن از پیش ضبط شده‌ای در فضا طنین انداز می‌شود و”رامز” همان دیالوگ‌ها را لبخوانی و بازی می‌کند. این صحنه بی‌هیچ مشکلی به پایان می‌رسد و رامز از جمع خداحافظی می‌کند و می‌رود.
”ملودی شهر بارانی” نوشته اکبر رادی هفتمین همکاری هادی مرزبان و رادی است. هر چند در حین تمرین و شکل گیری این نمایش، همزمان کار بعدی مرزبان که آن نیز نمایشنامه‌ای از اکبر رادی با نام”پایین گذر سقاخونه” است، فراهم می‌شود تا بلافاصله پس از به پایان رسیدن اجرای عمومی نمایش”ملودی شهر بارانی” مقدمات روی صحنه آمدن هشتمین همکاری رادی و مرزبان آماده شود. مرزبان با اشاره به این که در آثار رادی همیشه دو مبحث فقر و بی‌عدالتی مطرح است، در این خصوص می‌گوید:«یک هنرمند، به خصوص یک تئاتری همیشه باید دردی داشته باشد، باید حرف و سخنی داشته باشد. ما صرفاً برای سرگرمی کار نمی‌کنیم. بلکه وصف وقایع غیر قابل وصف را می‌گوییم! من از ابتدای کارم تاکنون، همیشه بزرگترین دغدغه زندگی‌ام فقر و بی‌عدالتی بوده است که این دو عنصر معمولاً و در اغلب آثار آقای رادی به چشم می‌خورند و همین امر سبب گرایش من به متون نمایشی‌ ایشان است و امیدوارم عمری باقی باشد تا بتوانیم کماکان آثار آقای رادی را روی صحنه ببریم.»
هادی مرزبان در ششمین دهه از زندگی خویش همچنان با شور و پر انرژی به کار حرفه‌ای در زمینه هنرهای نمایشی مشغول است. از آن جا که این روزها در حال و هوای تئاتر ما، به کارگیری چهره‌های سینمایی در عرصه تئاتر شیوع پیدا کرده، مرزبان نیز به سهم خود در نمایش”ملودی شهر بارانی” در کنار گروهی از بازیگران تئاتر، چند چهره سینما ـ تلویزیونی را به خدمت گرفته است. دانیال حکیمی، صبا کمالی، اصغر همت، علی رامز و فرزانه کابلی برخی از آن‌هایند. دانیال حکیمی با موهایی که اندکی سپید شده‌اند و خبر از گذر عمر می‌دهند و سبیل‌هایی تاب داده و ناپلئونی، با هیجان و حرارت و گویی اشتیاق از حضور در این جمع و این اثر، ایفای نقش بهمن آهنگ را عهده‌دار است. صبا کمالی نیز کاراکتر خانم گیلان را بازی می‌کند. حال و هوای نمایش با آن حس غریبانه و شاعرانه‌اش، تصاویری از نوشته‌های نویسندگان دهه بیست تهران را یادآور می‌شوند. اگرچه موقعیت مکانی داستان در شمال کشور و در شهر رشت روایت می‌شود. محور اصلی نمایش را موضوعی عاشقانه رقم می‌زند ولی در آن بحث‌هایی با تم سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی زمانه خویش نیز کاملاً هویداست و این خاصیت بارز آثار اکبر رادی است.
این نمایش یک شعر عاشقانه است
مرزبان درباره نمایشنامه”ملودی شهر بارانی” معتقد است:«این نمایش یک شعر عاشقانه است و به نظرم در این فضا سخن گفتن از عشق بسیار زیباست! مضافاً به این که مضمون آن، حرفِ دلِ منِ مرزبان هم هست. من همیشه گفتم ما متعلق به این خاکیم. ما باید دنبال بوی عطر نمِ کاهگل باشیم و من فکر می‌کنم این پیِس دقیقاً دارد درددل مرا می‌گوید:«از ایران و ایرانی بودن و از بوی نجیب خاک آبپاشی شده بعدازظهرهای تابستان میدان خراسان و میدان شوش حرف می‌زند. ماجرای این قصه، برمی‌گردد به سال 1325. یعنی سال‌هایی که جنگ دوم جهانی تمام شده. این جا گیلان است و ماجراهایی در آن روی می‌دهد. پسری که برای تحصیل به فرنگ فرستاده شده، همزمان با مرگ پدر و برای شرکت در مراسم ختم به وطن برگشته و به مرور با مسائلی برخورد می‌کند که سبب درگیری و تردید هاملت گونه او می‌شوند بین ماندن و رفتن!»
این نمایش سه ماه است که مراحل تمرین خود را پشت سر می‌گذارد و اجرای جشنواره‌ای نداشته است. مرزبان می‌گوید:«اگر امسال مسیر درست را بروند شاید از آن سال‌هایی باشد که همیشه گفته‌اند اول باید پیِس روی صحنه برود و بعد به اجرا در جشنواره برسد!»
از فضای تمرینات بازیگران و هدایت و وسواس‌های کارگردان به خوبی پیداست که با کاری متفاوت روبروئیم و امیدهای فراوانی برای موفقیت‌ این نمایش وجود دارد. هادی مرزبان در مقام کارگردان بیشترین تکیه و توانش را در پیاده کردن حس بازیگرانش به کار گرفته است:«من در شیوه کارگردانی‌ام بیش از هر چیز به حس بازیگر معتقدم. یعنی گاهی اوقات من طراحی‌های از پیش تعیین شده‌ام را هم تغییر می‌دهم تا به آن حس بازیگر برسم که به نظرم درست‌ترین است. من همیشه میزانسن‌ها و طراحی‌هایم را قبل از آمدن پیس روی صحنه آماده می‌کنم، همه چیز را می‌کِشم و مدرک مستند دارم.»
مرزبان که در همه حال و همیشه لبخندی از سر مهر و شاد زیستن بر چهره دارد با شوخی‌ها و تعریف خاطره و روایت‌های طنزآلود، سعی دارد خستگی را از تن و روح بازیگرانش دور کند و با بخشیدن انرژی مثبت به آن‌ها، فضای صمیمی کار و ارتباط گرم خود با گروهش را حفظ کند. هادی مرزبان از آن دسته هنرمندان دوست داشتنی است که می‌توانی به راحتی، ساعت‌ها بی‌آنکه خسته شوی پای حرف‌هایش بنشینی و از مصاحبت با او لذت ببری. حتی می‌توان به تماشای کارهایش در حوزه نمایش و تمرینات هنری‌اش بنشینی بدون این که ذره‌ای از احساس خستگی در تو پدیدار شود. شاید همین خصوصیات است که او را، علی رغم توصیفی که از رادی می‌کند، تا کنون نزدیک‌ترین و صمیمی‌ترین دوست و همراه اکبر رادی نگاه داشته است. وی در خلال حرف‌هایش یادی از گذشته‌ها می‌کند و از آشنایی‌اش با رادی می‌گوید:«آشنایی ما به یک شب سر زمستانی در سال 1362 برمی‌گردد. آن زمان من به دنبال اجرای نمایش”پلکان” نوشته اکبر رادی بودم. همراه با دوست عزیزی راهی منزل رادی شدیم. آن چه من از هیبت و فیزیک آقای رادی در ذهن خود مجسم کرده بودم آدمی بود چاق و درشت اندام با سبیل‌های پر پشت و بسیار اخمو!! چون من آدمی خنده‌رو بودم و نمی‌توانستم لحظه‌ای لبخند را از لبانم دور کنم در میانه‌های راه به دوستم گفتم اگر فکر می‌کنی رادی این گونه است، برگردیم! اما به اصرار او رفتیم. اما در برخورد با او واقعاً تعجب کردم. چرا که دیدم این دیالوگ‌های زیبا و در عین حال خشن و حتی شاعرانه و مینیاتورگونه را آدم نازنینی مثل رادی، با آن فیزیکی که ما از او می‌شناسیم، نوشته است.»
این کار 9 بازیگر دارد
نمایش”ملودی شهر بارانی” کاری است از گروه نمایش”حرکت” که از پنجم آبان و در سالن اصلی تئاترشهر روی صحنه می‌رود. این کار 9 بازیگر دارد که هر روز در پلاتوی مجموعه تئاترشهر با حضور کارگردان روزی 5 ساعت به تمرین می‌پردازند. در خصوص انتخاب بازیگر، مرزبان اظهار می‌دارد که:«من هرگز بدون شکل دنبال عضو ثابت گروه نبوده‌ام و برای این که دستم باز باشد همه گروه‌ها را، گروه خودم می‌دانم البته من و خانم کابلی یک گروه صد نفره به نام”حرکت” داریم که در کارهای مختلف همیشه ما را همراهی می‌کنند. منتها برای انتخاب نقش اصلی کارهایم، سعی می‌کنم از همه استفاده کنم.»
مرزبان با اعلام رضایت از مراحل پیشرفت تمرینات، اجرای تمرین در دکور اصلی را پس از اتمام نمایش”پنجره‌ها”(فرهاد آئیش) عنوان می‌کند. برای این هدف، دو روز جهت نصب و طراحی دکور منظور شده است که پس از آن چهار یا پنج روز تمرین در دکور خواهد بود و سپس کار به اجرای عمومی گذارده می‌شود. طراح صحنه و لباس نمایش آقای مجید میرفخرایی است و آهنگسازی آن را سعید ذهنی عهده‌دار بوده همچنین طراحی پوستر و بروشور کار بر عهده‌ بهزاد غریب‌پور است.
وقتی از مرزبان درباره مشکلات و کمبودهای کار سوال می‌کنم وی با آرامش خاطر و همان لبخند همیشگی پاسخ می‌دهد:«نه، خدا را شکر با مشکل روبرو نبوده‌ایم. فقط ای کاش به روزی برسیم که هنرمندان تئاتر ما غم نان نداشته باشند و با طیب خاطر و خیال راحت بیایند و تئاتر کار کنند و اصلاً به طرف سینما و تلویزیون نگاهی هم نیندازند یا اگر قرار است چنین کنند وقتی در تئاتر کاری ندارند، بروند سراغ آن‌ها! اما متاسفانه الان همین قضیه برعکس است و همین دغدغه‌ها سبب شد چند بازیگر من، به اجبار رفتند سراغ سریال و سینما و ... و ما هم بازیگران دیگری به جای آن‌ها جایگزین کردیم که شکرخدا، بهتر از قبل شد و در واقع عدو سبب خیر شد!»
کارگردان نمایش”ملودی شهر بارانی” مخاطب این نوع آثار را افراد متوسط می‌داند و می‌گوید:«من همیشه حد وسط را در نظر دارم. من دانشجوها(نه دانشجویان تئاتر، بلکه کل قشر دانشجو) را مخاطب خود می‌دانم. من می‌گویم همه اقشار ما باید بیایند و به سهم خود از این نمایش بهره‌ ببرند. یعنی حتی یک پیرزن بی‌سواد هم اگر قرار است به تماشای این کار بنشیند باید به اندازه ظرفیت خود، از نمایش سهم ببرند و به یک سری چراهای خود، پاسخ دهد. همین طور یک دانشجو، یک کارمند و یک استاد دانشگاه هم باید به نوبه خود در بهره‌وری از این نمایش سهیم باشند. من برای همه این‌ها یک سری سوال و جواب گذاشته‌ام. ولی از نظر فرهنگی آدم‌های متوسط مد نظرم هستند.»