در حال بارگذاری ...
...

گفت‌وگو با شهریار رشیدعلی‌پور، مدیر مجموعه تئاترشهر

من نیاز به مهلت دارم تا مطالعه کنم و همکارانم را بشناسم و به مشکلاتشان گوش کنم چون شما در مواجه با خیلی از همکاران می‌بینید که آن‌ها از مشکلات فراوانی حرف می‌زنند.باید همه همکاران به من کمک کنند. اگر قرار است توقع این باشد که فقط مدیر باید همه مشکلات را حل کند، نه چنین چیزی اصلاً عملی نیست. همه حرف‌ها این است: من آمده‌ام کمک کنم تا با همیاری و همدلی با یکدیگر مشکلات را حل کنیم.

نیلوفر رستمی:
اشاره:
شهریار رشیدعلی‌پور، مدیر تازه تئاترشهر در دوره مدیریت حسین پارسایی است که به تازگی به این سمت منصوب شده است. اولین روز کاری وی با بحران فرو ریختگی دیوار تالار قشقایی مواجه شد، اگر چه تصادف جالبی نبود اما به هر جهت او توانست این حادثه را به شکل قابل توجهی با مسئولان رفع کند. با وی چند روز بعد از این حادثه گفت‌وگوی پیرامون برنامه‌ها و تصمیمات‌اش انجام دادیم.
رشیدعلی‌پور متولد 1345 و دانش‌آموخته کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس است. رشیدعلی‌پور تا به حال در حوزه هنر، مدیر فرهنگسرای خاوران، مدیر طرح و برنامه مرکز هنرهای نمایشی و دبیر سومین جشنواره سراسری تئاتر کوتاه جوان و جشنواره سراسری تئاتر ماه بوه است. وی همچنین سابقه‌ای در کارگردانی تئاتر دارد. علی‌پور کارگردان نمایش‌های”گاه خنکی سپیده‌دمان”، ”مرد گل به دهان”، ”دفینه گندم”، ”پیشنهاد”، ”در منطقه جنگی”، ”بر پهنه دریا”، ”پیش از ناشتایی” و”پرده‌برداری” بوده است.
شما مدت‌ها پیش در صحبت‌هایتان اشاره کرده بودید که به شیوه‌های مدیریتی متفاوت معتقد هستید. می‌خواهم ببینم آیا در این دوره ما شاهد شیوه مدیریتی مدرن نسبت به مدیرهای سابق هستیم، شیوه مدیریتی شما چگونه خواهد بود؟
من به آن چیزی که شما به آن می‌گویید مدیریت مدرن، می‌گویم مدیریت پویا و خلاق. بله، من به مدیریت خلاق معتقد هستم. اگر قرن بیستم، دارای ویژگی‌های سلسله مراتبی بود، قرن بیست‌ویکم مدیریتش بر مبنای مدیریت دانایی و آگاهی است، بگذریم که ساختمان تئاترشهر فی‌النفسه جز آثار ملی ثبت شده میراث فرهنگی است ولی اعتقاد عمیق دارم که این ساختمان زیبا نیست که کار انجام می‌دهد، آدم‌ها هستند که کار انجام می‌دهند. حالا هر چقدر این آدم‌ها فخیم‌تر باشند و به روش‌ها و تکنیک‌های خلاق مسلط‌تر باشند، کار پویاتر و زنده‌تر خواهد شد و ما به عنوان سازمان خدمات دهنده خدمات بهتری را به هنرمندان و به تماشاگران ارائه خواهیم داد. ما باید گروه‌هایی را برای خدمات رسانی به هنرمندان به وجود بیاوریم و در کنار آن‌ها گروه‌های دیگری برای خدمات رسانی به تماشاگران. لذا کار سختی داریم، نگرش‌ها متفاوت است. در هر دوره‌ای، هر مدیری که آمده سلیقه‌های خودش را داشته است، اما من هیچ وقت عادت ندارم کارهای گذشتگانم را تکذیب ‌کنم، سعی می‌کنم بشناسم‌شان و کارهای خوب را نگه دارم و کارهایی که نیاز به بازنگری دارد را کنم و کنار آن‌ها اگر ایده‌های جدیدی وجود دارد آن‌ها را وارد کار کنم. اما همه این‌ها مستلزم این است که مجموعه همکاران من مثل من به این اعتقاد برسند که ما یک گروه هستیم و باید در کنار هم کار کنیم. می‌گویند طبق بررسی که معلوم نیست چقدر درست است، هر ایرانی توانایی و استعدادش را اگر 100 بدانیم، یک ژاپنی در مقابل 50 است اما در مقابل می‌گویند یک ایرانی مساوی دو تا ژاپنی است و دو تا ایرانی مساوی یک ژاپنی و سه تا ایرانی صفر ژاپنی است در حالی که طبیعتاً معادله باید طور دیگری باشد! ما وقتی تنهایم خیلی خوب کار می‌کنیم، مثل هنرهای انفرادی و رشته‌های ورزشی و ... اما وقتی دو تا می‌شویم تضادهایمان عریان می‌شود و به جای آن که وجه اشتراکمان را پررنگ کنیم به اختلافات‌مان دامن می‌زنیم. پس در این جریان نیروها تقسیم می‌شود و بخش عظیمی از آن صرف این می‌شود که خودمان را اثبات کنیم و دیگران را نفی، اما اگر نفر سوم وارد جریان شود، تولید کارمان پایین‌تر هم می‌آید، چون خیلی وقت‌ها کار تعطیل می‌شود و دو نفر گروهی را تشکیل می‌دهند تا نفر سوم را به طریقی از گود خارج کنند. بخشی از این رفتارها به تربیت ما در دوران کودکی برمی‌گردد، نه در مدرسه، نه در خانواده و دانشگاه برای زندگی اجتماعی و فعالیت جمعی آماده نمی‌شویم. ما هر کدام یک جزیره تنها هستیم. ما همیشه دنبال اول شدن هستیم، در محیط کار هم فقط می‌خواهیم خودمان را به رئیس نشان دهیم. ما معمولاً در محیط کار کسانی را داریم که می‌درخشند اما مانند شهاب سنگی به سرعت خاموش می‌شوند.
اگر بخواهید این شیوه را به صورت عملی در حوزه مدیریت‌تان اجرا کنید، به چه شکل عمل می‌کنید؟
ما در فرهنگ و ادبیات خودمان راه‌‌هایی برای حل این مسائل داریم که شاید خیلی به آن توجهی نشده است اما در جاهای دیگر دنیا که به قول شما سازمان‌ها با روش‌های نوین مدیریتی اداره می‌شوند، از آن راه‌ها استفاده کرده و به نتایج خوبی هم رسیده‌اند. خیلی از این تکنیک‌هایشان را ما بالقوه در فرهنگ خودمان داریم که یک زمانی به کار می‌بردیم. حالا هم امکان این هست که خیلی از این روش‌ها را به کار برد اما لازمه‌اش این است که سازمانی را که در آن کار می‌کنیم خوب بشناسیم.
در حال حاضر اولویت‌هایتان چیست؟ در حوزه مدیریتی‌تان چگونه می‌خواهید این شیوه را اجرا کنید؟
من نیاز به مهلت دارم تا مطالعه کنم و همکارانم را بشناسم و به مشکلاتشان گوش کنم چون شما در مواجه با خیلی از همکاران می‌بینید که آن‌ها از مشکلات فراوانی حرف می‌زنند. من همیشه برای حل مشکلات فکر می‌کنم باید مشکلات را روی کاغذ آورد و کمیت و تعداد آن را مشخص کرد. بر این اساس است که می‌توان با حل مسائل کمی امیدوار بود که ماحصل از کیفیت برخوردار خواهد شد. نباید فکر کرد که منِ مدیر از سرزمین دیگری آمده‌ام و می‌توانم مانند نیروی افسانه‌ای به تمام مشکلات فائق شوم، من مشکلاتی را می‌توانم حل کنم که اطلاعات درباره آن درست به من انتقال داده شود. باید همه همکاران به من کمک کنند. اگر قرار است توقع این باشد که فقط مدیر باید همه مشکلات را حل کند، نه چنین چیزی اصلاً عملی نیست. همه حرف‌ها این است: من آمده‌ام کمک کنم تا با همیاری و همدلی با یکدیگر مشکلات را حل کنیم.
کتابخانه تئاترشهر سال‌هاست که به محلی متروک تبدیل شده، و از لحاظ منابع روز دچار فقر است در حالی که تئاترشهر با رایزنی‌های ساده می‌تواند امکان داشتن کتاب‌های روز را داشته باشد، شما درباره کتابخانه تئاترشهر آیا تصمیمی دارید؟
من می‌توانم خیلی راجع به اهمیت کتابخانه حرف بزنم مثلاً بگویم از نظرگاه من باید این طور شود و آن طور، اما ترجیح می‌دهم در عمل این کار اتفاق بیفتد. حالا در حد همین گفت‌وگو بگویم که یک شکل کار این است که من از طریق اداری عمل کنم، مثلاً به مرکز هنرهای نمایشی بگویم که بودجه‌ای برای خرید کتاب بدهد و به فرض درخواست پول کلانی هم بکنم و آن‌ها نصف یا یک سوم‌‌اش را بدهند و من هم بعد در همان حد و به عنوان وظیفه‌ام کارهایی را انجام ‌دهم. اما روش‌های دیگری هم وجود دارد که مثلاً‌ ما با خیلی از ناشرانی که در حوزه تئاتر فعال هستند، وارد گفت‌وگو شویم و طی تفاهم‌نامه‌هایی این مشکلات را از سر راه برداریم.
یعنی اینکه با این دوستان گفتگو کنیم و در تئاتر شهر شرایطی فراهم بیاوریم که کتابها‌ی تئاتری معرفی شوند و در مقال ناشر متعهد شود که نسخه‌هایی از این کتب را به تنها کتابخانه تخصصی تئاتر اهدا کند.
یعنی به چه صورت کار تبلیغات و معرفی کتابها را در تئاتر شهر انجام می‌دهید؟
من واقعاً به شکلش فکر نکردم. نمی‌دانم، الان خیلی فی‌البداهه می‌گویم؛ مثلاً ویترینهایی بسازیم تا کتابهایشان را معرفی کنیم یا پیشنهاد خود ناشران را عملی کنیم، نمی‌دانم! فقط می‌خواهم از این طریق یک جور اعلام آمادگی برای این گونه ارتباط بکنم. به هر جهت شاید خیلی‌ها هم مایل باشند که کتابهایشان را رایگان اهدا کنند. متاسفانه ما به دلیل نداشتن یک مرکز پژوهشی که یک کتابخانه هم می‌تواند جزئی از آن باشد از انجام خیلی کارها نا‌توانیم، متاسفانه محلی که بروشور، پوستر، عکس، متن و مجموعه اسنادی که در آینده بتواند تاریخ تئاتر ما را در دوره‌های مختلف بسازد، نداریم. به طور مثال ما 23 دوره جشنواره فجر برگزار کردیم اما نمی‌دانم از آن‌ها یک پوستر داریم یا نه. شاید کسی به دلیل علاقه شخصی چنین کاری را کرده باشد اما چون به این جور کارها اهمیت داده نشده شاید چیز قابل توجهی وجود نداشته باشد.
یعنی ما می‌توانیم امیدوار باشیم که در دوره شما شاهد آرشیوی از تاریخ تئاترمان خواهیم بود؟ حداقل در حد همان 23 دوره جشنواره؟
من نمی‌دانم دوره مدیریت من چقدر است! مدیریت در کشور ما تقویم ندارد! فقط می‌توانم امیدوار باشم که کارهایی را که شروع می‌کنم که وقتی به نفر بعدی تحویل دادم، او هم ادامه بدهد تا به سرانجام برسد. ما همیشه به گذشتگانمان افتخار می‌کنیم. اما خودمان چه خواهیم کرد...؟! معلوم نیست. در این دوره مدیریتی که زمانش هم مشخص نیست، تلاش خواهیم کرد که حداقل کار غلطی انجام ندهیم.
حالا از اتفاقات جدید درباره پارکینگ تئاترشهر بگویید؟ این اواخر ما شنیدیم که مرکز در حال صحبت است که زمین پارکینگ دوباره به تئاترشهر برگردانده شود اما عده‌ای هم معتقدند که این اتفاق با این حجم گود برداری ممکن نیست. جریان به چه صورت است؟
من اول این را بگویم که ما اصلاً نقطه مقابل شهرداری نیستیم. بخش عمده‌ای از مسئولیت ساماندهی فضاهای فرهنگی ما، به عهده شهرداری است. ما گفت‌وگوهایی داشتیم درباره پارکینگ، اما الان نمی‌توان نظر قطعی داد. ما درخواست یک بازنگری را دادیم، قطعاً‌ عاقلانه نیست که با این حجم گود برداری دوباره پر شود اما می‌تواند دو، سه طبقه این ساختمان پارکینگ شود که برای تئاتری‌ها و تماشاگران تئاتر هم مورد استفاده قرار گیرد ولی امیدوارم براساس قول‌هایی که داده شده این فضای فرهنگی فراتر از پارکنیگ به نفع هنر تئاتر تغییر کاربری بدهد.
به دلیل وسعت آن فضا، حتی می‌شود سالن نمایش در آن طراحی کرد. من حتی شنیدم که از تئاترشهر تا تالار وحدت و تا خیابان حافظ جز پروژه‌ای است که سال‌ها قبل تصویب شده به اسم محله فرهنگ و هنر طراحی و به اجرا در بیاید. اما قطعاً به بودجه هنگفت نیازمند است و نمی‌دانم کِی این پروژه آغاز خواهد شد.
اما اگر شهرداری بتواند وارد این حوزه شود قطعاً این اتفاقات زودتر می‌افتد و ما امیدواریم با توجه به نگاه مدیران شهرداری یک بازنگری در خصوص پارکنیگ صورت بگیرد. به هر حال صحبت در این باره را باید به آینده موکول کرد اگر جلسه‌ای پیش بیاید قطعاً نتایج‌اش را اعلام می‌کنیم.
در دوره مدیریت آقای پارسایی رسم بر این بود که نمایش‌هایی که قرار بود در تئاترشهر به اجرا بروند ابتدا ایشان انتخاب می‌کردند و بعد به شواری نظارت و ارزشیابی فرستاده می‌شد، آیا در دوره مدیریت شما هم همین روال ادامه خواهد داشت؟
به نظرم این روال بدی نیست که هر کاری قبل از آن که به نظارت ارزشیابی برود تکلیفش درباره اجرا روشن شود. اما این که این الگو چقدر جواب می‌دهد و درست است، من الان نمی‌توانم قضاوت کنم ولی اگر برای انتخاب آثار برای اجرا در تئاترشهر ببینم این سیکل نیاز به تصحیح دارد، قطعاً این کار را خواهیم کرد. برایم مهم نیست که چه کسی این کار را انجام می‌دهد. درست انجام گرفتنش مهم است.
من فقط در خصوص تئاترشهر می‌گویم.
به نظرم حداقل نمایش‌هایی که مربوط به تئاترشهر است باید تئاترشهر درباره آن‌ها تصمیم بگیرد اما این که نمایش‌ها باید دارای چه ویژگی‌های باشند یا چه جور آدم‌هایی می‌توانند اجرا داشته باشند؟ جای بحث و گفت‌وگوی بیشتری را می‌طلبد. مشکل مهم ما محدودیت سالن است که براساس تقویم سالانه باید بین اجراها تقسیم کنیم، حتی اگر نمایش‌ها به صورت دو اجرایی روی صحنه بروند که چندان هم خوشایند ما نیست اما با این حال مجبوریم سقف مشخصی از نمایش‌ها را به اجرا ببریم.
به نظرتان آیا به روال سابق پیش خواهد رفت؟
نمی‌دانم، الان بنای من به هیچ گونه تغییری در این روال نیست مگر این که پیشنهاد بهتری داشته باشم.
و اما درباره تالار خورشید، از مدتی پیش بحث بر این بود که قرار است تالار خورشید به تالار انتظار تماشاگران و یا کافی شاپ تبدیل شود، آیا این اتفاق عملی خواهد شد؟ تصمیم شما در این باره چیست؟
تالار خورشید قبل از این که من مدیر شوم تعطیل شده بود. به نظر من به جز تالار چهارسو، اصلی و تا حدودی قشقایی بقیه سالن‌ها دارای استاندارد معقولی نیستند، پارسال سالن قشقایی آتش گرفت و تنها شانس ما این بود که کسی آن موقع در تالار نبود وگرنه چطور می‌توانستیم جوابگو باشیم. یکی از نگرانی‌های شخصی من مشکلات ایمنی سالن‌ها است و اگر احیاناً در این زمینه حرکتی انجام دهیم باید در ابتدا به فکر استاندارد سازی سالن‌ها باشیم. باید هر سالن یک در خروج اضطراری داشته باشد. باید تماشاگر و گروه با راحتی خیال آن جا حضور پیدا کند. مثلاً ما با ریزش دیوار تالار قشقایی مجبور شدیم ورودی این سالن را عوض کنیم چون نمی‌توانیم ریسک کنیم روی جایی که حکم پرتگاه را دارد و هر لحظه ممکن است با تکان 1 یا 2 ریشتری زمین آن جا باز هم دچار حادثه ‌شود. ما نگرانی‌هایی به این شکل داریم. من امیدوارم در تعامل با دوستان تئاتری مشکلات را حل کنم اما آن چه که مسلم است تالا خورشید نمی‌تواند کارایی یک سالن اجرا را داشته باشد.
درباره کافی شاپ شدن این تالار بگوید؟
آن هم در دست بررسی است، باید ببینیم کدام برای ما کارایی بیشتری دارد.
منظورتان تبدیل شدن به کافی شاپ است یا این که استفاده از آن به شکل سالن تمرین باقی خواهد ماند؟
باید مشخص شود. بچه‌هایی که آن جا تمرین می‌کنند بسیار گله‌مند هستند که آنجا تهویه درستی ندارد و مشکل هوا رسانی دارد. حالا اگر آن جا کافی شاپ شود حتماً پخت و پز یکی از اتفاقات طبیعی است که در آن محیط می‌افتد با این وصف تهویه هوا مشخص است که به چه فاجعه‌ای تبدیل می‌شود. من ترجیح می‌دهم که حتی آن جا کافی شاپ هم نشود، مخالف چنین فضاهایی نیستم اما ترجیح می‌دهم به یک جور سالن انتظار تبدیل شود که تماشاگر را از سرما و گرما برای لحظات کوتاهی قبل از اجرا ایمن کند. بعد هم این مجموعه را نساختند که ما همه جایش را کافی شاپ کنیم.
کارگاه نمایش در ماه‌های اخیر خیلی فعال نبوده و حرف‌هایی نیز شنیده شده مبنی بر این که به علت عدم بودجه، نمایش‌ها اجرای عمومی نخواهند داشت و حداقل در چند اجرا برای تماشاگران تئاتری خلاصه می‌شوند.
در این که در ماه‌‌های اخیر چرا خیلی فعال نبوده است؟ نمی‌دانم. اما اگر قرار است کارگاهی داشته باشیم به نظرم باید همه چیز با قوت و قدرت انجام گیرد. باید ببینم چه کمک‌های لازم است تا به کارگاه تزریق شود تا به وضعیت بهتری برسد.
شما که خودتان با تئاتر تجربی مخالف نیستید؟
من مخالفتی با کارگاه تجربی ندارم و اتفاقاً خودم هم از علاقه‌مندان تماشای نمایش‌های تجربی هستم.
شما در صحبت‌هایتان گفته بودید که بسیار به آراستگی و نظافت محیط مدیریتی‌تان حساس هستید؟ این آراستگی به چه شکل خواهد بود؟
یک روشی به اسم آراستگی محیط وجود دارد که خیلی از سازمان‌ها از آن برای سر و سامان دادن به بخش‌های پیشتیبانی خود استفاده می‌کنند. حرف من این است که مثلاً پروژکتوری که در انبار است اگر به درد می‌خورد، تعمیر شود و بعد از آن خدمات بگیریم وگرنه ما هزینه‌ای جهت انبار داری بی‌خودی نباید بدهیم. حالا پروژکتور را مثال زدم، باید وسایل اضافی را همگی دور ریخت. ما به اصلاح یک مجموعه هنری هستیم؛ نوع نور، رنگ، تصاویر دیوارها و هر چیز دیگر آن حکایت از هنر باید داشته باشد. خوشبختانه چون این ساختمان به ثبت میراث فرهنگی رسیده، نمی‌توانیم همین جوری چکش برداریم و میخی به دیوار بکوبیم. لذا همکاران ما باید به این مقولات فکر کنند و زیباشناسی محل برایشان مهم باشد. بخصوص که این جا به ثبت میراث فرهنگی هم رسیده و به یک جور موزه تبدیل شده است.
تالارهای کوچک مجموعه تئاترشهر مانند تالار نو و کوچک کار عکاسان باعث تولید مزاحمت و از دست دادن تمرکز تماشاگران و بازیگران می‌شود، آیا برای رفع این مشکل می‌توان تمهیدی را در نظر گرفت؟ رسمی بود که برای هر اجرا روزی را مختص مطبوعاتیها قرار می‌دادند اما مدتی است که دیگر روابط عمومی این کار را انجام نمی‌دهد که البته استدلالشان هم درست است، آنها می‌گویند که خبرنگاران و عکاسان در روز مقرر شده به تماشای نمایش نمی‌آیند.
نمی‌دانم، ما در پایان هر اجرایی مراسم اختتامیه داریم. اختتامیه خیلی خوب است اما معمولاً در همه جای دنیا برای تئاتر روز افتتاحیه می‌گذارند و در آن روز منتقدان، هنرمندان، نویسندگان، عکاسان و......... می‌آیند و در همان اولین روزها در مطبوعات و رسانه‌ها نمایش را به مخاطبان معرفی می‌کنند. ما هم می‌توانیم طبق توانایی و شرایطمان غیر از اختتامیه، افتتاحیه برگزار کنیم تا شاید این مشکل حل شود، تصمیم برای این کار نیازمند کمی تعمق و زمان دارد.
دو بخش کارگاه دکور و روابط عمومی از بخش‌های عمده مجموعه‌ای شماست، چه تدابیری برای آن دو حوزه اندیشیده‌اید، مثلاً درباره کارگاه دکور همیشه گروهها از کند ساخته شدن دکورهایشان معترض هستند. آیا برنامه‌ای برای رفع مشکلات این بخش‌ دارید؟
کارگاه دکور ممکن است ایرادهایی داشته باشد اما این همه نمایش که به روی صحنه می‌رود، چطور رفته؟ باید به یک نکته توجه داشته باشیم که در آنجا ما با ماشین روبه‌رو نیستیم. بطور طبیعی آدمها دچار نواسانات روحی می‌شوند، قطعاً ایرادهایی وجود دارد. اما من معتقد هستم که قبل از آنکه به معلول بپردازیم به علت باید فکر کنیم که ایرادها از کجا نشأت می‌گیرد؟ به چه شکل است؟ با آن آدمها وارد گفتگو شویم و مشکلاتشان را بشنویم که قطعاً اگر مشکلات آنها حل شود مشکلات بقیه هم برطرف می‌شود. تغییر را من در تغییر مدلهای ذهنی و نگرش آدم‌ها می‌بینم. کار من حذف کسی نیست. کسی اگر نخواهد و با رفتارش پیش قدم نشود، من عادت به حذف کسی ندارم. در حال حاضر تصمیم دارم با همه همکارانم کار کنم.
من اصلاً منظورم اخراج کسی نیست، من فقط درباره شیوه تغییر مدیریت و رفع مشکلات در این حوزه‌ها می‌گویم.
حرفهای شما را کاملاً می‌فهمم. اما من بهتر از این آدمهایی که اینجا کار می‌کنند، کس دیگری را ندارم. من ترجیح می‌دهم که با همان افرادی که سالها در این محیط کار کردند، ادامه بدهم چون آنها هم درد را می‌شناسند و هم درمان را. من هم به عنوان مدیر مجموعه باید کمک کنم تا انگیزه‌های کار کردن را در همکارانم ایجاد کنم، اما همه اینها به زمان احتیاج دارد. من باید محیط را بشناسم، حرفها را بشنوم و بعد سعی کنم بهترین تصمیم را بگیرم.
در دوره مدیریت پیشین، تئاترشهر به شکل شورایی اداره می‌شد که البته همراه با مشکلاتی بود، حالا شما خودتان به چه شیوه‌ای معتقد هستید آیا به تمرکز قدرت اعتقاد دارید یا در تصمیم‌هایتان قائل به مشورت هستید؟
من به ترکیبی از این دو روش اعتقاد دارم. بهر جهت آن کسی در نهایت پاسخگوی تصمیم‌ها است که عنوان مدیر به او اطلاق شده. من مجبورم جاهایی که احتیاج به تصمیم‌های سریع دارد و امکان ندارد که فوراً کسانی را که در صلاحیت مشورت می‌دانم، در یکجا جمع‌شان کنم و با آنها مشورت کنم، خود تصمیم بگیرم اما قطعاً علاقمندم که از اندیشه‌های آدمهای مختلف و صاحب نظران در شکوفایی اینجا و مسائل کلان تئاتر بهره بگیرم. وقتی می‌دانم که با مشورت حتی با تماشاگران ساده‌ تئاتر امکان بهتر شدن وجود دارد دیگر هیچ مانعی برای انجام آن باقی نمی‌ماند. دیکته نوشته نشده که غلط ندارد، باید کار کرد و به بازتابها توجه کرد، دوباره اصلاح کرد و باز کار کرد.