تاکید علی نصیریان بر نارسایی های تئاتر کشور در کنگره بزرگ تئاتر
اگر تئاتر ما بخواهد پیشرفت کند، باید گروههای منسجم تئاتری داشته باشیم و به آنها کمک مالی شود تا بتواند تداوم داشته باشد.
امروز با حضور در مراسم اختتامیه کنگره بزرگ تئاتر کشور به بیان مشکلات و نارساییهای تئاتر ایران پرداخت که متن سخنرانی وی به شرح زیر است:
ما در کار خلاقه تئاتر، آموزش و پژوهش تئاتر نارسایی داریم و گاهگاهی تک مضرابها و کورسوهایی دیده میشود. تاکنون در مورد نارساییهای تئاتر صحبتهای زیادی شده اما پرسش من این است که آیا نارساییهای تئاتر در همین محدوده عدم وجود سالن و بودجه مناسب ختم میشود؟ باید کمی رک صحبت کنیم. واقعاً اگر سالن تئاتر یا امکانات و پول در اختیار گروههای نمایشی قرار گیرد تئاتر ما رشد میکند؟ من احساس میکنم چنین نیست، چرا که برخی مواقع به دور خود میچرخیم تا جایی که در یک جشنواره استانی از بین هشت اثر نمایشی فقط یک اثر، خوب و مطلوب بود که این یک هشدار محسوب میشود.
قبول دارم اگر فرصت مطالعه و امکانات مشاهده تئاتر خوب و در جریان قرار گرفتن تئاتر دنیا پیش بیاید بهتر میتوان عمل کرد، چرا که در غیر این صورت چگونه میشود ابداع کرد و آفرید. هنر آفرینش است و سر هم کردن نیست. این درست است که مضامین تکراری است اما مهم نحوه گفتن، نگاه، ارائه و نوآوری در آن است. گرچه در تمام آثار دراماتیک مضمون تکرار شده، اما نحوه گفتن، زمان و اقلیم نیز مهم است. من میخواهم به نارساییهای خودمان اشاره کنم. بله امکانات کم است اما خلاقیت ما چه میشود. فرزندان من، دوستان گرامی باید قبول کنیم که ضعیف هستیم.
دکتر ایمانی به نکته جالبی اشاره کردند، ما مخاطب شناس نیستیم، علت این امر نیز عدم وجود بینش صحیح نسبت به مخاطبان است. یک هنرمند باید قبل از ورود به این عرصه فلسفه و هنر را بشناسد و پشتوانه و اندیشه و فکر داشته باشد و نیروی خلاقه درونی خود را بشناسد و پرورش دهد.
باید توجه کنیم که آموزش ما در عرصه تئاتر ضعیف است. آموزش آکادمیک خوب است اما نیاز به تمرین دارد. ما در هیچ نقطه از دنیا مشاهده نمیکنیم که خلاقیت را آموزش دهند و تمرین و ممارست حرکت به سمت خلاقیت را به ما آموزش میدهد. آن چیزی که باید از درون شما بجوشد و شما سرشار شوید و بیرون بریزید به عهده خود شماست. شما چه وقت به صورت مستمر با خودتان تئاتر کار میکنید.
وقتی یک استاد موسیقی قطعهای را به شاگرد میدهد از او میخواهد تا روزی 8 ساعت بنوازد، حالا کدام بازیگر روزی 8 ساعت فعالیت و تمرین میکند، آیا ما این کار را انجام میدهیم؟
نکته مهمی که باید به آن توجه کنیم، گروه تئاتر است که خیلی در مورد آن صحبت شده است. من معتقدم باید گروه تئاتر وجود داشته باشد، یعنی یک عده با انس و الفت با هم کار کنند. معنی آن، این است که با هم آشنا شوند، بحث و گفتوگو کنند و داد و ستد فکری داشته باشند و بتوانند رپرتوار داشته باشند در این صورت پیشرفت میکنند. این یکی از مشکلات تئاتر کشور ماست که باید به آن توجه داشته باشیم. من یک گروه نمایش از ساوجبلاغ را دیدم که کارشان هم بسیار خوب بود، چرا که دو سال با هم کار کرده بودند و یک گروه تئاتری بودند.
من فکر میکنم اگر تئاتر ما بخواهد پیشرفت کند، باید گروههای منسجم تئاتری داشته باشیم و به آنها کمک مالی شود تا بتواند تداوم داشته باشد. یعنی بودجه را به فرد ندهند بلکه به گروه تئاتر داده شود و لااقل تا سه یا پنج سال به رسمیت شناخته شود و رپرتوار داشته باشند تا بتوانند به نتایج مطلوب دست یابند. در مورد مخاطب صحبت شد، در این مورد باید گفت که چنان چه تئاتر تماشاگر نداشته باشد، تئاتر اتفاق نمیافتد.
نمایشنامه به ذات چیزی نیست و یک خلق اولیه است، خلق دوم کارگردان، خلق سوم بازیگر و خلق چهارم تماشاگر است بنابراین تماشاگر بسیار حائز اهمیت است. در این جا به تعبیری که از اشعار حضرت حافظ شده باید اشاره کنم که چنین تعبیر شده مذاق عوام را به لفظ متین شیرین کرده و دهان خواص را به معنی مبین نمکین کرده. هم اصحاب ظاهر را بدو ابواب آشنایی گشوده و هم ارباب باطن را از او مواد روشنایی افزود.
اثر باید هم مورد پسند خواص قرار گیرد و هم مورد توجه و عنایت مردم و عوام باشد. پنجاه درصد از نمایش گیرایی و جذابیتهای نمایشی است. یکی از اشکالات کار ما این است که ادا درمیآوریم. اگر آدمهای سرشناس دنیا را میبینیم آنان برخاسته از فرهنگ خودشان هستند. کپی برداری و الگوبرداری غلط نباید صورت گیرد. یکی از نکتههای کار ما باور است، تمام این سیستم بر این باور است، یعنی تماشاگر بتواند اتفاقی که میافتد را باور کند و شرط اول این است که هنرمند با خودش صادق باشد. اگر بخواهیم از یک شخصی در نقطه دیگری از دنیا کپی برداری کنیم کار صحیحی انجام ندادهایم. اگر تئاتر بلد نیستیم و فقط میتوانیم سیاه بازی کنیم باید انجام دهیم چرا که بهتر است.
اگر بخواهیم کار درخشانی داشته باشیم باید زحمت بکشیم، در حالی که جامعه ما پخته خور شده. یکی از چیزهایی که همواره در مسئله آموزش تاکید داشتهایم، خودآموزی است. همه چیز را به گردن دولت نیندازیم، هر چند که باید امکانات وجود داشته باشد.