در حال بارگذاری ...
...

محمد رحمانیان از سالگرد تولد بهرام بیضاییمی گوید

پنجم دی ماه شصت و ششمین سالگرد تولد بهرام بیضایی نمایش نامه نویس، فیلم ساز، پژوهشگر و یکی از معدود کسانی است که ادبیات نمایشی معاصر ما به خود دیده است. به همین بهانه با محمد رحمانیان نویسنده و کارگردان تئاتر درباره استاد به گفتگو نشستیم

پنجم دی ماه شصت و ششمین سالگرد تولد بهرام بیضایی نمایش نامه نویس، فیلم ساز، پژوهشگر و یکی از معدود کسانی است که ادبیات نمایشی معاصر ما به خود دیده است. به همین بهانه با محمد رحمانیان نویسنده و کارگردان تئاتر درباره استاد به گفتگو نشستیم . رحمانیان در خصوص ویژگی های آثار بیضایی می گوید:«بیضایی از یک طرف با فرهنگ غنی ایران زمین آشنایی دارد و از سوی دیگر با هنر تازه ای پایی بنام نمایش که در عرصه هنر ایران قدم گذاشته بود، آشنا است. در سال هایی که بیضایی پا به عرصه تئاتر می گذارد بیش از صد سال از ظهور نمایش نامه نویسی ها به معنای غربی آن در تاریخ ادبیات کشور مان می گذشت و اولین آثار میرزا آقا تبریزی و آخوند زاده نوشته شده بود.»
وی در خصوص ضرورت حضور بیضایی در عرصه ادبیات نمایشی معتقد است:« حضور بیضایی یک ضرورت تاریخی بود. شمایلی که تئاتر ایران پس از بیضایی پیدا می کند و اعتباری که به نمایش نامه نویسی و درام ایرانی می دهد به دلیل وجود بهرام بیضایی است. قبل از بیضایی تجربه هایی در این راه انجام شود. اما حضور همزمان بیضایی با آدم های دیگر این نسل اکبر رادی ، غلام حسین ساعدی، بیژن مفید ، علی نصیریان خجسته کیا و دیگران باعث شد، تئاتر ایران شمایل واقعی خودش را پیدا کند. هر آنچه این روزها از تئاتر ایران می بینیم به دلیل تلاش های فردی و گروهی این آدم ها بوده است.»
رحمانیان با اشاره به ویژگی های پژوهشی کارهای بیضایی می افزاید:« متاسفانه درخشش بیضایی به عنوان یک نمایش نامه نویس آنقدر زیاد است، که باعث شده ما کمتر به جنبه های حضور بیضایی در عرصه دیگر ادبیات نمایشی بپردازیم. آشنایی ما با هنر مشرق زمین و تئاتر چین و ژاپن و آشنایی ما با نمایش تعزیه و نمایش های شادی آور زنانه با نمایش های تخته حوضی و .... با نمایش های محلی تر مثل رستم بازی از طریق پژوهش های مختلفی که بیضایی و ترجمه هایی که از نمایش های مشرق زمین فراهم آورده است بدست آمده است. »
وی در خصوص جنبه های دیگری از آثار بیضایی توضیح داد:« وجه دیگری از حضور بیضایی در عرصه ادبیات نمایشی ، زبانی است که برای اجرا اتخاذ می کند . در سینما و تئاتر یک اثر ویژه خاص ارزش خود را از مرتبت های اجرایی می گیرد نه از هیچ چیز دیگری . اجراهای بیضایی چه در تئاتر چه در سینما دارای اصالت های تصویری هستند. این اصیل بودن را اگر در دنیا بخواهیم به چند نفر نسبت بدهیم، از تعداد انگشتان دو دست خارج نیست. کسانی مثل فورد، برگمن، کوروساوا که ویژه گی کارهایشان پرداختن به ریشه ها و اصل، موقعیت مفروض جهانی را مطرح کردن است چیزهایی ا که در اجراهای بیضایی به عنوان یک کارگردان همواره وجود داشته است. »
به گفته کارگردان نمایش پل:« برای استاد فرقی نمی کند بخواهد یک فیلمی درباره تهران معاصر بسازد مثلا «شاید وقتی دیگر» ، یا نمایشی برای قصه های از هزاره های پیشین مثل قسمت اول و دوم شب هزار و یکم. بیضایی در هر اجرایی به دنبال اصالت و کشف ریشه ها است. این نگاه ویژه و خاص او است که او را از بقیه فیلم سازان و کارگردانان تئاترکه این جلوه در آثارشان توریستی است، متمایز می کند.»
رحمانیان با اشاره به روش خاص بهرام بیضایی در استفاده از سنت های نمایشی معتقد است:«کاری که بیضایی در ارتباط با نمایش های ایرانی انجام می دهد، این است که بدون دلبستگی به مضمون از قراردادها و شیوه های اجرایی آنها به نفع اثر بهره می برد. این خصوصیتی است که ما در آثار نمایش نامه نویس های دیگر کمتر دیده ایم. نمی خواهم بگویم اصلا نبوده است. در بسیاری از آثار بیژن مفید، یا چشم در برابر چشم دکتر ساعدی و نمایش نامه های دیگر مثلا باغ شب نمای ما اکبر رادی شیوه استفاده شده است. اما خصوصیتی که بیضایی استفاده می کند بسیار جذاب است. من به عنوان یک بیننده در برابر این نکته قرار می گیرم که چطور می شود آن قراردادها را گرفت، از مضمون جدا کرد و در خدمت درام ایرانی در آورد. این اتفاقی است که در «هشتمین سفر سندباد » می افتد. بدون اینکه وام دار مضامین تعزیه باشد،در واقع نمایش وام دار شگردها و شیوه هایی است که آنها را استفاده کرده و باز آفرینی کرده است. آن شگردها به صورت خام خودش قابل استفاده نیست. شاید تنها در همان نمایش تعزیه کاربرد داشته باشد. بیضایی به آن ها شکل تازه ای داد و مفاهیم جدید را برایش متصور شد و از قالب کهن جدایشان کرد، در عین حال که شکل کهن آن ها را حفظ کرد. »
رحمانیان با اشاره به یکی از آثار بیضایی در باره این شیوه توضیح می دهد:« در نمایش نامه پرده خانه جایی گروهی از زنان یک آواز شادی آور زنانه را می خوانند. این آواز شادی آور می تواند در کار دیگران هم بیاید. کما اینکه پیش از انقلاب برنامه ای ساخته شد و همین آوازهای زنانه و نمایش های شادی آور زنانه را استفاده کردند که به نظرم موفق نبود. چون در حد همان جا ماند و نگرش تازه در آن وجود نداشت. ولی همین کار را بیضایی با همان آواز کاری کرد که انگار آنها دارند آرزوها و آرمان ها های خودشان و آنچه می خواستند باشند و نیستند را در این ترانه جستجو می کنند. این یعنی یک نگاه مدرن و یک نگاه تازه به یک نمایش کهن. کار مهمی هم ارائه نمی دهد اما کاربردی که آن نمایش شادی آور دارد آن کاربرد ویژه و حرفه ای است. این نگاه دقیق نمایش نامه نویس را می توانید پیدا کنید. با این نگاه است که از بیضایی نمونه بی بدیل در فرهنگ ایران و در یک دایره کوچکتر در زمینه هنرهای نمایشی ایران اعم از تئاتر و سینما بوجود می آورد.»
رحمانیان در باره این نکته آثار نمایشی بیضایی شاخص تر است یا آثار نمایشی به میراث خبر گفت: این ها را نمی شود از هم منفک کرد. من حتی در نمایش یک ساده بیضایی مثل شب هزار و یکم رد پای یک جور نگرش سینمایی را می توانم دنبال کنم. همین طور در یک اثر معاصر شهری مثل شاید وقتی دیگر شما میتوان استفاده از عناصر تعزیه را در آن بیابد. تفکیک این دو خیلی سخت است. به نظرم این دو چنان در هم تنیده شده که نمی شود از هم جدایش کرد. وی همان طور که با توانایی فراوان شگردهای تئاتری و قراردادهای نمایشی ایرانی را در سینما به کار می گیرد که در تئاتر هم می تواند جلوه های سینما را که خودش به آن علاقه دارد را پیدا کند. البته خود استاد بیضایی استنباط می کند که بسیاری از تکنیک های سینمایی برگردانی از تکنیک های تئاتری است. مثلا تکنیک فیکس فریم در سینما یک تکنیک تئاتری است یا استفاده از نمای درشت یا همان نور موضعی که یک شخصیت را از سایر شخصیت ها جدا می کند. بنابراین همه این ها یک واحد و یک بدنه کلی را تشکیل می دهد که فقط قالبشان عوض شده و لی در اجرا و شکل یگانگی را حفظ کردند. »
در همه آثار بهرام بیضایی رد پایی از کهن الگو ها و اساطیر به چشم می خورد حتی آثار جدید مانند «سگ کشی» . رحمانیان در این باره می گوید:« بیضایی به ریشه ها می پردازد. فرقی نمی کند چه داستانی را می گوید این به ذات هنرمند باز می گردد که به صورت ناخودآگاه این بازگشت به ریشه و کشف اصالت ها در ضمیر ناخودآگاهش وجود دارد. بنابراین هر کاری بکند بازتابی از همین است. در داستان سگ کشی به شدت رد پای های آن داستان اسطوره ای را می بینید، همین طور در« مسافران» و کارهای دیگرش سگ کشی یک قصه کاملا شهری با مناسبات امروز مانند چک، زندان ، خیانت در امانت و ... است. رد آن افسانه های قدیمی و اسطوره های بین النهرین را در آن مشاهده می کنید. این شباهت به نظر من اتفاقی نیست اما می تواند ناخودآگاه باشد. این ها به صورت ریشه ای در ذهن بیضایی وجود دارد و برای آن فکر نمی کند. مثلا داستان زنی که مرگ را باور ندارد در وجود بیضایی وجود داشته و داستان مسافران از آن شکل می گیرد. این است که یک داستان شهری را تبدیل به یک داستان اسطوره ای می کند و دایره هستی را در بر می گیرد. »
این نویسنده و کارگردان تئاتر در خصوص ویژگی های زبانی آثار بیضایی معتقد است:« بیضایی به شدت با فرهنگ ایران آشنا است. اگر ما فرهنگ ایران را به دو قسمت بزرگ تقسیم کنیم، فرهنگ ایران پیش از اسلام و فرهنگ ایرانی اسلامی که در قرن دوم سوم هجری به وجود می آید و شکل های مختلفی می گیرند. وی با مجموعه این آثار آشنا است. زبان دوره ای مختلف را به لحاظ ادبی آشنا است. می داند که در قرن دوم هجری زبان فارسی کاملا تحت سیطره زبان عربی قرار داشت و بنابراین اگر مثلا قسمت دوم شب هزار و یکم به این شکل نوشته شده برای این است که با زبان آن دوره تاریخی را توضیح دهد. دایره واژگان به عنوان تاریخ و جغرافیا عمل می کند. علاوه بر این که هر نویسنده ای باید جریان زیبایی شناسی در اثر کشف کند. این ها که دست به دست هم می دهد تبدیل به زبان بیضایی می شود که ناگهان در یک نمایش نامه به سه شکل کامل عمل می کند. زبان خودای نامک ها در پاره نخست شب هزار و یکم، زبان تحت سیطره واژگان عربی در پاره دوم و زبان منشیان و نویسندگان قجریه در پاره سوم شب هزار و یکم. این نمونه نمایش نامه نویسی است که به فرهنگ خودش مسلط است. سعی می کند از زبان دوره های مختلف تاریخی استفاده می کند، در عین حال ارتباطش را با اثر حفظ کند.»
رحمانیان با اشاره به بخشی از مرگ یزدگرد به میراث خبر می گوید:« در مرگ یزدگرد یک جمله ای دارد که از قول شاه نقل می شود: این زن من بر تو وی آوان شده ام. از هر صد نفر معنی کلمه «وی آوان» را نداند. اما نحوه قرار گرفتن آن واژه در آن جمله چنین است که حتی اگر ما معنی این جمله را ندانیم معنی جمله را می فهمیم . این هنر نمایش نامه نویس است. چون می داند این نمایش و جمله یک بار شنیده می شود ، باید از این فرصت جوری استفاده کند که نه در ذوق بزند و نه درکش برای شنونده مشکل باشد، هم این که در همان لحظه علی رغم حفظ زیبایی شناسی جمله منظورش را از به بکار بگیرد. البته این یکی از روش هایی است که بیضایی در فهماندن آثار نمایشی اش بکار می بندد.»
وی درباره اهمیت نمایش های بیضایی در مقابل فیلم نامه هایش نیز اعتقاد دارد: « آثار نمایشی بیضایی را نمی شود از هم جدا کرد. برخی از فیلم نامه ها مثل طومار شیخ شرزین بقدری درخشان است که شما باید ارزشی هم ردیف نمایش نامه برایش قائل بشوید کاری که بیضایی با زبان می کند کاری است که احتمالا شکسپیر با زبان کرد. بزرگان دیگری در کشور نیز خودمان هم نحوه کاربری زبان این گونه عمل کردند . مانند نحوه کاربری سعدی یا حافظ . از این نظر که آثار بیضایی ادامه دهنده سنت های نمایشی با نگاه امروزی و با دید بشدت زیبایی شناسانه و فلسفی و هستی شناسانه .»
محمد رحمانیان نمی تواند تاثیر گذار ترین اثر بهرام بیضایی انتخاب کند:« برای من هر اثری که از بیضایی می خوانم یک اثر متفاوت است. آخرین اثر بیضایی به نظر من بهترین کارش است. این در مورد فیلم هایش هم صدق می کند. به تازگی غریبه و مه را دیدم چون آخرین کارشان بوده که دیدم فکر می کنم بهترین فیلم ایشان باشد. ولی مطمئنم یک بار دیگر دیدن شاید وقتی دیگر یا آثار دیگرش نظرم را عوض می کند.
با این وجود می گوید:«اما آنچه بیشتر از هرچیزی به لحاظ حسی روی من تاثیر گذاشت، آیینه های روبه رو است که در 19 ، 20 سالگی خواندم و تکان دهنده بود. در سنین میان سالی هم طومار شیخ شرزین خیلی تاثیر گذار بود. از آن فیلم نامه ها است که دوست داری تا آخرش بخوانی ولی هیچ وقت تمام نشود. ُدوست داری یک جاهایی قطعش کنی. برای من چند بار در طومارشیخ شرزین اتفاق افتاد. اما این دلیل نیست، من اگر فردا هشتمین سفر را بخوانم یا گمشدگان به نظرم می رسد که این ها بهترین کارهای بیضایی هستند. صحبت کردن دقیق سخته و آنقدر از آثار ایشان پرم که نمی تونم یک یا دو نمایش نامه را انتخاب کنم. »
رحمانیان در خصوص تاثیر بیضایی بر روی کسانی چون خود وی و حمید امجد می گوید:« تعارف نداریم، ما سعی کردیم شبیه بیضایی بنویسیم. به خاطر علاقه بسیار زیاد به ایشان است. من نمی توانم به خودم دروغ بگویم . سعی می کنم مثل ایشان بنویسم. در نمایش نامه پل سعی کردم شگردهای ایشان را به کار بگیرم. می دانم موفق نبودم اما نزدیک شدن به آن حال و هوا برایم جذاب بود. منتهی تاثیر بیضایی بیشتر از این. تاثیری که ما بخواهیم بر اساس «ندبه» یا «روز واقعه» بنویسیم. تاثیر عمیق تری است. یک جاهایی خودش را نشان می دهد. البته من تاثیر آقای بیضایی تنها نیست، همین نمایش آواز قو که قرار است به صحنه برود را بسیار تحت تاثیر آقای رادی بودم و یک دوره کارهای آقای رادی خواندم به همین دلیل به رادی تقدیم. کردم. دلم می خواست آن نگاه رادی در من بنشیند و بهتر درکش کنم. این مسائل دیگر تعارف ندارد . من بشدت متاثر از خیلی ها هستم از جمله بیضایی این تاثیر پذیری را پنهان نمی کنم و یک جور با افتخار می گویم. می دانم برای رسیدن به آن زبان شخصی حالا حالا ها کار دارم. اما حقیقتش این است که تاثیراتشان فراتر از این ها است. فراتر از من و امجد و ثمینی و ... بیضایی یک تاثیر بزرگتر و یک انفجار بزرگتری ایجاد کرد. شاید الان برای بررسی تاثیر پذیری نسل های بعدی از بیضایی زود باشد. این اتفاق می افتد و تاریخ ادبیات نمایشی ما تا سال ها زیر این تاثیر باقی خواهد ماند، هیچ اشکالی هم ندارد. وقتی آدمی بزرگ است بزرگ است. دیگران باید سعی کنند خودشان را بزرگ کنند. اگر نشد هیچ اشکالی ندارد بگذاریم خورشید باقی بماند و دیگران مانند اقمار دورش باشند. »
وی در انتها تولد آقای بیضایی را به خود ایشان به همسر گرامی شان خانم شمسایی و به همه اهالی تئاتر تبریک گفت .
رحمانیان در انتهای گفت و گو چنین فعالیت هایی را برای قدردانی از بزرگان هنگام حضورشان ارزشمند توصیف کرد.



برگرفته از سایت میراث فرهنگی