پیام نماینده انجمن نمایش استان گلستان در کنگره بزرگ تئاتر کشور
از لابهلای کم و کاستیهایی که چند دهه بر تئاتر شهرستان سایه افکنده است، بودجه ناچیز و اندکی که برای اجرای عمده نمایشها درجشنوارهها پیشبینی میشود، حداقل ۲۰۰ تا چهارصدهزار تومان، آن هم چنان چه مقتضی باشد و به تعداد گروههای نمایشی بستگی دارد. با این رقم همه چیز باید ضربتی فراهم شود.
به نام آن که جان را فکرت آموخت چراغ دل به نور جان برافروخت
خدایی که آفرینش در سجودش گواهی مطلق آمد بر وجودش
قرار است تئاتر شهرستان سخن بگوییم که بعد سالها سیر و سلوک خسته است و نظارهگر. هر سال پارچهای بر در خانهاش میآویزند و تولدش را جشن میگیرند. جشنواره تئاتر استان. حرف و گپی نه چندان راهگشا. فرزندانش را با لوحی و سکهای روانه میکنند. تا سال دیگر. و سال به سال دریغ از پارسال. اهل نظر میدانند که هنر نمایش سهل است و ممتنع. سهل است، چون درهایش بر روی جویندگان همیشه گشوده میشود. و ممتنع، چون نیاز به معرفت، مکاشفه و مهمتر تجربه عملی دارد. کسی که معرفت این هنر را نداند. و به محک تجربه در نیاورد. جایی بر صحنه تئاتر نخواهد داشت.
اکنون تئاتر شهرستان ناظر بر اتفاق عجیبی است. خیل بیشماری از جویندگان جوان. پای بر صحنه نهادهاند. جای بسی خوشحالیست. اما تئاتر شهرستان نگرانست. زیر این خیل به معرفت و تجربه اعتنایی ندارند. از سهل و ممتنع. سهمش را دستآویز قرار میدهد. و در کنار جریان اصیل و ریاضت کش جوانی که، متکی بر میراثهای اقلیمی و تاریخی خود ره میسپارد. این گروه میخواهد یک شبه ره صد ساله پیماید. جشنوارهها، به او بها میدهند. آنقدر که به شکل اپیدمی درمیآید و همه جریانها را تحتالشعاع قرار میدهد.
قصد نداریم تا ویژگیهای این جریان ناپخته را یک به یک برشماریم. باید آن را به وقت دیگری موکول کرد. و به این بسنده میکنم که کارگزاران این شیوه، در توجیه نظرات خود، هر نقد و انتقادی را با چماق کج فهمی، تحجر و عقب ماندگی پاسخ میگویند و با شعار تئاتر پیشرو پست مدرن یا نامهای دیگر، جریانهای دیگر نمایشی را تخطئه میکنند.
غرض به چالش کشیدن تئاتر مدرن یا پست مدرن. نیست. چرا که این نوع تئاتر ظرایف و قواعد خاص خود را دارد. البته در طول دو دهه گذشته دگرگونیهای عمیقی در مناسبات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعهها روی داده است و نیازهای تازهای پای به میدان گذاشتهاند که از دید اصحاب هنر پنهان نیست. تئاتر با تاثیرپذیری از این نیازها باید قلمروهای تازهای را جستجو کند تا بتواند پاسخگوی این نیازها باشد. بنابراین تمایل به نوگرایی به خصوص در عرصه نمایش اجتنابناپذیر است. و تئاتر شهرستان هم نباید از این غافله باز بماند. اما اکنون با بحران کاذبی دست به گریبان است. بر صاحب نظران و سیاستگذاران و مسئولان فرض است که در جهت خلاقیت این قشر از هنرمندان جوان ما که همه نیرو و توان خود را در راستای هدفی ناممکن و مهجول هدر میدهند، راهکاری بیندیشند وگرنه تراژدی بزرگی در عرصه تئاتر شهرستان روی خواهد داد.
اما این جریان که از دل جشنواره تئاتر استانها و سایر جشنوارهها سر برآورد چگونه خلق شد؟ از لابهلای کم و کاستیهایی که چند دهه بر تئاتر شهرستان سایه افکنده است، بودجه ناچیز و اندکی که برای اجرای عمده نمایشها درجشنوارهها پیشبینی میشود. حداقل 200 تا چهارصدهزار تومان، آن هم چنان چه مقتضی باشد و به تعداد گروههای نمایشی بستگی دارد. با این رقم همه چیز باید ضربتی فراهم شود. متن به سرعت باد نوشته میشود و در کوتاهترین زمان کارگردانی میگردد. دیگر مشاوره، مکاشفه، تجزیه و تحلیل جایگاهی ندارد از طرفی جشنوارههای تئاتر استانها در پرورش این نوع تئاتر نقش مهمی دارند. چون عموماً این جشنوارهها هدف خاصی را دنبال نمیکنند. با انتخاب یک یا دو اثر برای شرکت در جشنواره منطقهای به کار خود پایان میدهند. برای مدیران هم توجه به کمیت گروهها دلچسبتر است تا این که نمایشی با کیفیت اجرا شود. اساساً فرقی بین نمایش خوب و بد وجود ندارد. مهم این است که به جشنواره منطقهای راه یابد.
تاکنون نادر مدیرانی یافت شدهاند که توجه ویژهای به تئاتر و سایر رشتههای هنری داشته باشند. اکنون گزارش اعداد و ارقام دیگر قانونمند شده است. ما سالهاست دعا میکنیم کیفیت بر کرسی کمیت بنشیند.
کنارهگیری پیشکسوتان به دلایل بسیار اول دغدغههای نان چون از تئاتر بهره مادی حاصل نمیشود. بیحرمتی بعضی از نورسیدگان به آنان و عدم توجه به این افراد با تجربه که سالهاست خاک صحنه خوردهاند و سرمایه تئاتر شهرستان و کشورند و فقدان اجراهای مستمر در سالنها البته اگر سالنی باشد. گروههای نمایشی از برکت جشنوارههای استانی علاقهای به اجرای نمایش در طول سال ندارند یا اگر دارند ادارات کل رغبتی نشان نمیدهند چون اجرای نمایش هزینه دارد. بنابراین در بسیاری از شهرستانها رابطه مخاطبین با صحنه به کلی قطع شده است. اصل مهاجرت، به علت فقدان امکانات بسیاری از هنرمندان با تجربه تئاتر به مرکز مهاجرت میکنند چون نهایت آمان خود را در آنجا میبیند. فقدان امکانات آموزشی، از نشریههای نمایشی تا وسایل الکترونیکی، البته در اواخر دهه هفتاد کارشناسانی به استانها فرستاده شدند. اما واقعیت این است که تا وقتی این کارشناسان به تمرین و اجرای حداقل یک نمایش با بچههای شهرستان، دست نیازند نتیجهای از کارشان حاصل نخواهد شد، کلاسهای سه روزه یا ده روزه چیزی به بچههای شهرستان نمیافزاید.
و دیگر، سالنهایی که در مجموعههای فرهنگی طی این دو دهه توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با هزینهای گزاف در شهرستانها ساخته شد غالباً بدون مشورت با اهل فن بوده و با استانداردهای سالن نمایش همخوانی ندارد عمق و سقف صحنه این سالنها برای اجرای نمایش مناسب نیست و هیچ مکانی برای اسکان بازیگران و عوامل اجرایی در روی صحنه پیشبینی نشده است خلاصه به کار دست اندرکاران نمایش نمیآید.
و بالاخره وجود نمایشنامهنویسانی کارآزموده در طی چند دهه، همیشه از موضوعات مورد بحث دستاندرکاران نمایش بوده است. و راهکارهایی که تاکنون ارائه گردید مفید واقع نشده است، در سطح شهرستانها این معضل بسیار جدیست و باید برای حل آن برنامهریزی اساسی کرد.
خلاصه تئاتر شهرستان با وجود این همه نارسایی به حیاتش ادامه میدهد چرا که به پشتوانهای بس قوی متکی است. متکی بر باورها نیست که، طی قرنها در اشکال گوناگون فرهنگی، در اقلیمهای مختلف این مرز و بوم متجلی شده است. میتواند جذابیتهای متفاوتی را در قالب نمایش برانگیزاند. اما در تمام این سالها به آن بیمهری شده است. از مقایسه این دو دهه تا دهه شصت این گمان تقویت میشود که تئاتر شهرستان بعد از دهه شصت نه تنها پیشرفتی نداشته بلکه عمده فعالیتش عقیم مانده است. در عصری که انواع ابزارهای الکترونیکی از ماهواره تا اینترنت، سینما و تلویزیون، به رویارویی با تئاتر برخاستهاند و تئاتر شهرستان نیز از این قاعده مستثنی نیست. پرداختن به موضوعات جذاب که برخاسته از فرهنگ بومی ما باشد.
اکنون زمان آن فرا رسیده که ما تئاتر شهرستان را نهادینه کنیم، زمانی در دهه شصت به علی منتظری پیشنهاد شد ادارهای به نام اداره تئاتر شهرستان تاسیس شود تا بدور از هیاهوی مرکزسالاری با اختیارات مستقل به رتق و تفق مشکلات بچههای شهرستان بپردازد. البته آن زمان میسر نشد. از طرفی این همایشها زمانی راهگشاست. که به صرف روی کار آمدن دولت جدید نباشد که تا چهار سال دیگر نامی از تئاتر شهرستان برده بلکه سال به سال از همه صاحب نظران شهرستانی دعوت به عمل آید تا سیاستهای سال گذشته را به نقد کشیده شود. خوشبختانه بعضی از دستاندرکاران مرکز از بچههای دلسوخته شهرستان هستند و وجود پربرکت جناب آقای صفارهرندی به مسند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فرصتی مغتنم است که خود از اصحاب قلم و با درد هنرمند آشنایی دارند و زمینه را بیش از هر وقت برای یک تحول اساسی در رفع مشکلات فراهم آورده است و اکنون تئاتر شهرستان چشم به راه است. چشم به راه یک دگرگونی و دم مسیحایی که به کالبد رنجورش جانی تازه ببخشد و عنایت همه اهل نظر را میطلبد و عنایت وزیر فرهیختهاش تا از سیر و سلوک دشواری که در پیش روی دارد سرافراز بیرون آید.
آنان که بر نظر خاک را کیمیا کنند آیا شود گوشه چشمی به ما کنند
چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست آن به که کار خود به عنایت رها کنند