در نشست مطبوعاتی نمایش”مکبث” به کارگردانی آرش دادگر عنوان شد:
برای”داستانهای کارور” مشکل چندانی نداشتیم زیرا یک داستان داشتیم که از نظر تم و موضوع با دیدگاه و زمان ما همسو بود. ولی درباره شکسپیر که یک متن کامل است آن چه مرا بیشتر شیفته خود کرده روابط آدمها و برخوردشان با هم بود، آن چه میگویند و کشف لایههای رفتار و گفتار برای من جالب است. شکسپیر کدهای کوچکی میدهد که برای من وسیع شده است.
نشست مطبوعاتی نمایش”مکبث” به کارگردانی آرش دادگر با حضور کارگردان و نویسنده در محل سایت ایران تئاتر برگزار شد و روند و نوع نگاه اقتباسی نویسنده و کارگردان مورد ارزیابی قرار گرفت.
به گزارش سایت ایران تئاتر، آرش دادگر که در نمایشهای گذشته خود چون”آژاکس”، ”داستانهای کارور”، ”هفت طبقه”، ”الفبای ضربهها” و تعدادی دیگر متون اقتباس شده از نمایشنامه یا رمان را روی صحنه برده و این بار نمایشنامه”مکبث” اثر شکسپیر را کار کرده است در پاسخ به سوال مجری جلسه گفت:«فرایند اقتباس را نعیمی انجام داده و معمولاً آن چه انتخاب میکنیم مهمترین بخش است ما در گروه از کلمه بازخوانی به جای اقتباس استفاده میکنیم.»
نعیمی، نویسنده این نمایش پاسخ داد:«اقتباس یک راهکار برای اجرا نیست. ما در مورد این اثر نیز روی متن اصلی که نوشته شکسپیر است کار میکردیم و به چیزهایی فکر میکردیم که امکان وقوع آن وجود ندارد. در مرحله بعد زبان نمایشنامه است که آن طور که میدانید یک شعر بوده و از نظر وزن و آهنگ گوشنواز است اما تماشاگر را خسته میکند. در واقع ما بیشتر به مشکلاتمان فکر میکردیم. به زبانی راحت و روان میاندیشیدیم که سست نباشد. حرکت و ریتم داشته باشد و وقت تماشاگر را هدر ندهد.»
سپس خبرنگار سایت ایران تئاتر با طرح این پرسش که کدام وجه مکبث برای شما اهمیت داشته گفت:«دو نوع اقتباس در آثار شما وجود دارد اول اقتباسهای دو رسانهای است و بعد درون رسانهای. وقتی شما یک رمان یا داستان را به نمایشنامه تبدیل میکنید به علت همجواری دو رسانه کار آسانتر است اما در اقتباس درون رسانهای همیشه آشنایی زدایی از نمایشنامه اصلی باید وجود داشته باشد. متن شکسپیر اثری محکم و دارای لایههایی است که تورم طبقات نیز در آن ایجاد نمیشود.»
نعیمی پاسخ داد:«برای”داستانهای کارور” مشکل چندانی نداشتیم زیرا یک داستان داشتیم که از نظر تم و موضوع با دیدگاه و زمان ما همسو بود. ولی درباره شکسپیر که یک متن کامل است آن چه مرا بیشتر شیفته خود کرده روابط آدمها و برخوردشان با هم بود، آن چه میگویند و کشف لایههای رفتار و گفتار برای من جالب است. شکسپیر کدهای کوچکی میدهد که برای من وسیع شده است.»
دادگر در این باره گفت:«در شیوههای تحلیل گذشته، نتیجه و هدف مهم است. معادلههای کوتاهی در نظر گرفته میشود و شخصیت، جهان نمایشنامه میشود. تخیل فردی به تخیل جمعی تبدیل میشود و یک حرکت قهرمانانه شکل میگیرد. اما امروزه که اتفاقات با سرعت رخ میدهند و همه تلاش میکنند تا گامی به جلو برداشته شود نگاه ما نمیتواند رو به گذشته باشد.»
وی ادامه داد:«هیچ شخصیتی نیست که به تنهایی نمایش را جلو ببرد. بلکه هر فرد مقداری در حرکت نمایش سهیم است.»
وی برای توضیح بیشتر گفت:«هر شخصیت جهان منظمش را جلو میبرد و دیگری جهان بینظم خود را به نظم میرساند. همه پدیدهها روی هم تاثیر میگذارند و همه شخصیتها به یک اندازه مهم هستند. در یک نگاه، جهان نظمدار مکبث توسط همسرش بینظم میشود و جهان دیگری که بینظم شده نظم مییابد. آن چه مهم است این است که هیچ کس نمیخواهد بگوید که چه میخواهد بلکه همه میگویند چه چیز را نمیخواهند.»
سپس خبرنگار سایت ایران تئاتر گفت:«گاه در روند اقتباس قطعاتی از اثر توسط نویسنده و کارگردان نقد میشود مثلاً در یک اقتباسی، قطعه پادشاه انگلستان به دلیل پروپاگاند بودن حذف میشود آیا شما نیز منتقد اثر بودهاید؟»
دادگر پاسخ داد:«من رابطهای را پیدا کردهام. نگاه من به پادشاه انگلستان متفاوت است. اگر اثر را بررسی کنید بعد از مرگ دانکن اتفاقات به سرعت پیش میروند. به عقیده من دانکن یک کاریزمای اعظم است چون نظم او از بین میرود یک بینظمی کل محیط را فرامیگیرد. از وجه روحانی او حرف زده میشود. از قدرت مذهبی برای از بین بردن شیطان کمک میگیرد. این در حالی است که در بازخوانی ما سرعت عمل بیشتر است و مکبث نیز دیگر نشان پلیدی نیست به این دلیل کاریزما نیز حذف میشود.»
وی سپس پرسید از نظر شما مکبث درگیر یک بازی شده یا تقدیر بر او حکم میراند؟ که نعیمی در عین حال که از فیلم فینچر یاد میکرد افزود:«هیچ گاه قصدم این نبوده که یک بازی شکل گیرد. ابتدا خواهران جادوگر را به پیشگو تبدیل کردم آدمهایی با چهرهای روحانی که مراسم مذهبی را برعهده داشتند.»
دادگر توضیح داد:«این مسئله سرعت ما را میگرفت و نعیمی ادامه داد:«بله. زنگ و ریتم را از دست میدادیم. در نهایت با این پرسش که موتور حرکت ما چیست به یک بازی رسیدیم که در عین خنده و با تکرار، جدی میشود.»
دادگر در پاسخ به این پرسش که«چقدر به تفکر مسیحی در این اثر نزدیک شدهاید؟» گفت:«به دلیل حذف جادوگران و تبدیل آنها به پیشگو و حضور مذهبیشان، بخشی از دیالوگهای مذهبی دانکن باقی ماند. البته باید بگویم که هرگز نمیخواستیم بحث مسیحیت را مطرح کنیم بلکه فقط یک وجه مذهبی و یک دعا برای ما مطرح بوده است.»
دادگر درباره تغییر در لحن و گویش توضیح داد:«دربان میتواند وارد جهان هر یک از نقشهای دیگر شود و همه چیز برایش علی سویه شده و یک شخصیت کمیک خلق میشود به دلیل این آزادی است که با همه سعی بازیگر به طور ناخواسته لحظاتی از زبان از دست میرود ولی در متن زبان او هیچ تفاوتی با دیگران ندارد.»
نعیمی توضیح داد:«دربان با پیشنهاد کارگردان در همه اثر حضور دارد. او تنها کسی که موازی”مکبث” تا انتها حرکت میکند. خیلی تلاش کردهایم که شبیه دلقک نشود و آدمی عزیز باقی بماند.»
دادگر گفت:«از دربان اخلاق گرایی را گرفتهایم تا بهتر جهان دیگران را ویران کند.»
دادگر توضیح داد:«دربان همیشه بعد از خطر یا دور از خطر وارد میشود. برای روایت، یک راوی میخواستم و او راوی است.»