متن مقاله جنایت خواهران پاپن نوشته ژاک لاکان
در این نوشتار لاکان به تئاتر و ادبیات نمایشی نمیپردازد، او به تحلیل دلایل روانی وقوع یک قتل میپردازد، حادثهای که بعدها دستمایه”ژان ژنه” برای خلق نمایشنامه”کلفتها” قرار میگیرد. از همین رو نوشته لاکان میتواند، یکی از راههای ورودی به نمایشنامه”ژنه” باشد.
New Page 1 سرويس نقد و مقاله:در اين نوشتار لاكان به تئاتر و ادبيات نمايشي نميپردازد، او به تحليل دلايل رواني وقوع يك قتل ميپردازد، حادثهاي كه بعدها دستمايه”ژان ژنه” براي خلق نمايشنامه”كلفتها” قرار ميگيرد. از همين رو نوشته لاكان ميتواند، يكي از راههاي ورودي به نمايشنامه”ژنه” باشد. آن چنان كه چند عنوان از مقالههاي فرويد ميتوانند مدخلهايي براي ورود به نمايشنامه”هملت” شكسپير و يا”اديپ شهريار” سوفكل باشند، اين مقاله”لاكان” يكي از بهترين مصالح براي تحليل و به خصوص تحليل روانشناسانه كلفتهاي”ژان ژنه” محسوب مي شود. عليرضا اميرحاجبي همكار ما و مترجم اين متن در ترجمه نام اين روانشناس بزرگ از تلفظ”لَكان” استفاده كرده بود ولي ما به خاطر اين كه سالهاست در ايران اين روانشناس با عنوان”لاكان” شناخته ميشود، از همين تلفظ استفاده كرديم. يادداشت مترجم: رابطه بين متن اصلي حادثه كه هرگز نوشته نشده و نخواهد شد با متن”كلفتها” اثر ژان ژنه و متن تحليلي لاكان حلقه واسطي دارد:] كاهنگان باكوس اثر اوريپيد[ كه خوشبختانه ترجمه شده است. البته در تراژدي اديپوس شهريار نيز به واكنشهاي حاد پارانوئيك اشاره ميشود. توصيه ميشود سه متن ژنه ـ لاكان ـ اوريپيد در كنار يك ديگر خوانده شود. ”جنايت خواهران پاپن”؛ نمونهايي از جنايات پارانوئيك1 ژاك لاكان ترجمه: عليرضا اميرحاجبي به دكتر”ژرژ دوما”. با احترام؛ همگي قتلهايي را كه در” لومان”به وقوع پيوست به ياد داريم. جنايتي با انگيزههايي مرموز به دست دو خواهر، ”كريستين” و ”لِهآ” پاپن، كه افكار عمومي را به شدت جريحهدار كرد. مطبوعات هم در اين ميان بيشترين القائات را به خورد اَذهان عمومي دادند. با ايجاد اين حساسيتها و توليد اضطراب عمومي تحقيقات آغاز شد. قاتلين: دو خواهر28 و 21 ساله كه چندين سال مستخدم يك خانواده مرفه و خوش نام بودند. مكان: يك قصبه كوچك ولايتي، صاحب خانه: مشاور حقوقي قربانيان: همسر و دختر خانواده. گفته ميشود سبك زندگي اين دو خدمتكار مطلوب بوده و با اينكه اربابانشان براي اين دو خواهر بيگانه و هر دو فاقد روابط انساني بودند، اما همواره با نوعي غرور و بي تفاوتي تمام جوانب خانهداري را به خوبي رعايت ميكردند. ميتوان گفت: كه شايد همين صفات باعث ايجاد حادثه شده است. ليكن پاسخ به اين سؤال كه چرا كلفتها با خودشان نيز حرف نميزدند بسيار مشكل است. در اين بين سكوتي حكم فرماست مانند سكوت مبهم چشمان يك هنرپيشه. در عصر روز دوم فوريه اين رخداد مبهم با يك انگيزه پيشوپا افتاده، يك واماندگي يا يك اشتباه قابل توجه در روابط خواهرانه كليد ميخورد و در غياب خانمهاي خانه اين نمايش داغ كه در كمتر موقعيتي پيش ميآيد اجرا ميشود. واكنش مادر و دختر در زمان برگشت به خانه و كشف اين مصيبت نه چندان بزرگ چه بوده است؟ اظهارات كريستين در اين مورد متناقض است. ولي ممكن است كه آشكار شدن ناگهاني اين مسئله دليلي باشد بر حوادث بعدي. بسيار مشكل خواهد بود كه صريحاً درباره نوع و حالات اوليه حمله سخن گفت. شايد تهاجم بوسيله خواهر كوچكتر(لهآ) شروع شده باشد يا بطور همزمان هر دو به يك بهران روان ـ عصبي همراه با ميل به تهاجم رسيده باشند. هر كدام يكي از دشمنان را گرفته، يك چشم را از حدقه در ميآورند و سه بار ديگر نيز اين كار را تكرار ميكنند.( عملي كاملاً بي سابقه در تاريخ سالنامه جنايي ). سپس چيزهاي ديگري به فكرشان ميرسد: با كمك هر آنچه ميتوانستند پيدا كنند؛ وسيلهايي تو پر و سنگين چون چكش، پوست كن ماهي، چاقوي آشپزخانه به بدن قربانيان خود حملهور ميشوند و ضربات شديدي به صورتهاي آن دو وارد ميكنند. ضربات بعدي باعث ايجاد چاكها و شكافهاي عميقي در نواحي سفلي بدن ميشود. سپس دو خواهر و براي استراحت به رختخواب باز ميگردند.] يك كار ترو تميز[ اين چنين و در يك كلام آنها به سرعت به حالت اوليه خود باز ميگردند.”هوشيار” و خالي از تمام هيجانات طبيعي اين مراسم ـ آئينِ خونين. آنان در دادگاه هيچ دليل قابل قبولي براي اين جنايت ارائه نكردند. نه دشمني، نه گله و شكايتي، تنها نكته قابل توجه اينكه: موضوع مسئوليت و شراكت در جرم براي ايشان بسيار حائز اهميت بود. خواهران پاپن در برابر سه هيأت پزشكي حاضر شدند. بدون هيچ گونه نشانگاني از جنون، بي نظمي يا آشفتگيِ روان ـ تني”حقيقتي كه بايد در پرونده درج ميشد!” همانند جنايات پيشين به نظر ميرسد كه دادهها و اطلاعات نادرستتر از آن است كه بتوان از آنها استفاده كرد. آن دو تلاش ميكردند همگان را گيج و مايوس كنند تا بر اين اساس مقدمات آزادي مشروط براي خواهر كوچكتر فراهم شود. از طرفي استاندارد اذعان ميكند كه آنها را مجروح يافته است و كميسر پليس مركزي گواهي داده است كه آنان در خانه شكنجه ميشدند و همچنين زندگي و اقامت آنان در خانه بصورت انفرادي بوده و تنها در روزهاي تعطيل ميتوانستند با يكديگر ملاقات كنند، البته ما پدر الكلي و وحشي آندو را فراموش كرديم، بنا به گفتههاي هر دو خواهر، پدر خشونتهاي غيراخلاقي را به حد اعلاي خود رسانيده بود و هر دو نيز به اجبار ترك تحصيل كرده بودند. تنها پس از پنج ماه زندان انفرادي، حالات آشفتگي رواني همراه با خشنونتي وافر در كريستين بروز كرد اين آشفتگي با توهم ديداري و حس ترس همراه بود. در وضعيتي ديگر او سعي كرد بدون آسيب رساندن به چشمانش آنها را از حدقه خارج كند. بر اساس همين كنشهاي جنونآميز لازم شد از جليقه ثابت كننده استفاده شود. كريستين از هيچگونه رفتار و تظاهرات منافي عفت اِبايي نداشت. پس از اين دوره، نشانگان ماليخوليا ظاهر شد: افسردگي، امتناع از خوردن غذا، خود متهم بيني اعمال آئيني ـ وسواسي كفارهآميز. سپس گفتمان خود هدياني بار ديگر بازگشت. رفتار او نوعي تقليد و تكرار بود كه به وسيله آن سعي ميكرد تا و انمود كند: با ملاحظه اين حالت هيچ راهي براي رسيدن به طبيعت او باز نخواهد شد و تمام استنباطات ديگران بيهوده است. اين بازي مضك بارها بوسيله سوژه به طور واضح و آشكار تكرار شد. در30 سپتامبر(خواهران) پاپن به وسيله هيأت قضات محكوم شدند. ”كريستين سرش را در ميدان شهر لومان از دست خواهد داد”]....[ ميتوان رانههاي”ناخودآگاه” را كه بر محتويات ارادي و ترجمه شده ”خودآگاه” تأثير ميگذارند”اَمري دِلالتي” ناميد، اما اين رانهها بدون سازش با مطالبات اجتماعي نميتوانند خود را آشكار كنند.”سازش” دراينجا يك نظام دقيقِ اِستِتار براي انگيزههاست. كاري كامل براي سوژهايي كامل. رانههاي جنايت آميزي كه در ناخودآگاه پديد آورنده بنيان پارانويا هستند، بسيار سخت به ورود در فضاي انتزاعي و ايفاي نقش در آن تن در ميدهند. اين رانههاي ناخودآگاه به وسيله تعدادي امور ناطبيعي به هم پيوسته كنترل و غرايز را به شدت اجتماعي ميكنند. در وضعيت كنوني آگاهيهايمان درباره سير طبيعي و تكاملي شخصيت به ما اين اجازه را نميدهد تا تكوين و پيدايش”غريزه” و ”واكنشهاي نا طبيعي” را مانند دو ركن هم عرض مورد توجه قرار دهيم. شايد معناي تكويني روانكاوي در اين موضوع توانايي آشكار و تعريف كردن خود و سوژه را داشته باشد. ساد ـ ايسم وضوح دهنده اين دسيسه و اِجواي آن برفراز سر قربانيان است. ديگر چه معنايي دقيقتر از تمايلات اختصاصي اين دو خواهر در زندگي راز آميزشان؟ ديگر چه دلالتي عميقتر از اَعمال وسواسي و عجيب آنان پس از جنايت؟2 اضهارات كريستين؛ شماره21:] واقعاً فكر كردم كسي مشغول فلوت زدن است و من بايد شوهرِ خواهرم باشم.[ اين گفتار عمل كردي دوباره است كه بيمار به وسيله تعدادي تِمهاي تخيلي ”باز منظم شده” از خود بروز ميداد. معلوم نيست كريستين چه شكنجههاي رواني دراز مدتي را قبل از اين تجربه سخت تحمل كرده است. آسيبهايي كه آثار آن در جدايي او از ديگرياش(other)مشهود بود. بعد از اولين بحران تو همِ ديداري آنگاه كه گمان ميكرد خواهرش به وسيله ضربهايي سخت كشته شده پيش از شروع دادگاه به شدت گريه ميكرد آنچنان كه همگان از آن وضع و كلمات لِجام گسيخته و غير قابل كنترل او متأثر شده بودند. عصرگاهي شوم و نكبت بار، زير اضطرابي سهمگين كه خود را به مجازات و كيفر نزديك ميكند. خواهراني در سراب جنون با تصاوير بانوان قرباني. با نفرتي شديد و گنگ با پريشاني و آشفتگي، قربانيان را به يك سطح بي رحم و چهارگوش ـ شطرنجي هدايت كردند3. اين دو خواهر چشمان قربانيان را چون پيروان آئين فرقه باكوس (ديونيزوس يوناني) كه مردان را اَخته ميكردند، از حدقه در آوردند. رسمي ديرياب و غريب كه از آغاز تاريخ بشر اندوهگين همراه او بوده و اين دو خواهر رانيز در خواستهايشان براي قرباني كردن به جلو رانده بود. كوششي براي جستجو و يافتن چيزي در بين شكافهاي باز، در فاصله دولبه زخمها و چاكها. آنچه كريستين در بي گناهي ديررَس خود در دادگاه شرح داده بود چيزي چون راز و رمز زندگي. 1 – يادداشت مترجم: اين متن براي اولين بار در شماره3 و 4 مجله ميناتائور minataoure مجله سوررئاليستي فرانسه در دسامبر 1933 به چاپ رسيد و سپس در كتاب: بيماريهاي عصبي ـ پارانوئيك و رابطه آن با شخصيت (رساله دكتراي لِكان) در 1975 به وسيلهedition de seuil تجديد چاپ شد. 2 – يادداشت مترجم: در اين دو سوال لَكان سعي بر رَد نظر هيات پزشكي دارد كه اظهار كرده بودند:”دو خواهر داراي هيچگونه نشانهايي از جنون و اختلالات رواني نيستند.” 3 – يادداشت مترجم: ”كريستين” در دادگاه محكوم به اعدام ميشود اما چند روز قبل از مراسم اعدام در سلول خود خودكشي ميكند.”لِهآ” نيز به يك آسايشگاه رواني سپرده ميشود.