در حال بارگذاری ...
...

بحران مدیریت هنری در استانها سبب بی رونقی تئاتر شده است!

صادق عاشور پور می گوید: متاسفانه کسی نیست که خالصانه به درد و دل بچه های شهرستان گوش بدهد. اگر کسی هم به عنوان بازرس می آید، در همان اداره ارشاد سر و ته قضیه را هم می آورند و دست ما به ایشان نمی رسد.

مهر: صادق عاشور پور می گوید: متاسفانه کسی نیست که خالصانه به درد و دل بچه های شهرستان گوش بدهد. اگر کسی هم به عنوان بازرس می آید، در همان اداره ارشاد سر و ته قضیه را هم می آورند و دست ما به ایشان نمی رسد.
از "صادق عاشور پور" تحقیق در زمینه "بازیهای محلی غرب ایران" و "پیدایش تاریخ تئاتر درایران" و مقالاتی بطور پراکنده در فصلنامه و مجله های هنری دیده بودیم. او علاوه بر تحقیق تاکنون 40 نمایشنامه نوشته که آخرین نوشته او"کلاغ" نام دارد که به زندگی "گوآماتای مغ" یا "وردپای غاصب" می پردازد. در حال حاضر هم مشغول تدوین تحقیقی با عنوان "نماد ایثار و شهادت در نمایشهای ایرانی" برای جشنواره عاشورائیان است . خبرنگار تئاتر "مهر" با عاشورپور گفت وگویی انجام داده است که می خوانید:

ابتدا از فعالیتهایتان درحوزه تحقیق وپژوهش تئاتر بگویید.
ازچندین سال پیش که معلم روستاهای همدان بودم کارتهیه وتنظیم " بازیهای محلی غرب ایران " که شامل نواحی ایلام ، همدان ، زنجان ، تبریز، کردستان ، کرمانشاه وآذربایجان غربی است . ( یعنی اززاگرس مرطوب تا ابتدای زاگرس خشک ) را آغازکرده بودم والان تکمیل آماده چاپ می باشد . تا بحال 1800مورد بازی محلی را جمع کرده وبراساس حروف الفبا تنظیم کرده ام . بعد ازآن مشغول تدوین تاریخ نمایش ایرانی هستم که بخشی ازآن بطورپراکنده درفصلنامه ها ومجله های نمایشی چاپ شده است . این تاریخ ازپیدایش مذهبی به نام " زروان " درایران آغازوتا بحال ادامه پیدا کرده است . این تحقیق مراحل پایانی خود را می گذراند وآماده است تا زیرچاپ برود . گذشته ازهمه اینها کارنوشتن نمایشنامه ای با عنوان " کلاغ " را به پایان برده ام که همان زندگی " گوآما تای مغ " یا " ورد یای غاصب " است که دوستان به اشتباه با نمایش " مغ کشی " مقایسه کرده اند که هیچ ربطی به هم ندارد .آخرین اثری که ازمن توسط انجمن نمایش استان همدان چاپ شده دومتن نمایشی است که با عنوان " طاووس " که دریک مجلد دردسترس است . درحال حاضرهم خود را برای جشنواره عاشوراییان آماده می کنم که مطلبی دارم با عنوان " نماد ایثاروشهادت درنمایشهای ایرانی " .
شما تئاتر را از چه سالی آغاز کردید ؟ کمی از حال وهوای آن موقع بگویید.
من ازسن 14سالگی تئاتررا آغازکردم والان 52سال دارم .ابتدا ازبازیگری شروع کردم ودرهمین زمان علاقه به نوشتن وخواندن درمن زیاد شد وبعد ازآن هم می نوشتم وهم بازی می کردم . تا سن 24سالگی این روال ادامه داشت تا اینکه دیگرمجذوب نوشتن شدم وفقط نمایشنامه نوشتم وکارگردانی کردم که ثمره این سالها 40 اثرنمایشی است که بعضی ازآن چاپ شده .
سیاستها واهداف تئاتر درآن دوره را با تئاتر امروز چگونه مقایسه و ارزیابی می کنید؟
آن موقع تئاترجنبه تبلیغی وتشریفاتی داشت . مثل جشنواره فرهنگ وهنرشیراز ولی درهمان موقع هم کارشناسانی که درمراکز استانها وجود داشتند دائم درحال تغییربودند واین جابجایی ها باعث رونق وفعال شدن تئاتراستانها شده بود . ولی وقتی این کارشناس تا پایان سال خدمتش دراستانی باقی می ماند درآنصورت خلاقیت ورونق هم ازبین می رود . این معضلی است که تئاتراستان ها با آن روبروهستند .
مهمترین معضلی که تئاتراستانها با آن روبروهستند ، عدم جابجایی و باقی ماندن کارشناسان تئاتراستان تا پایان دوره خدمتشان دراداره تئاتراست این امرسبب شده تا کارشناسان درحد یک کارمند تنزل کنند و دیگر دنبال مطالعه نروند که آسیب مستقیم آن بر تهی شدن استانها از تئاتراست.
این متمرکزشدن وماندن کارشناسان تئاتردراستانها باعث می شود که کارشناس دیگردنبال مطالعه وتحقیق وبه روزکردن خود نرود وتبدیل به یک کارمند ساده شود . اولین نکته ای که اگربخواهم ارزیابی کنم به آن اشاره می کنم همین مساله است .این تهی شدن کارشناسان باعث شده که ما امروزدیگرتئاتراستانی نداریم واین مساله مهمی است که باید به آن توجه شود . مساله دیگررابطه ای بودن فعالیت در تئاتراست . این امرسبب دلسردی وخانه نشینی هنرمندان دراستانها شده وقتی من به عنوان کسی که عمرم را دراین راه گذاشته ام خانه نشین شوم ، حق دارم که گله مند شوم . مولا علی ( ع ) می فرماید : " تورا برگردن من حقی است ومرا به گردن توحقی " وقتی دراین چند سال بارها به شهرستانها به عنوان داورسفرکرده ام ، اهالی تئاترهمگی ازاین کارشناسان تنبل وبی سواد شکایت کردند وعدم رونق تئاتردرشهرستانشان راهمین افراد کارشناس می دانند .
وظیفه کارشناس دراستان چیست؟
وظیفه کارشناس هدایت ورهبری اهالی تئاتربه سمت تئاتردرست است. یعنی تئاتری که نیاز کشور و مردم و مورد تائید دولت است. ولی اینها آنقدربی سواد هستند که خیلی بی تفاوت ازاین مسائل می گذرند . من خبردارم که این آقای کارشناس سالی یکبارهم به مرکز شهرستانها برای رسیدگی سرنمی زند فقط بدنبال آماروجشنواره های باری به هرجهت هستند که به مراکزاستانها گرازش بدهند ودرشغلشان ابقاء شوند . من به عنوان شهرستانی ونماینده آنها ازهمه این مسئولین گله مندم . درحالیکه وقتی امروزرا با دیروزتئاترمقایسه می کنم می بینم امروزدرشهرستانها امکانات خوبی وجود دارد ولی بی استفاده ومعطل باقی مانده اند. من رفتم " سردشت " مرزایران وعراق سالنی دیدم که به خودم افتخارکردم ولی چه فایده که بی استفاده مانده بود .این به بحران مدیریت هنری دراستانها برمی گردد.
چرا این نوسازی و جابجایی در زمینه کارشناسان تئاتر نمی شود؟
منظورم این نیست که کارشناسان کنونی کنارگذاشته شوند بلکه باید نیروی جوان را با تجربه گذشتگان بیامیزند . این نیازبه فرهنگ سازی دارد . کارشناس تئاترباید حافظ منافع اهالی تئاتردروزارت ارشاد وحافظ ارشاد درمیان اهالی تئاترباشد . ولی این قضیه برعکس است واوبه خودش فکرمی کند چون کسی ازاوچنین چیزی نمی خواهد نیازبه بازرس دراین زمینه است .
ترتیب توالی بخش هنری به لحاظ مدیریتی درشهرستانها چگونه است؟
درهمه شهرستانها یک اداره ارشاد است ویک معاونت هنری. معاونت هنری شعبات مختلفی دارد . ازجمله این شعبه،بخش امورهنری است. دراین اداره امورهنری خبردارم مثلا شخصی با لیسانس جغرافی مسئولیت این مرکزرا برعهده گرفته ویا درجای دیگرلیسانس اقتصاد. خوب شما ازاین افراد چه انتظاراتی می توانید داشته باشید ؟ بعد کارشناسی که درآنجا هست وقتی می بیند مساله تئاتریا هنربرای این شخص علی السویه است اوهم کارنمی کند . چون می داند که این آدم با چیزی نمی داند آنوقت شما یکسری جوان فعال ، پرانرژی ، تحصیلکرده دراین زمینه را می بینید که بیکاربرای خودشان می گردند .
شما وضعیت تئاترهمدان را چگونه می بینید؟
همدان دیگرتئاتری ندارد . جوانهای همدانی که تحصیلکرده وبا سواد بودند به تهران آمدند که آنجا هم فرصت کارکردن ندارند .
با این شرایط ، دیگر چه احتیاجی به معاونت هنری درشهرستانها است؟ وقتی هیچگونه فعالیت تئاتری وهنری در شهرستانی مثل همدان انجام نمی شود پس این دفتر و دستک برای چیست؟
دلیلش ساده است . وقتی تئاتر ما فقط "آمارگرا" است، دیگرچه امیدی به نو شدن و پویایی تئاتر می توان داشت؟ این اداره ها برای این است تا به مرکز آمار بدهند. در این کارهم خوب عمل می کنند. وقتی شما به من زنگ می زنید و این موضوع را پیش می کشید، نشان ازدلسوزی و علاقه شما نسبت به فرهنگ وهنر کشورتان دارد. برایتان این مساله مهم است ودنبال راه چاره می گردید .ولی این دوستانی که اینجا هستند اصلا تئاتر متوجه نیستند . تنها کارشان آمار دادن است . متاسفانه کسی نیست که به درد دل بچه های شهرستان گوش دهد . اگرکسی هم به عنوان بازرس به شهرستانی می آید، قبل ازاینکه دست بچه های تئاتری به اوبرسد ،آقایان دراداره تئاترسر و ته قضیه را هم می آورند .
درهمدان سالن تئاتر بالقوه ای وجود دارد؟
درهمدان یک سالنی ساختند درهمین چند سال پیش که شاید درغرب نمونه باشد. ولی بدلیل عدم هماهنگی ونقص مدیریت هنری تبدیل به انباری شده است یا سالن ابن سینا بدلیل جای بدی که دارد مردم ازآن استقبال نمی کنند ولی با همه این حرفها اگرما برنامه ریزی درستی داشته باشیم وتئاتری که مردم طالب آن هستند را درآنجا نمایش بگذاریم مطمئن باشید که دوباره رونق می گیرد .
تئاتری که مردم طالب آن هستند چه نوع تئاتری است؟
مردم یکسری مطالبات فرهنگی دارند که باید به آنها پاسخ داده شود . یک وقت می آییم وتئاتری با اصطلاح روشنفکری کارمی کنیم که بیشترادا درآوردن است وازآنطرف بام می افتیم . مردم ما مذهبی وفرهنگی هستند واین نوع تئاترباید ازدل مردم برآمده باشد وحرف آنها را بزند . هنرمندان ما چیزی که مردم می خواهند را به نمایش نمی گذارند ومدعی هستند که کاردلی انجام داده اند ولی نمی دانند که دل خودشان دل مردم نیست . به هرجهت دیدگاهها متفاوت است وسلیقه ها بی شمارباید به همه این عوامل توجه شود . یکی ازارکان اصلی تئاترتماشاگراست . چرا همدان تئاترندارد؟ چون تئاتری کارمی شود که به مردم توجه نداشت وخواست دل آنها نبود .
پس یکی ازدلایل کم رونقی تئاترهمدان وسایربخشها به خود هنرمندان وکارکردشان بازمی گردد؟
وقتی گفتم که کسی باید هنرمندان را هدایت کند به همین دلیل بود کارشناس است که باید تئاتررا به سمت تئاترمردمی هدایت کند .
مردم همدان چقدر از نبود تئاتر ناراضی هستند؟
تئاترازده منبربالاتراست این گفته من نیست گفته رهبراین کشوراست . مردم خیلی تئاتردوست دارند . ولی تئاتری که اینجا اجرا می شود ازکیفیت نازلی برخورداراست وهمین امرسبب غریبه شدن مردم با تئاترشده اگرما کارشناس با مطالعه و مردم شناس داشته باشیم وبودجه ای که دراختیاردارد را درست استفاده کند همه اینها قابل حل است .
اگر کسی نمایشنامه خوبی داشته باشد و مراجعه کند به امور هنری آن شهرستان، چقدر امکان اجرا برایش فراهم است؟
این آقایان علی الظاهرنه ، نمی گویند ولی طوری با شما برخورد می کنند که شما پشیمان می شوید . مثلا بودجه ای که دراختیارگروه قرارمی گیرد هزینه کرایه تاکسی هیچکس نمی شود . نه اینکه پول نباشد بلکه این آقایان بد عمل می کنند.
وقتی تئاتر ما فقط "آمارگرا" است، دیگرچه امیدی به نو شدن و پویایی تئاتر می توان داشت؟ این اداره ها برای این است تا به مرکز آمار بدهند. در این کارهم خوب عمل می کنند.
بجزمساله بودجه که مساله مهمی است ما دراستان همدان بازیگرتئاترنداریم . وقتی هم مراجعه می کنیم ، می گویند ما درهمدان 20وچند دوره کلاس آموزشی گذاشتیم . فقط آماروارقام می دهند . ولی وقتی با کارروبرومی شویم می بینیم ، بازیگری دراختیارنیست . چه کسی باید بودجه بدهد که این بازیگرتربیت بشود؟ اینقدربد عمل شده که دیگررغبتی نیست .
اولین اقدام مثبت در به حرکت درآوردن این چرخه هنری چیست؟
اگربه من اجازه بدهند ، اولین کاری که می کنم ، شش ماه کلاس می گذارم وازنوآدمهایی را تربیت می کنم که تئاتراستان را متحول کنند . برای این حرکت هم درابتدا لازم است تا کارشناسان ما بدانند که آیا کارمند هستند یا عنصرفعال هنری ؟ یعنی تکلیفشان با خودشان روشن شود . وقتی این اقدام صورت گرفت درآنصورت مسایل مطرحه هم به خودی خود حل خواهد شد . تا همین اوایل انقلاب تئاتر همدان یکی از بهترین تئاترها بود ولی ازآن به بعد تا به حال هیچ اتفاق تازه ای نیافتاده است.
اگر بخواهیم یک جمع بندی کلی بکنیم شما تا اینجا به چه نکاتی اشاره می کنید؟
در درجه اول باید افرادی را درراس امورقراربدهند که به کارشان ایمان داشته باشند . ما وقتی به کارمان ایمان داشته باشیم به همه چیز ایمان داریم . مرحله دوم جابجایی کارشناسان است. نگذارند این کارشناسان مثلا 12سال درسمت خود باقی بمانند . در رژیم طاغوت با همه پستی و سکولاریستی اش، یک حرکت مثبت انجام می داد و آن جابجایی دائمی افراد کارشناس خود درحوزه تئاتر و هنربود . این امرسبب نوآوری درآن منطقه می شد ولی وقتی کسی دائم یکجا می ماند خلاقیت خود را ازدست می دهد . مساله بعدی ما این آمارگرایی بیهوده است. تئاترنخود ولوبیا نیست که براساس آمارپیش برود باید به این نکته توجه داشته باشند که تئاترآنی نیست ، آتی است . بهره اش را چندین سال بعد باید گرفت . دیگراینکه ارتباط اهالی تئاترشهرستان را با تهران بیشترکنند تا این تعامل فرهنگی سبب رشد دانش واعتلای آنها بشود ، درضمن شهرستانها باید با هم تبادل فرهنگی داشته باشند تا ازاین رکود ورخوت دربیایند خوشبختانه ما همه چیزداریم . آنچه که کم داریم مدیرفرهنگی درعرصه تئاتراست.