گزارشی از سومین جلسه کارگاه نقد تئاتر حوزه هنری با حضور منصور براهیمی، استاد دانشگاه
دغدغههای نویسنده، برای ارسطو فاقد اهمیت بود. اما رمانتیکها بزرگترین تهاجم ضد مدرنیست یا عقلگرایی روشنگری، عقل دکارتی را داشتند در حالی که از پایه گذاران آن بودند. برخی اصطلاحات ارزشی نظیر اصالت، روحیه مبارزهجو هنرمند و ... از مواضع رمانتیکها بود. براساس دیدگاه آنها، ژانریک چیز بیمعنی بود و فضیلت هنرمند در این خلاصه میشد که ژانرها را بکوبد و این واژهها و ارزشها تا دوره مدرن باقی ماند.
مریم منصوری:
نقد مدرن از دل دوره رمانتیک برمیخیزد. رمانتیکها، اغلب به دغدغههای نویسنده میپردازند و فردگرایی که مدرنیستها داشته و دارند، ریشه در عقاید رمانتیکها دارد.
به گزارش سایت ایران تئاتر، منصور براهیمی در سومین جلسه کارگاه نقد تئاتر حوزه هنری، با ذکر مطلب فوق افزود:«دغدغههای نویسنده، برای ارسطو فاقد اهمیت بود. اما رمانتیکها بزرگترین تهاجم ضد مدرنیست یا عقلگرایی روشنگری، عقل دکارتی را داشتند در حالی که از پایه گذاران آن بودند. برخی اصطلاحات ارزشی نظیر اصالت، روحیه مبارزهجو هنرمند و ... از مواضع رمانتیکها بود. براساس دیدگاه آنها، ژانریک چیز بیمعنی بود و فضیلت هنرمند در این خلاصه میشد که ژانرها را بکوبد و این واژهها و ارزشها تا دوره مدرن باقی ماند.»
این مترجم در ادامه افزود:«تا قبل از روزگاری که روزنامه به عنوان یک رسانه به میدان بیاید، منتقد حرفهای وجود نداشت. ارسطو یک منتقد حرفهای نبود، بلکه فیلسوفی بود که به هنر هم پرداخته بود اما در دوره رواج روزنامهنگاری و نشریات، از یک سو ارزشهای حرفهای و اخلاقی در نقد مطرح شد و از سوی دیگر، جریانهای موازی در این حوزه به وجود آمد.»
نظریه اکسپرسیو
وی خاطر نشان کرد:«دوران مدرن، دوران تکثر نظریهها است و نه دوره تسلط یک نظریه. در این دوره، همه نظریهها با قوت و ضعف وجود دارند و البته در جدال با هم. به عنوان مثال همان طور که معیارهای ارسطو، به عنوان عوامل تضمین کننده فروش اثری چون”شیرشاه” همچنان زنده است به همان میزان نظرات اکسپرسیو و ضد ارسطویی”آرتو” هم در تئاتر و از دهه 80 به بعد، نظریههای آئینیاش در سینما، حضور دارد. این موازنه، نشان دهنده حضور هر دو آنهاست و این از ویژگیهای دنیای مدرن است. اما یک منتقد آگاه، موظف است که آبشخور یک اثر هنری را شناسایی کند و آن اثر را بر مبنای نظریهای که بر مبنای آن وجود آمده است، بررسی کند.»
وی در ادامه در مرور تاریخی نظریههای نقد، خاطر نشان کرد:«نظریههای مهم نقد با افلاطون و نظریه محاکات شروع شده است. ”محاکات” به معنای دوباره حکایت کردن چیزی است و بنیان اصلی این نظریه بر بازنمایی است. البته در شاخههای مختلف این نظریه منبع بازنمایی تغییر میکند. بازنمایی طبیعت، عالم ماوراء و ...»
براهیمی خاطر نشان کرد:«نظریه”اکسپرسیو” یا”بیانگری”، در نظریه افلاطون هم حضور دارد. وی معتقد بود که شاعر کسی است که از خدایان الهام میگیرد و جنون مقدسی دارد و این نگاه مبتنی بر همان جمله معروف است که”شعر، غلیان خود انگیخته احساسات شاعر است.” این غلیان احساسات درونی، بیانگر همین نظریه است و ارزشهای نظریه بازنمایی، در این حوزه اصلاً جوابگو نیست.»
این منتقد در ادامه افزود:«”ارسطو” در بوطیقا به نظریه بازنمایی تکیه میکند و هیچ بحثی از الهام در نظریه وی وجود ندارد و در طبیعیاتش به این نکته اشاره میکند که این تصادفی است که پولیکلیتوس، مجسمهساز است و خود این مجسمه است که اهمیت دارد. به این ترتیب ارسطو به نظریه بازنمایی با علایق فرمالیستی، تکیه میکند و نیت و احساسات مولف برایش اهمیتی ندارد، بلکه آن چه که مهم است اثر هنری به عنوان امکانی برای نقد است. این جمله ارسطو با نظریه مرگ مولف”رولان بارت” هیچ تفاوتی ندارد.»
نظریه بلاغت
براهیمی متذکر شد:«نظریه بازنمایی، نظریه مسلط تاریخ نقد است. اما در دوران رم باستان، نظریه بلاغت، جانشین نظریه بوطیقایی میشود. از سوی دیگر، برای”ارسطو” تراژی برترین نوع هنری بود اما برای هوراس، حماسه این جایگاه را داشت و بقیه گونههای هنری را طرد میکرد و یا آنها را پستتر میشمرد. در نتیجه ارزشهای آن نوع خاص، تراژدی یا حماسه، در آن دوره به ارزشهای نقد بدل میشد. یونان باستان هم دوره سلطه تراژدی بود و از شاعران لیریک این دوره، اشعار کمی در دست داریم و حماسهسرای مهم آن دوره، هومر است که بر تراژدی بسیار اثر گذاشته است. اما در نظریه هوراس، همواره حماسه در صدر است. البته به نوعی میتوان گفت که جانشین زمینی و مدرن حماسه، رمان است که در روزگار ما در حال اضمحلال به سر میبرد.
لازم به ذکر است این جلسه، ساعت 15 روز گذشته، در تماشاخانه حوزه هنری، واقع در میدان آرژانتین، بلوار بیهقی، خیابان شانزدهم با حضور منصور براهیمی و جمعی از هنرجویان برگزار شد و کارگاه نقد این جلسه به نمایش”تکیه ملت” نوشته و کار”حسین کیانی” اختصاص داشت.