گذری بر ”تکیه دولت”؛ تماشاخانه ای که تکرار نشد
می توان "تکیه دولت" را نخستین تماشاخانه بزرگ ایران به حساب آورد که یکی از فاخرترین گونه های نمایشی ایرانی، یعنی "تعزیه" در آن اجرا می شده و حضار را به بهترین وجه شیفته تماشای این گونه نمایشی می کرده است.

پیمان شیخی: وقتی به ایام ماه محرم نزدیک می شویم، ناخودآگاه ذهنها به سمت و سوی تکیه ها و حسینیه ها می رود که گاه نه تنها در هر محله، بلکه در هر خیابان شهر برپا و پذیرای عزاداران امام حسین (ع) و دوستداران ایشان می شوند.
با مراجعه به تاریخ تهران قدیم درمی یابیم که در آن روزگار نیز همچون اکنون، تکایای مختلفی برپا بوده و علاوه بر عزاداری برای امام حسین (ع)، نسخه های مختلف تعزیه نیز از سوی هنرمندان تعزیه خوان در این تکایا اجرا می شده که آن نیز برای مخاطبانش نوعی نیایش و عزاداری محسوب می شده است.
به ویژه در عهد ناصری با این واقعیت مواجه می شویم که تعداد تکیه ها افزون بر تعداد محلات شهر تهران بوده و با وجود اینکه تهران آن روزگار متشکل از حدود 15 محله مهم بوده، ولی تعداد تکایای این شهر قریب به پنجاه تکیه بوده است.
در صفحه 316 و 317 کتاب "تهران قدیم" نوشته "م. حسن بیگی"، در مورد تعداد تکیه های تهران قدیم چنین نوشته شده: "طبق اسناد و مدارک موجود، در سال 1285 هجری قمری حدود سی تکیه در تهران دایر بوده که بعدها پانزده تکیه دیگر به آن افزوده شد و مجموع تکیه های دایر در تهران به چهل و پنج باب رسید و بر اثر استقبال عمومی از اینگونه اماکن و به ویژه برپایی مراسم تعزیه در آن ها، در دوره ناصرالدین شاه قاجار، سازمان های مفصلی برای شبیه گردانی و تعزیه خوانی پدید آمد و تکیه ها موقعیت اجتماعی خاصی یافتند و از جمله امیرکبیر گروه هایی را مامور به نظم کشیدن اشعار تازه و تنظیم داستان هایی جدید برای تعزیه خوانان کرد."
نام "تکیه دولت" برای پیرمردها و پیرزنان شهر تهران و حتی کسانی که علاقه مختصری به تاریخ پایتخت ایران زمین دارند، نامی آشناست که شاید هنوز نیز حس کنجکاوی بسیاری را بر می انگیزد.
در این روزگار از "تکیه دولت" تنها نقشی باقی مانده که آن نیز به همت و دستان کمال الملک، هنرمند برجسته و تکرار نشدنی کشورمان، خلق شده است.
این روزها در انتهای خیابان ناصرخسرو وقتی به خیابان "بوذرجمهری" روزگار دورترک و خیابان "پانزده خرداد" فعلی وارد می شویم و به سمت "میدان سبزه میدان" ، "میدان پانزده خرداد فعلی" می رویم، چند گامی که بر می داریم یک کوچه بن بست به نام "تکیه دولت" توجه مان را جلب می کند، که به عنوان نخستین تماشاخانه بزرگ ایران، سرنوشتش به بن بست کشیده شده است.
چگونگی شکل گیری تکیه دولت
ناصرالدین شاه قاجار در سفرهای خود که به دول اروپایی داشته، سودای حرکت به سوی کشوری مدرن را در سر می پروراند و تا حدودی نیز برای تحقق این اندیشه گام برداشت که از آن میان می توان به تغییر نقشه شهر تهران، که آن را در تقابل با عثمانیان "دارالخلافه ناصری" نامید و همچنین ساختن نخستین ساختمان بلند شهر تهران، یعنی "شمس العماره"، اشاره کرد.
وی در کنار علاقه مندی به هنر و صنعت عکاسی، با تماشای آثار نمایشی و کنسرت های موسیقی در روسیه و کشورهای اروپایی، به هنر تئاتر هم دلبستگی پیدا کرده بود که می توان "تکیه دولت" را به عنوان مهر تاییدی بر این گفته دانست.
بابک شاه علیزادگان در کتاب "امکانات فنی در تئاتر ایران"، که به "تکیه دولت" پرداخته، از قول هیوا گوران چنین می نویسد: " ناصرالدین شاه قاجار پس از سفر به اروپا و دیدن تماشاخانه های آنجا به صرافت ساخت تماشاخانه ای در تهران افتاد و با استفاده از شکل معماری "آلبرت هال لندن"، که تئاتر بزرگ سلطنتی انگلستان بود، دستور ساخت تماشاخانه ای را با استفاده از مهندسان انگلیسی در تهران داد."
در سال 1290 هجری قمری با مشاوره دوستعلی خان معیرالممالک، عظیم ترین تماشاخانه همه دوران تاریخ در زاویه جنوب غربی کاخ گلستان، با گنجایش بیست هزار نفر و صرف مبلغی معادل یکصد و پنجاه هزار تومان، ساخته شد.
نظرات مختلفی در چگونگی شکل گیری "تکیه دولت" وجود دارد، ولی آنچه مسلم است این است که تکایای متعدد آن روزگار تهران قدیم، دیگر پاسخگوی خیل عظیم مشتاقان حضور در مراسم عزاداری امام حسین (ع) و تماشای تعزیه، که برایشان نوعی نزدیکی به سرزمین کربلا و این واقعه تلخ محسوب می شد، نبودند و این نیز یکی از دلایل محکم برای به وجود آمدن "تکیه دولت" به شمار می آید.
در صفحه 264 کتاب "طهران عهد ناصری" نوشته ناصر نجمی چنین نوشته شده: "معتبرترین و وسیع ترین تکیه های طهران، که تعزیه های دولتی در آن برگزار می شد (قبل از تکیه دولت)، تکیه حاج میرزا آقاسی بود که "تکیه عباس آباد" نیز نامیده می شد. چون استقبال شدید مردم به خصوص زنان از این نمایش های مذهبی و تنگی و کوچکی فضای "تکیه عباس آباد" ازدحام و ناراحتی تولید می کرد و کار اجرای شبیه گردانی را مختل می کرد و اقتضای زمان و اوضاع نیز تکیه بزرگ تر و و سیع تری را طالب بود، در سال 1283 هجری، ناصرالدین شاه ضمن دستور شروع بنای شمس العماره، اوامری نیز برای ایجاد تکیه بزرگی را در داخل ارگ سلطنتی به دوستعلی خان معیرالممالک صادر کرد."
در این شکی نیست که نخستین تماشاخانه ای که با استانداردهای تماشاخانه های اروپایی آن روزگار همخوانی داشته و در تهران به وجود آمده، در مدرسه "دارالفنون" ساخته شده است که البته بعدها در زمان رضا شاه پهلوی، به دلیل وجود قناتی که در زیر آن جاری بوده، بسیار نمدار و غیر قابل استفاده می شود که متعاقبا به تخریب آن می انجامد. اما با این وصف می توان "تکیه دولت" را نخستین تماشاخانه بزرگ ایران به حساب آورد که یکی از فاخرترین گونه های نمایشی ایرانی، یعنی "تعزیه" در آن اجرا می شده و حضار را به بهترین وجه شیفته تماشای این گونه نمایشی می کرده است.
یحیی ذکاء در کتاب "تاریخچه کاخ گلستان و ابنیه سلطنتی" چنین نوشته: " "ناصرالدین شاه قاجار" در سال 1283 هجری قمری ضمن صدور دستور ساخت بنای "شمس العماره" دستور تاسیس تکیه ای بزرگ در داخل ارگ سلطنتی را نیز به "دوستعلی خان معیرالممالک" صادر کرد و سپس نام آن را "تکیه همایونی" و "تکیه دولت" یا "دولتی" نامیدند. "
می توان گفت که ناصرالدین شاه قاجار به "تعزیه" دلبستگی داشته و این هنر را در ایام ماه محرم، جزو لاینفک عزاداری سالار شهیدان می دانسته است.
بهرام بیضایی در صفحه 123 "نمایش های پس از اسلام" در مورد "تکیه دولت" چنین نوشته: "کنت گوبینو" که سال های 37/ 1234 و 42/ 1240 شمسی را در ایران بوده است، عظمت تکیه های آن دوره را ستوده و از جمله هم به تکیه ناصرالدین شاه در پایتخت موسوم به "تکیه شاهی" اشاره کرده است و هم به تکیه ییلاقی او در نیاوران. ولی در 1248 شمسی بود که به دستور ناصرالدین شاه و مباشرت دوستعلی خان معیرالممالک، عظیم ترین نمایشخانه همه اعصار تاریخ ایران یعنی "تیکه دولت" در زاویه جنوب غربی کاخ گلستان با گنجایش حدود بیست هزار نفر و صرف مبلغی معادل یکصد و پنجاه هزار تومان ساخته شد.
موقعیت جغرافیایی تکیه دولت
بر اساس نقشهای که عبدالغفارخان نجم الملک "نجم الدوله" در سال ۱۳۰۹ هجری قمری از وضعیت طهران قدیم رسم کرده، "تکیه دولت" در ضلع جنوب شرقی "باغ گلستان" و در جنوب غربی "شمس العماره" و به طور تقریبی مقابل "مسجد شاه" سابق و "مسجد امام خمینی" فعلی قرار داشته که پیش از آن "انبار دولتی ارگ شهر" در این مکان قرار داشته است.
البته نظرات مختلفی درخصوص مکان "تکیه دولت" وجود دارد و برخی معتقدند که مکان احداث "تکیه دولت"، همان منزل مسکونی "امیرکبیر" بوده و عده ای نیز معتقدند، علاوه بر منزل "امیرکبیر"، قسمتی از "زندانخانه دولتی" و "سیاهچال"، که بقایای گرمابه ای مخروبه و چند انبار قدیمی بوده، نیز محل احداث "تکیه دولت" بوده است.
این تکیه سه ورودی داشته که دو راه آن از کوچه تکیه دولت در مقابل بازار تهران و ورودی "شمس العماره" ویژه خانم ها بوده است که عوام نیز از این راه آمد و شد می کردند و البته یک ورودی دیگر مخصوص خواص و پادشاه و درباریان دانسته که از داخل اندرون به شاه نشین تکیه دولت باز می شده است.
دلایل جذابیت "تکیه دولت"
تکیه دولت از جنبه های مختلف مورد توجه مردم شهر تهران عهد ناصری قرار داشته است؛ این درحالی است که در آن زمان تکایای متعددی در تهران وجود داشته که پذیرای عاشقان و عزاداران امام حسین (ع) و تماشاگران تعزیه بوده است.
در حقیقت، عظمت بنای آن و متفاوت بودن شکل معماری آن، که برگرفته از تماشاخانه های کشورهای اروپایی بود، یکی از جذابیت های این تکیه برای تهرانی های آن روزگار به شمار می آمد.
از سوی دیگر تکیه دولت به دلیل وسعت و نوع معماری استانداردی که برای شکل اجرایی "تعزیه" آن درنظر گرفته شده بود، این امکان را فراهم می کرد که مردم با راحتی بیشتری بتوانند اجرای نسخه های مختلف تعزیه را تماشا کنند. گو اینکه نباید مشکلاتی را که در نتیجه حضور 20 هزار تماشاگر در این تکیه به وجود می آمد، نادیده گرفت که کوچک ترین آن طریقه آمد و شد حضار برای امور اضطراری بود که احتمالا در حین تماشای تعزیه برایشان پیش می آمد.
یکی دیگر از جذابیت های تکیه دولت تماشای تعزیه، آن هم به شکل کامل و با استفاده از فیل، شتر، اسب و شیر بوده که هر یک از این ها به جذابیت تعزیه می افزودند.
در صفحه 115 و 116 کتاب "طهران قدیم"، نوشته جعفر شهری، در این مورد چنین آمده است: "در تعزیه خوانی های این تکیه جمله اسباب و ابزار کار از البسه تا سلاح و اسب و شتر و غیره، که در داستان های [:sotitr1:]تاریخی وقایع کربلا آمده بود، در خدمت گرفته می شد تا چیزی فروگذار نشده باشد."
"اعتمادالسلطنه"، وزیر انطباعات "ناصرالدین شاه قاجار"، نیز در یادداشتهای خود پیرامون "تکیه دولت" چنین نوشته: "تکیه دولت" از بناهای بسیار عالی دولتی است که مدور و چهار طبقه ساخته شده و همه از آجر است. این تکیه از پنج فرسنگی تهران همچون کوه عظیمی در میان شهر پیداست و به جز این بنا، گنبدهای مساجد و غیره که بسیار مرتفع اند، هیچ نمایان نیستند. "
ساختمان "تکیه دولت"
تکیه دولت یکی از بناهای آجری "کاخ گلستان" بوده که در ابتدا در چهار طبقه مدور به مساحت حدود 2824 مترمربع با چادری مخصوص، روی خرپای آهنی "اسکلت شیروانی" ساخته شده بود. این بنا گنجایش حضور بیست و چند هزار تماشاگر تعزیه و عزادار امام حسین (ع) را داشته که در زمان مظفرالدین شاه قاجار به دلیل شکستگی هایی که در پایه های ساختمان به وجود آمد، تصمیم گرفته شد تا طبقه چهارم آن تخریب شود تا از بار ستون های این بنا کاسته شود. از سوی دیگر مهندسان فرانسوی به جایی دیرک هایی که نگهدارنده چادر سقف تکیه بودند، اسکلتی عرقچین مانند از آهن نصب می کنند که چادر تکیه روی آن قرار می گیرد.
ناصر نجمی در کتاب " طهران عهد ناصری" در این مورد چنین می نویسد: " اواسط حکومت مظفرالدین شاه قاجار، فشار پوشش چوبی در طبقه چهارم تکیه دولت موجب خرابی هایی شد و به همین دلیل برای حفظ قسمت های دیگر این بنا، از این طبقه صرف نظر شد و آن را تخریب کردند."
این عکس برگرفته از کتاب "امکانات فنی در تئاتر" نوشته بابک شاه علیزادگان
داخل "تکیه دولت"، در اطراف صحن، بیست طاق، که هریک از این طاق ها به عرض هفت و نیم متر بود، با دیوارها و ستون نماهای کاشی کاری وجود داشت و پشت این طاق نماها اتاق هایی با پنجره های ارسی در سه طبقه ساخته شده بود و ورود و خروج به اتاق ها نیز از راهروهایی، که در پشت آن ها در نظر گرفته شده بود، انجام می شد.
طبقه همکف از سوی اعیان، رجال و روسای اصناف آذین بندی می شد و در اتاق های طبقه دوم نیز بانوان حرم از پشت پرده زنبوری، پرده هایی از پارچه محکم و مشبک دوزی شده با دست، تماشاگر تعزیه بودند و طبقه سوم جایگاه نقارهچی ها بود که با نردهای حفاظت میشد.
اتاق شاه قاجار نیز با سردر و سقف بلندتر در طبقه دوم قرار داشت و هنگام اجرای تعزیه پرده توری در برابر غرفه شاه میکشیدند.
"ساموئل بنجامین" در کتاب "ایران و ایرانیان" مشاهدات خود را از "تکیه دولت" طی سال های ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۳ هجری قمری، که در ایران اقامت داشته است، چنین مینویسد:
" وقتی از کالسکه پیاده شدم، با کمال تعجب ساختمان استوانهای شکل مجللی را در مقابل خود دیدم که به وسعت و بزرگی آمفی تئاتر "ورونا" بود و با آجر و سنگ به سبک بسیار زیبایی ساخته شده بود.
ظاهرا معمار بزرگ این تکیه قصد داشته ثابت کند که نقشه یک ساختمان را طوری میتوان طرح کرد که بدون دکوراسیون و تزئین هم ابهت و جلال خود را حفظ کند. ضمنا طوری تنوع در فرم و شکل غرفههای اطراف به کار برده بود که چشم را خسته نمیکرد و این تنوع زیبایی خاصی به تکیه میداد.
در حقیقت معمار هنرمند، نبوغ و استعداد ذاتی خود را در این ساختمان بی مانند نشان دادهاست. غرفههایی که برای شاه در نظر گرفته شده بود، ارتفاع بیشتری داشت و بلندی سقف و سردر آن درست دو برابر غرفههای مجاور بود.
تردیدی ندارم که اگر این تکیه یا آمفی تئاتر به جای آجر، مانند آمفی تئاترهای روم قدیم از سنگ مرمر ساخته میشد، به هیچ وجه بر زیبایی و عظمت آن افزوده نمیشد. واقعا توصیف زیبایی طاقها و سردرهای هلالی شکل تکیه امکان پذیر نیست.
ایرانیها در حقیقت استاد این نوع معماری در جهان اند. قطعی است که ایرانیان طاقهای هلالی شکل را خیلی قبل از رومیها میساختهاند. رومیها این سبک را از ایرانیها تقلید کردهاند و با آنکه به طاقهای هلالی شکل خود خیلی مباهات میکنند، با این حال هرگز کار آن ها به زیبایی و اصالت کار ایرانیان نیست."
آنگونه که در کتب تاریخی ذکر شده و خاطرات سینه به سینه تهرانی های قدیمی می گوید، در هر طاقنما بهترین و فاخرترین قالی ها پهن می شد و قالیچه های گرانقیمت بر دیوار کوبیده می شده و گرانبهاترین شال ها آویخته می شده است.
همچنین چلچراغ های باشکوه، کتل ها ی زیبا، قندیل و شمعدان و فانوس و زیباترین شمایل ها در این طاقنماها قرار می گرفته است.
نکته قابل توجه اینکه، کاسب کار بودن شاهان قاجار در اینجا نیز نمود پیدا می کرد و گواه این سخن نیز اینکه در صفحه 112 کتاب "طهران قدیم" نوشته جعفر شهری چنین آمده است: "افتخار بستن این طاقنماها خود به خود نصیب نمی شد که باید قبلا با پیشکشی ها و تقدیمی های قابل توجه از شاه کسب اجازه بکنند و بهترین طاق نماها در اختیار کسی قرار می گرفت که پیشکش ارزشمندتر یا زیادتری داده باشد و همچنین رسم همه ساله بود که در شب هشتم محرم این قرار را با فرستادن نقدینه و تقدیمی تازه تجدید کرده، از آن سو مفتخر به خلعت شاهانه طاقشان گردیده، اجازه بستن سال دیگر را دریافت کند و مسلم بود که ارتقاء یا تنزل طاقنماداران که طاقنماهایشان مقابل جایگاه یا در کنار و دور از جایگاه همایونی باشد نیز بسته به آن بود که آخرین پیشکش شب هشتم را مافوق دیگران یا کمتر از سایرین تقدیم کرده باشند.
صحن تکیه دولت
درست در مرکز "تکیه دولت"، سکوئی دایره شکل به عرض تقریبی نه و نیم متر و ارتفاع یک متر، که از سنگ منقوش به قاب و شمسه ساخته شده بود، قرار داشت که سطح آن با آجر فرش شده بود و در چهار طرف آن نیز پله هایی درنظر گرفته شده بود.
این سکو "تخت" نامیده می شد و شبیه خوانان تعزیه ها از پله های چهار طرف آن بالا می رفتند و نسخ مختلف تعزیه را اجرا می کردند.
اطراف این سکو نیز راهی ایجاد شده بود به عرض تقریبی شش متر تا دسته های عزاداری، سواره ها، موزیکچی ها، فیل ها، شترها و درشکه ها از این طریق وارد شده و پس از گردش و اجرای مراسم مخصوص به خود، از این راه نیز خارج شوند.
منبر تکیه دولت
در تکیه دولت، یک منبر بزرگ از سنگ مرمر وجود داشته که برخی معتقدند بیست پله و برخی دیگر معتقدند چهارده پله داشته که بلندای آن حدود ارتفاع یک طبقه از "تکیه دولت" بوده است.
این منبر به سفارش "معیرالممالک" در شهر یزد ساخته شده که آن را در زمان انقلاب مشروطه از "تکیه دولت" خارج می کنند و در میدان "توپخانه" سابق و میدان "امام خمینی" فعلی قرار می دهند و "شیخ فضل اللّه نوری" روی آن سخنرانی میکند.
در مقابل این ایوان، در انتهای صحن تکیه، منبری از سنگ مرمر با چهار پله روی سکوی مرتفعی قرار داشت که قبل از شروع تعزیه چند واعظ بر آن وعظ کرده و مردم را برای مشاهده وقایع تعزیه آماده میکردند.
آنگونه که در صفحه 272 کتاب "طهران عهد ناصری" نوشته ناصر نجمی آمده: "اطراف منبر تکیه، متجاوز از سیصد روضه خوان و واعظ گرد می آمدند و برای اجرای مراسم مذهبی یکی پس از دیگری بر فراز منبر رفته و پس از خواندن روضه مختصری به زیر می آمدند تا آنگاه که مقدمات کار فراهم می شد و همه در جایگاه های خود قرار می گرفتند و آن وقت مجلس روضه خوانی پایان یافته و تعزیه آغاز می شد.
در این تکیه، یک منبر چوبی خاتم کاری شده نیز برای اجرای مراسم مورد استفاده قرار می گرفت که در سال 1274 قمری، در زمان ناصرالدین شاه قاجار، از سوی "محمد جعفر شیرازی" و به سفارش "مؤیدالدوله" ساخته شده که هم اکنون در کاخ گلستان نگه داری می شود.
بر اساس اطلاعاتی که در سایت کاخ گلستان به نشانی اینترنتی www.golestanpalace.ir نوشته شده، "این منبر از 23 قطعه تفکیک شده ساخته شده که 20 قطعه آن دارای خاتم کاری بسیار بی نظیری است و سه قطعه، که قسمت پشت منبر قرار گرفته اند، دارای نقاشی لاکی است. "
چادر تکیه دولت
جعفر شهری در صفحه 114 کتاب "طهران قدیم" چنین نوشته: "چادر این تکیه نیز به نسبت مکان خود از بزرگ ترین و پرشکوه ترین پوش ها بود که بر اسکلت آهنی آن استوار می شد، چه سقف و "پوش" سلطانی به حساب می آمد که سایه بر سر ظل الله می افکند، همراه نقش هایی از شیر و پلنگ و طاووس و مرغ و گل و گلدان و شیرهای شمشیر به دست و خورشید به پشت، همراه با نوار دوزی های قشنگ که هر بیننده ای را مجذوب می کرد. "
روشنایی تکیه دولت
درست در مرکز سقف "تکیه دولت"، یک چهل چراغ آویخته شده بود. از سوی دیگر چهلچراغها و قندیلها و لالههایی نیز وجود داشتند که بیش از پنجهزار شمع در آن ها روشن می شد و با استفاده از شمعدان های چند شاخه و دیوارکوب ها و چلچراغ ها و شمع ها، نورپردازی چشمگیری به وجود می آمد که حال و هوای ویژه ای به این بنا می داد.
برای روشنایی صحن و سکوی تکیه دولت، که بر آن مراسم تعزیه اجرا می شد، از چهار چراغ گاز استفاده می شد و برای جلوگیری از اختلال دید تماشاچیانی که در طبقات فوقانی قرار داشتند، به جای حباب از چهار چتر، که بالای آن می بستند، استفاده می کردند.
در سال 1263 هجری شمسی، به دستور ناصرالدین شاه قاجار نخستین مولد برق به ایران وارد شد و به منظور روشنایی دربار و تکیه دولت مورد استفاده قرار گرفت.
از این پس در اطرف تخت تکیه دولت شش چراغ برق بزرگ آویخته می شد تا روشنایی لازم را تامین کند.
در صفحه 41 کتاب "تماشاخانه های تهران" نوشته مشترک ناصر حبیبیان و محیا آقاحسینی از قول "ساموئل بنجامین"، نخستین سفیر امریکا در ایران، در مورد نحوه روشنایی "تیکه دولت" چنین آمده است: "وسط تیکه، از بالا، یک چهل چراغ عظیم و با شکوه آویخته بودند که چهار چراغ برق قوی در شاخه های اطراف آن روشن می شد و بدین ترتیب از آخرین اختراع برای روشنایی استفاده شده بود. در اطراف تکیه و غرفه های مختلف آن فانوس ها و لوستر های مختلف رنگارنگ بسیار زیادی نصب شده بود که در آن ها شمع روشن می کردند و من با یک حساب دقیق به این نتیجه رسیدم که روی هم رفته پنج هزار شمع در آن ها می سوزد و در تاریکی شب تکیه را چون روز روشن می کند."
عزاداری در تکیه دولت
عزاداری در تکیه دولت از نخستین روز ماه محرم آغاز و روز یازدهم پایان می یافت که از سوی دربار و با حضور شاه قاجار برگزار می شد. سپس تا پایان ماه صفر درباریان، وزرا و صاحب منصبان این مراسم را برپا می کردند.
در تعزیه خوانی های این تکیه همه اسباب و ابزار کار از البسه تا سلاح و اسب و شتر و ...، که در داستان های تاریخی وقایع کربلا آمده، در خدمت گرفته می شد و طبق واقعه کربلا وقایع اجرا می شد و به شهادت شهدا و اسارت اسرا ختم می شد.
در روز تاسوعا، شیر تعزیه را که حیوانی اهلی بود "شیربان باشی" به مجلس می آورد و رها می کرد و شیر به آرامی پای منبر می نشست و سر بر پله منبر می گذاشت که برای حضار، صحنه ای تاثیر گذار بود و یادآور این روایت بود که در چنین روزی شیری از بیشه ای آمده و از شهدای واقعه کربلا پاسداری کرده است.
سپس شیربان زنجیر به گردن شیر می افکند و با چرخاندن حیوان در مقابل جمعیت سکه و طلای پیشکش نذری عزاداران را جمع آوری می کرد.
تعزیه خوانان تکیه دولت
ازجمله تعزیه خوانان به نام آن روزگار "تکیه دولت" می توان به اکبر تعزیه خوان، حاجی بارک الله، شیخ حسن شمر، احمد مرمری و امرالله ملوس اشاره کرد.
در حقیقت "معین البکاء" مدیر یا تعزیهگردان تکیه دولت بود که موسیقیدانی مطلع محسوب می شد. او نقش هر یک از شبیه خوانان را تعیین میکرد و به زبان امروزی کارگردان نمایش تعزیه محسوب می شد.
اتفاقات مهم تکیه دولت
از رویدادهای مهم تکیه دولت می توان به تشکیل نخستین "مجلس موسسان" و عزل "احمدشاه قاجار" از سلطنت اشاره کرد که 15 آذرماه سال 1304 هجری شمسی اتفاق افتاد و رضا خان به ریاست حکومت موقت تعیین شد.
عبدالله مستوفی در کتاب "شرح زندگانی من" به این موضوع اشاره دارد که پس از کشته شدن ناصرالدین شاه قاجار، غرفه بزرگ تکیه دولت به عنوان محل امانت گذاشتن جنازه شاه قاجار تعیین می شود.
ناظم الاسلام کرمانی در کتاب "تاریخ بیداری ایرانیان" به این نکته اشاره داشته که تکیه دولت در زمان مظفرالدین شاه قاجار نیز مدتی جایگاه موقت جنازه این شاه قاجار بوده است.
در سال ۱۳۰۲ خورشیدی نیز با مرمت برخی از قسمت های "تکیه دولت"، "نمایشگاه امتعه وطنی" در این مکان برگزار شد.
دلایل تعطیلی "تکیه دولت"
شبیه خوانی در تکیه دولت تا اواخر دوره قاجاریه به صورت مداوم برگزار می شد تا اینکه تدریجا به علت انقلاب مشروطه و پرداختن مردم به امور سیاسی و اجتماعی، مراسم تعزیه در این تکیه برگزار نشد و اوایل سلطنت پهلوی آرام آرام روبه تعطیلی رفت.
یکی از دلایلی که رضاه شاه برای تعطیلی تعزیه داشت، حرکات خشونت باری بود که اغلب در دسته های عزاداری امام حسین (ع) دیده می شد و او معتقد بود درصورتی که اروپایی ها این حرکات را مشاهده کنند، به حساب توحش گذاشته می شود؛ بنابراین همه گونه تظاهرات مذهبی ممنوع شد.
بهرام بیضایی در کتاب " نمایش در ایران" درخصوص کم رنگی تعزیه که سرانجام همین امر نیز موجب تعطیلی "تکیه دولت" شد چنین نوشته است: " در دوره رضا شاه، به نظر اولیای وقت رسید شور و خشونتی که دامنگیر اغلب دسته های عزاداری است ممکن است درنظر خارجیان به وحشیگری تعبیر شود. بنابراین سال 1299 هجری شمسی، همه گونه تظاهرات مذهبی از جمله نمایش تعزیه ممنوع شد و دسته های تعزیه گردان از شهرها، به قصبه ها و ده کوره ها رو کردند. "
در صفحه 144 کتاب "امکانات فنی در تئاتر ایران" نوشته بابک شاه علیزادگان از قول صادق همایونی چنین آمده: "باری، به خاطر مسائل بغرنج و پیچیده حکومت در حال نضج پهلوی، که نیاز به حمایت مردم از خود داشت و یاری جامعه را می طلیبد و صدای زمان را شنیده بود، برای جلب نظر روحانیان و متشرعان از سویی و روشنفکران معترض از دیگر سو و نیز پیشگیری از اشاعه تعزیه های گروه های چپی و نیز ریشه کن کردن بخشی از آنچه به نحوی از انحاء، مردم را به رژیم قاجار می پیوست و گره می زد و هماهنگ با برنامه های دراز مدت و نیز باز بودن راه داد و الفت سیاسی با حکومت ترکیه و توجه دقیق به اوضاع و احوال و شرایط خاص اجتماعی زمان، روی از تعزیه برتافت. "
به هر حال هر دلیلی که موجب توقف هنر فاخر تعزیه شده باشد، موجب لطمه شدیدی به این هنر و هنرمندان آن بوده و از سوی دیگر موجب خدشه دار شدن احساسات پاک مذهبی عموم مردم شده است که نمی توان به سادگی از کنار این مسئله گذشت و به جرئت می توان گفت که یکی از کم لطفی ها و اشتباهاتی بوده که در مورد این هنر صورت گرفته است.
عاقبت تکیه دولت
تکیه دولت، بعد از دوران مشروطه، سال ها متروک و نیمه مخروبه بود تا اینکه در سال ۱۳۲۵ خورشیدی، به منظور ساخت بانک ملی شعبه "سبزه میدان" میدان 15 خرداد فعلی، تخریب و بخش اعظم این بنا، برای ساخت این بانک استفاده شد. بانکی که شاید بسیاری از کسانی که هر روز وارد آن می شوند و یا از مقابل این بانک عظیم و چشم نواز عبور می کنند، آگاهی نداشته باشند که این مکان در روزگار گذشته شاهد حضور 20 هزار تماشاگر تعزیه و عزاداران سالار شهیدان، امام حسین (ع