در حال بارگذاری ...

یادداشت ”محمد مهدی خاتمی” به بهانه اجرای ”عطسه 21 دسامبر”

از آنجایی که "عطسه ۲۱ دسامبر" مهم ترین چالش پیش روی انسان را به رخ می کشد، برایم تجربه جذابی بود.

مهم ترین دغدغه، نگرانی و پرسش ما آدم ها مسئله پایان زندگی است. اینکه چگونه و در چه زمان با مرگ مواجه می شویم، یقینا مهم ترین پرسش بی پاسخ ماست، چرا که هر انسانی فقط و فقط یک بار می تواند با چنین اتفاقی مواجه گردد و آنرا تجربه کند.چه بسا آدم هایی که تا مرز مرگ و زندگی پیش رفته، اما با بازگشت به زندگی نتوانسته اند مرگ را تجربه کنند، چرا که در این صورت بازگشت به زندگی ناممکن بود، آن گونه که  سهراب می فرماید:...و اگر مرگ نبود دست ما در پی چیزی می گشت..
میترا و امیر قصه "عطسه 21 دسامبر" با پشت سر گذاردن یک ماه پر از لذت و خوشی آماده مرگ می شوند و خود را به توهم 21 دسامبر می سپارند. آن ها قصد دارند به جای همه روزهایی که در گذشته بی بهره از دست داده، لذت ببرند، اما غافل از آن اند که نمی توان این لحظات را جایگزین آن روزها کرد و با بیشترین هزینه نمی توان آن فرصت هایی را که می شد خیلی ساده از آن بهره برد را با خوشی های قراردادی و باسمه ای  جایگزین کرد و این یعنی" غنیمت شمردن لحظه و زندگی کردن در آن".
آنچه بیش از همه  مقصود من برای اجرای این نمایش بوده، طرح این پرسش است که   چرا ما آدم ها نمی توانیم امروز را بهترین روز زندگی مان بدانیم، چرا هماره پشت سرمان،گذشته سپری شده را می کاویم و غرق در تلخی ها و کامیابی های از دست رفته ایم و یا اینکه چشم به فردا و فرداها دوخته،کامیابی را در آن می جوییم و در این میان از لحظه غافل می شویم.
21 دسامبر اگر چه در واقعیت پایان زندگی امیر و میترا نیست، اما پایان زندگی بیشماری از آدم ها در سراسر کره خاکی می تواند باشد همانگونه که شاید تقدیر "عباسی" نمایش باشد.....شاید، اما 21 دسامبر برای همه آدم ها اتفاق خواهد افتاد و روزی دفتر زندگی هر انسانی بسته خواهد شد و این یعنی باور مرگ و میرایی و در این میان آنچه بسیار مهم است اینکه مهیای این سفر هستیم یا نه؟ کارهای ناتمامی داریم یا نه؟ و مهم تر آنکه، هر روز باید به این سوال پاسخ داد ...که اتفاق مرگ از پیش هماهنگ نمی شود  و هر روز ممکن است روز موعود باشد.به همین روی  در  "عطسه 21 دسامبر" بسیار تلاش کرده ام یک ماه فرصت باقیمانده از  زندگی امیر و میترا را به سال های زندگی انسان ها( از تولد تا مرگ ) و واقعه 21 دسامبر را به پایان زندگی هر انسانی تعبیر نمایم.
زمان وقوع نمایش، بیستم دسامبر 2012 یعنی سی ام آذر ماه نود و یک، یعنی دقیقا سی روز آینده است  و آخرین اجراهای ما کمتر از دو هفته به آن زمان خواهد بود و این به روز بودن گمان می کنم یک اتفاق منحصر به فرد است که اجرای" لحظه در لحظه" را به ذهن متبادر می کند و این تجربه ای جدید و از جذابیت های این اجرا برای من خواهد بود.
بسیار خرسندم که اجراهای سپری شده با اقبال قابل توجهی روبرو شده ونمایش  توانسته دقایقی ذهن مخاطب را در سالن و شاید ساعت ها نیز پس از ترک سالن معطوف به مضمون خود گرداند ....... که اگر این باشد، ما به مقصود  رسیده ایم.