در حال بارگذاری ...
...

گزارشی از جلسه نمایش نامه خوانی و نقد نمایش روباه و عقاب نوشته بیژن مفید

دلیل عمده این که نمایش‌های تئاتر فعلی ما توانایی برقراری ارتباط با تماشاگر را ندارد این است که ارتباط با گذشته قطع شده و در حقیقت نسل بعد از ما به ریسمان پاره‌ای آویزان شده که به هیچ کجا بند نیست و چنان چه این ریسمان با گذشته گره بخورد، می‌تواند نتیجه بخش باشد و این حرکت امروز که می‌توانیم راجع به بیژن مفید حرف بزنیم، گامی برای ارتباط با گذشته است.

پیمان شیخی: جلسه نمایشنامه‌خوانی و نقد نمایش”روباه و عقاب”نوشتع بیژن مفید به کارگردانی هنگامه مفید، در اداره برنامه‌های تئاتر برگزار شد.
به گزارش سایت ایران تئاتر، این نمایشنامه در برنامه نمایشنامه‌خوانی مروری بر آثار بیژن مفید، در اداره تئاتر و با همکاری گروه نمایش”کلاغ” خوانش شد.
در ابتدای جلسه نمایشنامه‌خوانی”روباه و عقاب” داود فتحعلی‌بیگی مدیر اداره تئاتر با اشاره به این که برگزاری این جلسه نمایشنامه‌خوانی مصادف با سالمرگ بیژن مفید است، آرامش روح آن مرحوم را از خداوند خواستار شد و حاضران را به تماشای نمایشنامه‌خوانی”روباه و عقاب” دعوت کرد.
پس از خوانش این نمایشنامه که با استقبال خوب حاضران مواجه شد، جلسه نقد و بررسی آن با حضور هنگامه مفید کارگردان این نمایشنامه‌خوانی، بهمن مفید، مهندس هوشنگ کبیر، علی‌اصغر راسخ‌راد و آزاده شاه‌میری و تماشاگران و جمعی از خبرنگاران در کافه تریای اداره تئاتر برگزار شد.
علی‌اصغر راسخ‌راد با اشاره به توانایی برقراری ارتباط این نمایشنامه با مخاطبان جلسه نمایشنامه‌خوانی گفت:«تئاتر امروز ما از این ضعف برخوردار است که توانایی برقراری ارتباط مناسب با تماشاگر را ندارد، در حالی که این نمایشنامه که محصول دهه پنجاه است، هنوز می‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند.»
مهندس هوشنگ کبیر، در ارتباط با این مطلب گفت:«اصولاً تئاتر برای قشر خاصی از جامعه است و برای کسانی است که از قدرت درک آن برخوردار باشند. اما مهم‌ترین مسئله این جاست که اجرا کنندگان تئاتر مخاطبان خود را نمی‌شناسند و اساساً جدای از عالم تئاتر و تحت تاثیر تعلیماتی هستند که وارداتی است و نوع رفتارشان با تئاتر به گونه‌ای است که جامعه ایرانی می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند. در این جا لازم است به این نکته اشاره کنم که بیژن مفید، در فکر ایجاد زبان تئاتری برای ایران بود. زبان تئاتری که در عین حال که تئاتر امروزی تلقی می‌شود و برای قشر تحصیلکرها که با فرهنگ ما در تماس است، ریشه ایرانی داشته باشد و با استفاده از این که بنیان همه ادبیات ما چه داستان و ... بر پایه شعر استوار بوده، بسیاری از نمایشنامه‌هایش را به صورت شعر نوشته است. اما درخواست من از خانم مفید برای نمایشنامه‌خوانی”روباه و عقاب” این است که مناسب بود جلوی هر کدام از نقش‌خوانان نمایش اسم شخصیت نمایشنامه نوشته می‌شد چرا که لباس و گریم نداشتند تا مخاطب توانایی شناخت او را داشته باشد.»
وی در ادامه افزود:«نکته‌ای که در نمایشنامه”روباه و عقاب” متوجه آن می‌شویم این است که بیژن مفید در تمام نمایشنامه‌هایش شخصیتی وجود دارد که در حقیقت خود بیژن مفید است. »
حمزه از بازیگران گروه سابق بیژن مفید نیز در ادامه صحبت‌های کبیر ضمن اشاره به عدم آشنایی هنرمندان جوان با هنرمندان دهه‌های گذشته تئاتر کشورمان اضافه کرد:«دلیل عمده این که نمایش‌های تئاتر فعلی ما توانایی برقراری ارتباط با تماشاگر را ندارد این است که ارتباط با گذشته قطع شده و در حقیقت نسل بعد از ما به ریسمان پاره‌ای آویزان شده که به هیچ کجا بند نیست و چنان چه این ریسمان با گذشته گره بخورد، می‌تواند نتیجه بخش باشد و این حرکت امروز که می‌توانیم راجع به بیژن مفید حرف بزنیم، گامی برای ارتباط با گذشته است.»
طاهری یکی دیگر از بازیگران گروه بیژن مفید نیز در ادامه این مطلب افزود:«یکی از افتخارات من بازی در این نمایش در جشن هنر شیراز است و هنوز به خود می‌بالم که با خانواده مفید آشنا شده‌ام چرا که چیزهایی از آن‌ها آموخته‌ام که از کمتر کسی آموخته‌ام.»
آزاده شاه‌میری نیز که چندی قبل نمایشنامه”سهراب، اسب، سنجاقک” را در جلسات نمایشنامه‌خوانی اداره تئاتر کارگردانی کرد ضمن ابراز خوشحالی از حضور در جلسه نقد و بررسی نمایشنامه”روباه و عقاب” گفت:«رویکردی که در حال حاضر اداره تئاتر برای جلسات نمایشنامه‌خوانی در نظر گرفته، ما چند سال قبل در نشریه‌ای دانشجویی به آن پرداختیم وسعی کردیم با نگاهی علمی به آن بپردازیم به گونه‌ای که شیفته‌وار نباشد. به طور کلی رویکردی علمی نسبت به آن داشتیم و کارهای شناخته نشده مفید را بررسی کنیم که به جز بیژن مفید، نمایشنامه‌نویسان دیگری را نیز معرفی کردیم که پس از آن این حرکت مورد توجه واقع شد چرا که گذشته نسل ما، اهمیت دارد. امیدوارم بتوانیم با نگاهی علمی نمایشنامه‌های بیژن مفید را کشف کنیم.»
بهمن مفید که نقش عقاب را در این نمایشنامه‌خوانی به عهده داشت، ضمن ابراز خوشحالی از حضور در اداره تئاتر در رابطه با این نمایشنامه اظهار کرد:«من در کار بازیگری 200 سال دارم و در این نمایشنامه‌خوانی کار مهمی نکردم بسا که فکر می‌کنم ضعیف عمل کردم چرا که من سارنگ، محتشم، تفکری، امیری و ... را دیده‌ام و از آن‌ها آموخته‌ام اما بچه‌های جوان تئاتر شاهکار هستند چرا که به صورت خودجوش عمل کرده‌اند. در آن زمان برادر دیگرم با سفری که به فرنگ داشت سبک جدیدی از نمایش را آموخته بود و در بازگشت خود اقدام به راه‌اندازی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کرد و فعالیت‌ خود را با بچه‌های آن جا آغاز کرد که بیشتر این نمایشنامه‌ها را نیز در آن جا اجرا کرد. اصولاً‌ در آن زمان ما همواره در حال آموزش بودیم و به نسبت جوانان فعلی واقعاً کار چندانی نکردیم، چرا که علاقه‌مندان که امروز در کنار من نقش‌خوانی می‌کنند متعلق به نسل جوان هستند و واقعاً خیلی خوب این کار را انجام می‌دهند.»
بهمن مفید در ادامه جلسه در خصوص شخصیت بیژن مفید گفت:«بیژن مفید با شما هیچ فرقی نداشت او پژوهشگر بود و چشم سومی که همه ما از آن بهره‌مندیم اما استفاده نمی‌کنیم، مورد استفاده وی قرار داشت. او در لحظه همه دنیا و سرزمین خود را می‌دید و مقایسه می‌کرد بهره‌ای که از این مقایسه می‌گرفت نمایشنامه‌های او و اجراهای او بود. به یاد دارم وقتی آقای”دان لافون” و همکارشان به ایران آمدند و تمرینات جدید برای بازیگری ارائه دادند، سال‌ها بود که شاگردهای بیژن مفید مشغول آن تمرینات بودند و آن اساتید که به ایران آمده بودند از شاگردهای بیژن نیز عقب‌تر بودند و این حاصل نگاه گسترده بیژن مفید بود. او تئاتر را موجود زنده‌ای می‌پنداشت که یک سوی آن تماشاگر بود به این معنی که تماشاگر را از تئاتر جدا نمی‌کرد و مجموعه تماشاگر با تئاتر را تئاتر می‌دانست. بیژن مفید از سالن کم جمعیت بیزار بود و این در حالی بود که آن زمان شعار عده‌ای از هنرمندان تئاتر این بود که ما برای 10 یا 15 تماشاگر نمایش اجرا می‌کنیم چرا که می‌خواهیم آن تعداد مخاطب اثر را درک کنند. بیژن حتی به سالن با جمعیت متوسط نیز علاقه‌ای نداشت و دوست داشت که سالن تئاتر همواره پر باشد، برای این که معتقد بود یک سالن باید پر از افراد فرهیخته باشد.»
مهندس هوشنگ کبیر در این ارتباط گفت:«فرقی که بیژن مفید با سایر هنرمندان تئاتر داشت این بود که دیگران فعالیت می‌کنند تا تئاتر را بیاموزند و شاید به صورت تخصصی نیز آن را آموخته باشند، در حالی که بیژن مفید تئاتر را به صورت مطلق و مجرد نمی‌دید، او به اندازه یک ادیب ادبیات ایران را می‌شناخت، به اندازه یک موسیقیدان متبحر، با دستگاه‌های موسیقی آشنا بود، به اندازه‌ یک جامعه‌شناس مکاتب فلسفی و سیاسی را می‌شناخت و به طور کلی تئاتر او تهی نبود. برای مثال شعری که در آغاز نمایشنامه”عقاب و روباه” است، یک از عرفانی‌ترین شعرهایی است که بیژن از آن استفاده کرده است. او از علوم ریاضی، آگاهی داشت و آن‌ها را پایه تئاتر خود قرار داده بود.»
وی در پاسخ به این که علت استفاده بیژن مفید از تمثیل و استعاره در نمایشنامه‌‌هایش چیست اظهار کرد:«به طور کلی استفاده از تمثیل به عنوان یکی از پایه‌های هنر محسوب می‌شود و این مختص به بیژن مفید نیست، البته باید بگوییم که او به درستی و به جا از این امر استفاده کرده است.»