گزارش جلسه ماهانه کانون نمایشنامهنویسان خانه تئاتر - نمایشنامه خوانی علی نصیریان
من نمایشنامهنویس، به معنای اخص آن نیستم و اما از سال ۳۴ که با شاهین سرکیسیان کار میکردیم، به پیشنهاد افرادی چون”جهانبگلو” و”جلال آلاحمد” به تئاتر ایرانی گرایش پیدا کردیم و براساس احتیاج گروه خودمان با آقای جوانمرد، رادی و بیضایی شروع نکرده بودند و من به خاطر مطالعه آثار صادق هدایت و علاقه به آثارش، در اولین نمایشنامهها به آثار این نویسنده، گرایش داشتم.
مریم منصوری:
جلسه نمایشنامهخوانی این ماه کانون نمایشنامهنویسان خانه تئاتر، دیشب با تاخیر نیم ساعتهای که شاید به خاطر انجام این جلسه پس از مراسم افطار بود، با حضور”علی نصیریان” برگزار شد.
این نمایشنامهنویس و کارگردان و بازیگر با سابقه تئاتر، در این جلسه به خوانش متن”بازیگر و زنش” از نوشتههای خودش که به تازگی منتشر شده است، پرداخت.
شروع با چند خبر و البته انتقاد
بهزاد فراهانی عضو هیأت مدیره کانون نمایشنامهنویسان خانه تئاتر که در این جلسه به عنوان مجری حضور داشت، جلسه یا به قول خودش مجلس را با چند خبر شروع کرد. اول آن که؛ شنبه دو هفته دیگر، مجمع عمومی انجمن نمایشنامهنویسان خانه تئاتر جهت تشکیل هیأت مدیره جدید تشکیل میشود.
دوم؛ انتقاد به عدم انجام تعهدات مرکز هنرهای نمایشی در قبال پرداخت دستمزد هیأت داوران و شورای سیاستگذاری مسابقه برگزیدگان ادبیات نمایشی و این که حسین پارسایی اعلام کرده که هنوز نتوانسته به مشکلات مالی مرکز هنرهای نمایشی رسیدگی کند.
و دیگر این که؛ انجمن نمایشنامهنویسان تصمیم گرفته که شنبه آخر هر ماه را به نمایشنامهخوانی نمایشنامهنویسان عضو انجمن اختصاص دهد که این برنامه در خانه هنرمند برگزار میشود و روزهای میانی هر ماه به خوانش آثار جوانترها در خانه تئاتر اختصاص دارد که چهاردهم این ماه عبدالرضا فریدزاده به اجرای برنامه میپردازد.
و نکته آخر این که؛ برای چاپ آثار انتخابی مسابقه ادبیات نمایشی، دو ناشر با انجمن نمایشنامهنویسان همکاری میکنند تا بین 20 تا 30 نمایشنامه برتر البته در کنار نقدهایی از نمایشنامهها که توسط اعضاء کانون منتقدان تئاتر نوشته خواهد شد، منتشر شوند.
اما علی نصیریان و ...
فراهانی در ادامه صحبتهایش به جایگاه علی نصیریان در درام نویسی ایران پرداخت و گفت:«علی نصیریان از متقدمین درامنویسی مدرن ایران است. برای روزهای پایانی دهه 30 و هنگامی که تب تلخ کودتا به نویسندگان، کمتر اجازه ارائه آثارشان را میداد و آتراکسیون بر تئاتر لالهزار تسلط یافته بود و تنها یکی دو تئاتر میکوشیدند به همت افرادی همچون”معزالدیوان فکری”، ”رفیع حالتی”، مرحوم”گرمسیری” و”اسماعیل مهرتاش” چراغ تئاتر را روشن نگه دارند.
در آن روزگار اکثر کارهای سنگین و وزین تئاترها، به نمایشنامههای ترجمه میپرداختند که این هم حاصل کار شاگردان”نوشین” بود. کسانی مانند”ساعدی”، ”بیژن مفید”، ”بهرام بیضایی”، ”رادی” و ”نصیریان” در چنین فضایی کارشان را شروع کردند.»
فراهانی خاطر نشان کرد:«ویژگی آثار نصیریان نگاه به فرهنگ عامه، ادبیات فولکلور و ... بود و به همین دلیل، زبانش از ویژگی خاصی برخوردار است. در مقابل زبان آثار بیضایی که فراز و فرودهای بسیار دارد و زبان نمایشنامههای رادی که پس از”روزنه آبی” به تدریج رشد میکند و پالوده میشود و به نوعی از اشرافیت خاص خودش میرسد و زبان تند سیاسی ساعدی، زبان نصیریان، زبان آهنگین شعر فارسی و برگرفته از زبان مردم است.»
فراهانی در ادامه سخنانش، علی نصیریان را از بنیانگذاران ادبیات نمایشی ایران دانست که به گردن نمایشنامهنویسی ما، حق بسیار دارد و یادی کرد از کارگردانی درخشان این متنها، توسط خود نصیریان و اجرای نمایشنامههای”رویا” و”استعمال دخانیات ممنوع” در سالهای چهل.
راه طولانی گروه هنر ملی
در ادامه جلسه و پیش از شروع نمایشنامهخوانی، نصیریان طی سخنانی، برگزاری این جلسات را زیبا و شایسته دانست و گفت:«چون ظرفیت تئاتر ما به اندازهای نیست که همه اهالی تئاتر بتوانند کارهایی روی صحنه بیاورند، دست کم در چنین جلساتی، نمایشنامه نویسان با آثار هم آشنا میشوند.»
نصیریان خاطر نشان کرد:«من نمایشنامهنویس، به معنای اخص آن نیستم و اما از سال 34 که با شاهین سرکیسیان کار میکردیم، به پیشنهاد افرادی چون”جهانبگلو” و”جلال آلاحمد” به تئاتر ایرانی گرایش پیدا کردیم و براساس احتیاج گروه خودمان با آقای جوانمرد، رادی و بیضایی شروع نکرده بودند و من به خاطر مطالعه آثار صادق هدایت و علاقه به آثارش، در اولین نمایشنامهها به آثار این نویسنده، گرایش داشتم.
اما به لحاظ بازیگری هم تحت تاثیر جوهر استعداد و بازیگری سیاههایی نظیر”مهدی مصری” و”ذبیحالله ماهری” بودم که البته چون اغلب به آنها به چشم مطرب نگاه میشد، مورد انتقاد قرار گرفتم. اما من، براساس نگاه خودم، نمایش”سیاه” را نوشتم که در نظرخواهی که دکتر فروغ درباره این کار انجام داد، با نظرهای خوبی مواجه شدیم.»
نصیریان در ادامه علت حضورش را در این جلسه علاقه به نفس حضور و خوانش نمایشنامه در جمع عنوان کرد و گفت:«امیدوارم این جریان راه بیفتد. امروز ما هنرمندان جوان خوبی داریم با نگاههایی به روز و آثاری با شخصیت پردازیهای متحول شده که ویژگیهای انسان معاصر را بیان میکنند. البته بیشتر از صد و پنجاه، شصت سال از سابقه تئاتر ما نمیگذرد، پیش از این تاریخ، ما مفهومی به نام درام را نمیشناختیم و هنوز هم در شخصیتپردازی، زبان نمایشی و ... ضعف داریم.»
در ادامه این جلسه نصیریان به برخوانی نمایشنامه دو نفره”بازیگر و زنش” پرداخت.
مرز نامشخص بازی و زندگی
”بازیگر و زنش” روایتی است از یک بازیگر کهنه سال که در تنهاییهای روزگار پیری، تصمیم میگیرد با زنش که اتفاقاً بازیگر هم نیست به تمرین نمایشنامهای بپردازد. این تمرین بهانهای برای معرفی این شخصیتها و البته چالش میان اینها هم میشود.
فراهانی پس از خوانش نمایشنامه به درام نویسی فرانسه در دو دهه اخیر اشاره کرد که آمیزهای از چخوف و در زمانه امروز جهان اروپایی است و گفت:«تمام ساختار دراماتیک این اثر، در روانشناسی شخصیتها نهفته است و روایت نسلی از روشنفکران ما است که در پیرانه سری به بنبست رسیدهاند و مرا به یاد این سخن برشت میاندازد که؛ چه کردهاید که انسان بودن در کشور شما کار سختی شده است و به این ترتیب است که دو آدم این نمایشنامه، بدون کمترین تحرکات فیزیکی، بیانگر زمانه ما و تلخ کامی که همه ما دچارش شدهایم، میشوند.»
در ادامه جلسه نصیریان در پاسخ به پرسشهای حاضران در جلسه که به قول خودشان اغلب از اهالی تئاتر نبودند گفت:«من به دنبال شناسایی اوج و گره و ساختار و این چارچوبها نیستم. اینها ویژگیهای نمایشنامههای مدرن و آثار”ایبسن” و ... بود. این نمایشنامه شاید نوعی ادغام تئاتر و واقعیت زندگی است و اشاره به همان حرف شکسپیر که همه ما بازیگریم و از سوی دیگر، آدمهای این نمایشنامه در هچل زندگی گرفتار شدهاند و پایان خوش یا اصلاً پایان مشخصی ندارند، شاید این از نگاه بدبینانه من نشأت میگیرد.»