رضا کرم رضایی: راه های دیگری هم وجود دارد که بتوان در ایران تئاتر را شکوفا کرد
مهدی عزیزی باورش سخت است ، رضا کرم رضایی چهره خندان سالهای مختلف تئاتر گرچه لبخندش هنوز به جاست اما به سختی حرکت می کند . براستی رسم مردانگی است (که پیشانی نوشت ما ایرانیان است) که با هنرمندانی چون او اینگونه رفتار می کنیم ...
مهدی عزیزی
باورش سخت است ، رضا کرم رضایی چهره خندان سالهای مختلف تئاتر گرچه لبخندش هنوز به جاست اما به سختی حرکت می کند . براستی رسم مردانگی است (که پیشانی نوشت ما ایرانیان است) که با هنرمندانی چون او اینگونه رفتار می کنیم . جای شکرش باقی است که مرکز هنرهای نمایشی در آئین اختتامیه جشنواره فجر از رضا کرم رضایی به خاطر نیم قرن فعالیت تئاتری تقدیر خواهد کرد . اما این رسمش نیست که با یک هنرمند غریبانه هم رفتار نکنیم . یادم نمی رود همراه رضا معطریان به خانه اش رفتیم . همین که چشمم به او افتاد اشک در چشمانم حلقه زد رضا کرم رضایی با آنکه دیگر آن کرم رضایی چند سال پیش نیست اما از کسی هم انتظاری ندارد . آخر حرف هایش هم می گوید :
گمان مبر که به پایان رسید کار مغان
هزار باده ناخورده در رگ تاک است
آخرین کار شما چه بود ؟
نمایش « یک مضحکه » بود که دو سال پیش در تالار مولوی دانشگاه تهران اجرا شود .
در این مدت مشغول چه می کردید ؟
من همیشه مشغول کار هستم . زیرا همیشه یا ترجمه می کنم و یا می نویسم و یا در حال مطالعه هستم . اخیراً هم مشغول نوشتن خاطراتم هستم .
فکر می کنم که فعالیت شما در تئاتر به نیم قرن رسیده باشد ؟
بله ، نیم قرن کامل است که تئاتر کار می کنم . از سال ١٣٣٣ این کار را شروع کردم و تا به حال که سال ٨٣ است فعالیت دارم .
همیشه زمانیکه پیشکسوت ها جایگاه واقعی خود را پیدا کرده اند از سیستم تئاتر انتظاراتی پیش آمده است . انتظارات شما به عنوان یک پیشکسوت و استاد قدیمی از تئاتری ها چیست ؟
حقیقت این است که بطور کلی هنرمند تکامل طلب است و یا می توان گفت به نوعی رئالیست است . یعنی هیچ چیز او را قانع نمی کند و بهترین را می خواهد . البته نه در مورد مادیات بلکه در مورد مسائل معنوی بهترین و کاملترین را می خواهد . به هر حال راه های دیگری هم وجود دارد که بتوان در ایران تئاتر را شکوفا کرد و آن را گسترش داد و کاری کرد تا تئاتر جزو زندگی روزمره شود و هر فردی دیدن تئاتر را جزو برنامه های هر روز خود قرار دهد . چه بسا که در حال حاضر ورزش کمی توانسته به این حالت برسد که می تواند شامل افرادی باشد که یا خود ورزش می کنند و یا بیننده ورزش هستند و در جریان ورزش هستند و همینطور تلویزیون و سینما . ولی متأسفانه تئاتر هنوز به آن عمومیت نرسیده است . در حالیکه در اروپا جزو زندگی افراد است و نوعی تفاخر به شمار می رود و برای شخصیت های فرهنگی این مسئله وجود دارد و اگر هم از تئاتر دور باشند ، انگار که از فرهنگ مملکت خود دور هستند . من امیدوارم که روزی در ایران هم همینگونه شود .
امسال نیز همانند هر سال در مراسم بزرگداشت جشنواره فجر ،بزرگداشت استاد رضا کرم رضایی است .
من مفتخرشدم و واقعاً انتظار نداشتم . حتماً اساتید دیگری هستند که استحقاق آنها بیشتر از من است و این لطف امسال شامل حال من شده است .
دراین مدت که شما دچار کسالت و بیماری هستید ، آیا شاگردان و یا بزرگان و مسئولین سراغی از شما گرفته اند و یا به عیادت شما آمده اند ؟
راستش را بخواهید خیر . ولی من هم توقعی ندارم . زندگی من همیشه به گونه ای بوده است که به تنهایی عادت کرده ام و اصلاً از اینکه تنها هستم ناراحت نیستم . به هر حال زندگی است و به قول معروف : گهی پشت به زین و گهی زین به پشت . من معتقد هستم که زندگی در هر وضعیتی می تواند زیبا باشد در صورتیکه آدم واقعیت آن را بپذیرد . یعنی اینکه هیچ گاه به این فکر نباشد ؛ من چه ندارم،
بلکه همیشه فکر کند ؛ من چه دارم و به قولی قسمت پر لیوان را ببینید و قسمت خالی آن را نبینند . در زندگی هر کسی ، حتی کسانی که ما فکر می کنیم خیلی ثروتمند و سالم هستند ؛ قسمت خالی لیوان وجود دارد . این است که اگر آدم بخواهد به دنبال این برود که چه ندارم ؛ به آدمی سیری ناپذیر و ناراضی تبدیل می شود و هیچگاه به خوشبختی نمی رسد .
قناعت در زندگی یکی از نشانه های خوشبختی است . من نیز در زندگیم واقعیت را پذیرفته ام .