در حال بارگذاری ...
...

یادداشتی بر پرفورمنس”نظم”به کارگردانی”مهدی صدر”

بزرگترین مشکلی که این اجرا با آن روبرو می‌شود در شکل ارتباطی آن با مخاطب است. اجرا برای ما مشخص نمی‌کند که به چه میزان باید به تماشای آن بنشینیم.

سرویس یادداشت:
به یکی از اتاق‌های گالری هدایت می‌شویم. چهار دختر با لباسهای سفیدی که برتن دارند و وسایل اندازه‌گیری که در دستشان است از مکان و فضای جاری متمایز شده‌اند. متوجه می‌شویم این‌ها باید اجرا کنندگان باشند. با شروع موسیقی حرکت آغاز می‌شود. این چهار تن هر چیزی را اندازه می‌گیرند.
در، دیوار، نوک دماغ تماشاگران، پاشنه کفش تماشاگری دیگر، اشیاء موجود در اتاق، حتی این چهار تن وسایل یکدیگر را نیز اندازه می‌زنند و یک دیگر را نیز هدف اندازه‌گیری خود قرار می‌دهند.تصویری از آنارشی نظم، این چهار تن دیوانه‌وار به دنبال سوژه‌ای برای اندازه‌گیری می‌گردنند. تصویری اجرایی از جنون دانستن و نظم. این چهار تن اندازه می‌زنند و بعد به سویی کاغذ‌هایی که در جاهای مختلف این اتاق نصب شده‌اند می‌روند و اندازه‌ها را بر روی کاغذ‌ها یادداشت می‌کنند. آخرین حرکت اجرا هم همین است هر چهار نفر به سوی کاغذها می‌روند و دیوانه‌وار اندازه‌ها را یادداشت می‌کنند.
قرار است به واسطه عوامل و عناصر هنرهای اجرایی تصویری از جنس تصاویر رسانه ای همچون رسانه تئاتر ساخته شود و باز قرار است به واسطه ساخت این تصاویر، مفهومی منتقل و یا تداعی شود. رسانه تئاتر تا زمانی که رسانه‌ای با محوریت متن نمایشی بود رسانه ای داستانگو محسوب می شد.ولی از زمانی که اجرا بر متن نمایش ارجعیت یافت، رسانه تئاتر ناخودآگاه از سوی داستان‌گویی به سوی تصویرسازی حرکت کرد و مفاهیم پیش از آن که به واسطه داستان‌ها منتقل شوند به واسطه تصاویر منتقل می‌شوند. پیش از این تصویر در رسانه تئاتر به عنوان یکی از ابزار و عناصر داستان گویی محسوب می‌شد ولی بعداز کاسته شدن از اهمیت متن نمایشی در رسانه تئاتر، تصویر در این رسانه به شکل مجرد و مجزا صاحب اعتبار می‌شود.و این همان جایی است که هنرهای اجرایی شکل می گیرد. پرفورمنس”نظم” هم از این قاعده مستثنا نیست. در برخورد اول با این”اجرا” با یک تصویر بسیار جذاب روبرو می‌شویم یعنی همان آدم‌هایی که دیوانه‌وار اندازه می‌گیرند. تصویر اجرایی که در مقابل ما ساخته می‌شود هم می‌تواند خودش را برای ما تعریف کند و هم می‌تواند امکان تعبیر و تفسیر را در اختیار بیننده خود قرار دهد.
بزرگترین مشکلی که این اجرا با آن روبرو می‌شود در شکل ارتباطی آن با مخاطب است. اجرا برای ما مشخص نمی‌کند که به چه میزان باید به تماشای آن بنشینیم. اگر قرار است ما دور تا دور اتاق به ایستیم و به این اجرا کنندگان نگاه کنیم آن گاه این اجرا چیزی کم دارد. چرا که تصویر اجرایی گروه در همان یک دقیقه آغازین اجرا خود را تعریف می‌کند و نقاط قوتش را به ما نشان می‌دهد و بعد کنش اجرایی وارد یک سیکل تکرار می‌شود .اگر قرار است ما چنین تئاترگونه در کناری بنشینیم یا به ایستیم و به اجرا زل بزنیم آن گاه اجرا دچار نقص می‌شود چراکه ماناخودآگاه منتظر تغییر در کنش اجرائی هستیم، اما اجرا در یک سیکل تکرار گرفتار شده است.
این ایده به ذهن ما خطور می‌کند که شاید گروه اجرایی مد نظر داشته که ما تنها لحظاتی به تماشای این اجرا بنشینیم،یعنی تصویر اجرایی آن‌ها را ببینیم و بعد از کنار اجرا عبور می‌کنیم، اگر چنین تصمیمی داشته‌اند پس چرا ما را به خروج از این مکان هدایت نمی‌کنند. اگر قرار است ما از کنار تصویر اجرایی آن‌ها عبور کنیم پس چرا ما را به سمت این ایده راه نمایی نمی‌کنند. هیچ نشانه‌ایی از سوی اجرا به ما ارائه نمی‌شود که "اندکی توقف کن، مرا ببین و بعد بگذرِ" و ما همچنان ایستاده‌ایم اجرا تمامِ طراوت، تصاویر، مفاهیم و به طور کل تمام سرمایه‌ خود را در همان آغاز اجرا ارائه کرده است و حالا در یک سیکل تکرار به حیات خود ادامه می‌دهد، در این جاست که ارتباط ما با اجرا قطع می‌شود اما همچنان از رویِ عادت به تماشا ایستاده‌ایم، این اجرا باید شکل ارتباطی خود را با مخاطبان مشخص می‌کرد.
اگر قرار بود ما تئاتر گونه به تماشای این پرفورمنس بنشینیم آن گاه اجرا باید تغییر وضعیت می‌داد. یعنی از یک وضعیت به سوی وضعیت دیگر حرکت می‌کرد. به طور مثال در مرحله اول می‌دیدیم که اجرا کنندگان محیط خود را اندازه گیری می‌کنند. بعد به سراغ تماشاگران می‌روند، و بعد به سراغ خودشان و تمامی این مراحل مرزبندی و از هم جدا می‌شد به شکلی که با عبور ازهر کدام از این مرحله ها تغییروضعییتِ اجرائی را در اثر بتوانیم درک کنیم و عبور از هر کدام از این مرحله‌ها اجرا را در یک وضعیت جدید قرار بدهد، لازم به یادآوری است آن چه که ذکر شد به هیچ عنوان یک پیشنهاد اجرایی نیست بلکه فقط یک مثال اجرایی است.
موسیقی این اجرا انتخابی است از آثار "پیر بولز". پرفورمنس” نظم“به کارگردانی” مهدی صدر ”بر اساس ایده‌ای از” علی‌رضا امیرحاجیی ”چهارشنبه هفته گذشته در"گالری مان هنر نو ”توسط”‌ناز شدمان ” ، ”الهام شکیب” ، ”هاله گرجی” و ”ساناز ناصری” اجرا شد.