گزارشی از تمرین نمایش”دشمن مردم” به کارگردانی اکبر زنجانپور
اکبر زنجانپور بازیگر و کارگردان، سالهای پیش آثار چخوف(”ایوانف”،”سه خواهر”، ”مرغ دریایی”)، آرتور میلر (”دستفروش”) و ... در صحنه اجرا کرده است. او چند سال بود که میخواست نمایشنامه”هداگابلر” ایبسن را اجرا کند اما تاکنون موفق نشده است. تا این که طی یک تماس تلفنی متوجه شدیم که در اداره تئاتر به سراغ ایبسن رفته و به جای”هداگابلر” دشمن مردم را برای اجرا انتخاب کرده است.
مریم منصوری:
اکبر زنجانپور بازیگر و کارگردان سالهای پیش آثار چخوف(”ایوانف”،”سه خواهر”، ”مرغ دریایی”)، آرتور میلر (”دستفروش”) و ... در صحنه اجرا کرده است. او چند سال بود که میخواست نمایشنامه”هداگابلر” ایبسن را اجرا کند اما تاکنون موفق نشده است. تا این که طی یک تماس تلفنی متوجه شدیم که در اداره تئاتر به سراغ ایبسن رفته و به جای”هداگابلر” دشمن مردم را برای اجرای انتخاب کرده است.
به همین بهانه سر یکی از تمرینهای او رفتهایم، تا از نزدیک در جریان چگونگی تمرینهایش قرار بگیریم که در ادامه میخوانید.
پلاتوی 33
پلاتوی 33 اداره تئاتر، این روزها هر روز”دشمن مردم” را در خودش میشنود و میبیند. اکبر زنجانپور و گروهش این متن ایبسن را روخوانی میکنند تا آن را به جشنواره بیستوچهارم فجر برسانند. این نمایشنامه ترجمه امیرحسین آریانپور است.
سیگار میان انگشتان زنجانپور دود میشود و کلمات بین پکهای سریعی که به سیگار میزند، از دهانش بیرون میآید. کلمه کلمههایی که گاه برای هدایت بازیگران میگوید و گاه با هیجان و حس زنده همیشگیاش، نقشخوانی میکند.
دکتر استوکمان را خودش بازی میکند، اما در این تمرین اغلب دستیارش به جایش میخواند تا او احاطه بیشتری بر کار بازیگران داشته باشد. هرچند که باز هم در برخی لحظات، خودش بر دستیار پیشی میگیرد و تجربه دوباره و دوباره بازیگری و نقشخوانی را از سر میگیرد. دیروز تازه بازیگران اصلی گروه تکمیل شدهاند. سیاوش چراغپور، هم در اولین جلسه تمرین نمایش حضور دارد. نقش”نیلس فورسه” را میخواند؛ پدر زن دکتر استوکمان. اما این آغاز ماجراست، هنوز 30 بازیگر دیگر ماندهاند که برای صحنه چهارم اضافه میشوند. زنجانپور فکر میکند اغلب آنها از دانشجویان تئاتر خواهند بود.
پس از پرده اول
پرده اول که تمام میشود. سیگار زنجانپور در لیوان قهوه روی میز خاموش میشود و آقای کارگردان، پنج دقیقه آنتراکت اعلام میکند. باز هم زنجانپور راه میرود، سیگار میکشد اما از گپهای بچههای گروه و دور میز غافل نمیشود. چشمهایش میدرخشد. هرچند که خودش هم معتقد است؛ کار سختتر، شعف بیشتری دارد. یک درگیری اساسی انسانی که با تمام سختیهایش، سرمستی خاص خودش را هم دارد.
کاظم هژیرآزاد شهردار را بازی میکند. در طول تمرین ساکت، جدی و متفکر است و سکوتش را فقط به خاطر خوانش متن میشکند. هنگام نقشخوانی هم، با وجود این که تمام حس لحظه شخصیت، در صدایش ریخته میشود، اما به بازیگر نقش مقابل نگاه نمیکند. خط نگاهش مدام به متن روی میز متصل شده است و جریانی از خشم و آرامش با فراز و فرودهایی در صدایش دیده میشود.
برعکس سیامک صفری که حسهایش را به بازیگر مقابل منتقل میکند؛ گاه با نگاهش و گاه همراه با حرکت دست به طرف بازیگر دیگر نیم خیز و از روی صندلی کنده میشود. البته در پرده اول هم که صفری کمتر، نقشی به عهده دارد، گوشه نیمکت مینشیند و با خودش دیالوگهایش را زمزمه میکند و باز هم سرش را تکان میدهد و به بازیگر خیالی روبهرو نگاه میکند.
زنجانپور علاوه بر توضیحاتی که سر صبر به بازیگران میدهد، گاه جملاتی را نیز خودش ادا میکند و گاه مثالهایی از فرهنگ و ادبیات ایران میآورد برای تشریح بهتر شخصیتهای این نمایشنامهنویس نروژی. زنجانپور ترجمه امیرحسین آریانپور را برای اجرا برگزیده و خودش دلیل این انتخاب را ارتباط بهتر با متن و البته جذابیتهای فراوان نمایشنامه به لحاظ محتوا و البته تکنیک نمایشنامهنویسی میداند. البته متن را در اجرا کوتاه میکند چرا که معتقد است در برخی موارد، متن دچار دوبارهگوییهایی شده که در قرن 19 جواب میداده اما در زندگی امروز معنایی ندارد اما در کل اجرا به متن وفادار است.
گاه آقای کارگردان برای تصحیح خوانش بازیگری، از روی صندلی بلند میشود و تکهای را بازی میکند و توضیح میدهد و بازیگر مورد نظر، اگر سیامک صفری باشد نگاهش را از متن نمیگیرد. انگار میکوشد در لحظه بین توضیحات زنجانپور و کلمههای متن پیوندی بزند و در ذهنش راه دیگری را مرور میکند و به محض تمام شدن صحبتهای کارگردان، او شروع میکند.
زنجانپور گاه از تجربههای دیگرش مثال میآورد، از اجرای”گوریل پشمالو” و میگوید: گاه آدمهایی که خودشان را در پرسوناژ میدیدند وسط صحنه عربده میزدند و فحش میدادند. اما در درجه اول باید جذابیت نقش بیرون بیاید که تماشاگر هم با آن همراه شود. این کارگردان، رویکردی اجتماعی به”دشمن مردم” دارد و معتقد است: این رویکرد از ویژگیهای متن است و ما موظفیم عوامل آن را نشان دهیم. در جوامعی مثل جامعه مطرح شده در این نمایشنامه هر کاری انجام میشود تا حقیقت افشا نشود.
پس از پرده دوم
پرده دوم هم که تمام میشود. اکبر زنجانپور سیگاری روشن میکند و از روی صندلی بلند میشود، میگوید: جان میگیرد این پیس اما باز هم چشمهایش میخندد. میدرخشد. شاید باز هم مثل کارهای دیگرش، خودش طراحی این نمایش را به عهده بگیرد. میگوید:”طراحها همگی سر سریال هستند”. قصد دارد موسیقی را هم انتخاب کند. اما در چه حال و هوایی، هنوز معلوم نیست و با وجود همه اینها خودش، نقش دکتر”استوکمان” را هم بازی میکند و معتقد است: این طوری راحتترم تا این که مکنونات ذهنی خودم را به دیگری منتقل کنم. از طرف دیگر، این نقش در ریتم بازی بازیگران دیگر هم تاثیر دارد.
از بازیگران دیگر این کار میتوان به سینا رازانی، مهدی بجستانی، فرنوش آلاحمد، یلدا قشقایی و علی بیغم اشاره کرد. این را هم ناگفته نگذارم که پرستو گلستانی به عنوان روابط عمومی با این گروه همکاری دارد و نورالدین حیدریماهر و حمید خرمطوس دستیار کارگردان و مدیر صحنه هستند.