در حال بارگذاری ...
...

یاداشت حسین پاکدل بر نمایش کبوتری ناگهان نوشته محمد چرمشیر و کارگردانی عباس غفاری

اصلاً از عباس غفاری انتظار نداشتم اجرای نمایشش – کبوتری ناگهان – به این زیبایی و پختگی باشد. پنجشنبه شب دیدمش، در تالار نو، به رویایی می مانست. متن آن از محمد چرمشیر است. بی رودربایستی بگویم، قلم این بشر حسرت برانگیز است. ...

اصلاً از عباس غفاری انتظار نداشتم اجرای نمایشش – کبوتری ناگهان – به این زیبایی و پختگی باشد. پنجشنبه شب دیدمش، در تالار نو، به رویایی می مانست. متن آن از محمد چرمشیر است. بی رودربایستی بگویم، قلم این بشر حسرت برانگیز است. در هر وادی قلم می زند کلمات را سحر می کند. یک بار کوچه بازاری می نویسد در نمایش شیش و بش، یکبار نثری دارد حیرت آور و بدیع در نمایش درخشان در مصر برف نمی بارد، یک بار زمان و مکان را در هم می شکند با نمایش دیر راهبان و روز رستاخیز، حالا هم که نثر دلنشین و مخملی قاجاری را به کار گرفته در همین اثری که گفتم.
کبوتری ناگهان نه زمان خاصی دارد نه مکان مشخصی، اما آدمهایش ملموس و قابل درکند. مجموعاً همه چیز فراهم آمده تا در مدت پنجاه دقیقه تماشاگر را ببرد به ژرفای مظلومیت زن این دیار. در این اثر عباس غفاری هوشمندانه و بی ادا چند واقعه را در زمانهای در هم تنیده شده، درمکانهایی برهم سوار شده روایت می کند و چه زیبا. انصافاً همه چیز درحد خود در اوج کمال است. متن، بازی ها، موسیقی، دکور و هماهنگی. کبوتری ناگهان نمایش نشانه هاست، از باد و باران گرفته تا ترمه و منجوق و کتاب، از مرد و زن گرفته تا اندرونی و بیرونی. همه جا صحبت از مردهاست و اثری که بر زنان این دیار دارند، اما هیچ مردی در صحنه نیست. لحظه ای – جابه جا- خانم جان قصه اش را می گوید و در میان روایت های او یکی یکی زنان اندرونی خانه ی نزهت جهان بر او – بر نزهت جهان مسخ شده در مناسبات روزمره و سنت ها و شراب و شعرهای شاتوبریان و باران - وارد می شوند و ضمن زدن کوکی بر ترمه ی بخت و گفتگو با او، داستان خود می گویند و تصویر و تصوری می دهند از جاری زندگی خارج از نزهت جهان. او زنی سترون است، در انتها صاحب کودکی می شود از جنس عشق از زنی دیگر. کودکی که با ورودش قدری زن بودن را به او یاد آور می شود. دست مریزاد. در کبوتری ناگهان اینان می درخشند: مریم معینی، نگارعابدی، مریم سرمدی، شبنم مقدمی، آتیه جاوید، ندامقصودی، نسرین درخشان زاده، هانا کامکار و دیگران... و خود عباس غفاری. چرمشیر هم که جای خود دارد.
به نقل از سایت حسین پاکدل