گزارشی از تمرین نمایش”عادلها”ی آلبر کامو به کارگردانی”دکتر قطبالدین صادقی”
نمایش”عادلها” به نویسندگی آلبر کامو، توسط دکتر قطبالدین صادقی ترجمه و تحلیل شده و امروز کارگردانی میشود. عدهای میخواهند دست به ترور و بمب گذاری بزنند. کشتار انسانها و عدالتخواهی دو مضمون اصلی این نمایش و دغدغه شخصیتهای آن هستند.
علی روشن:
نمایش”عادلها” به قلم آلبر کامو و کارگردانی دکتر قطبالدین صادقی در اداره تئاتر برای حضور در بیستوچهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر تمرین میشود.
صادقی سال گذشته نمایش عکس یادگاری را در جشنواره تئاتر فجر اجرا کرد که از اجرای عمومی بازماند. در کارنامه هنری قطبالدین صادقی 37 عنوان کارگردانی، 120 مقاله و پژوهش، 20 نمایشنامه، 10 فیلم کوتاه و 14 ترجمه ثبت شده است. در سیوهفتمین نمایش صادقی بازیگرانی چون کاظم هژیرآزاد، کرامت رودساز، شمسی صادقی، امیریل ارجمند، اشکان جنابی، هوشنگ قوانلو، جاوید صحنه و عباد نظری بازی میکنند.
اختر تاجیک، عکاس ـ فرزاد ورزندهآذر، آهنگساز ـ لادن علیزاده، منشی صحنه ـ مهدی کمالی، مدیر صحنه و رهام مخدومی، دستیار کارگردان از دیگر همکاران وی در این اثر هستند. در ادامه گزارشی از تمرین”عادلها” میخوانید:
پیش از آمدن دکتر
سر تمرین نمایش”عادلها”ی دکتر صادقی حاضر میشوم، درمییابم که بعضی از عوامل هنوز نیامدهاند. عدهای از بازیگران مشغول نرمش و گرم کردن بدن خود هستند. عدهای دیگر مشغول بحث و گفتوگو و عدهای....
بعضی از بازیگران که گویا در قالب گروههای دانشجویی نیز فعالیت دارند، از کارهای خودشان سخن میگویند و این که در چه مرحلهای از تمرین یا اجرا هستند. پس از اندکی انتظار، دکتر صادقی به همراه یکی از دوستانش وارد میشود. همه عوامل جمع میشوند و عرض ادب میکنند، من نیز با استقبال گرم و صمیمی کارگردان روبرو میشوم. با شروع تمرین توسط دکتر صادقی همه متمرکز میشوند و هر کس در جای خودش قرار میگیرد.
اکسیژن و هنر
تمرین گروه با چیده شدن عوامل و دکور در صحنه، از پرده سوم نمایش آغاز میشود. پرده سوم بدون وقفه اجرا میشود. کارگردان، با دقت نظر و هوشیاری فراوان، تمامی عوامل را زیر نظر دارد و در صورت لزوم، نکاتی را به آنها یادآوری میکند. پس از اتمام پرده سوم، به سرعت مرور پرده پنجم را آغاز میکنند. با تغییر دکور و موقعیت بازیگران، پرده پنجم نیز آغاز میشود. دقت نظر و هوشیاری کارگردان از یک سو و تمرکز و خلاقیت بازیگران از سوی دیگر، باعث شدهاند، کار به نحو احسن پیش برود و به گفته کارگردان ظرف مدت 3 هفته از زمان شروع تمرین، به نتیجه مطلوب و دلخواه برسند. در تمرین پرده پنجم، تمرکز کمتر به چشم میخورد. سر و صدای گروههای دیگر، رفت و آمد آنها در راهروهای اداره تئاتر و در نهایت صدای موزیک یکی از آنها باعث میشود، کارگردان به خشم آمده و شخصاً برای تذکر از سالن تمرین خارج شود. این یکی از مشکلاتی است که دکتر صادقی از آن گله دارد. از دیگر مشکلات هم میتوان به نبود بودجه کافی، کوچکی سالن تمرین و حتی استاندارد نبودن سالنهای اجرا اشاره کرد. وی در این زمینه خاطر نشان کرد:«تئاتر امروز ما فاقد یک برنامهریزی اصولی است. اگر تلاشی هست، مقدار زیادیاش از آن هنرمندان است. خلاقیتهای هنرمندان، جرقهای است و سازماندهی شده نیست. در پایتختی مثل تهران با 12 میلیون جمعیت ما 5 و 6 سالن درست داریم و آن هم به دلیل عدم امنیت شغلی و نبود بودجه و امکانات به تئاتر آماتوری گرایش پیدا کرده. قبل از هر چیز باید سالن، بودجه، مدیریت و امکانات تصحیح شود. بسیاری از هنرمندانی که میخواهند شتابزده به شهرت برسند، از دانش و سابقه کافی برخودار نیستند. در نهایت آزادی برای طرح مسائل مختلف و جسورانه باید وجود داشته باشد زیرا هنر، نیاز به اکسیژن دارد. در فضای آزاد استعدادها شکوفا و مسائل جدی مطرح میشود.»
تراژدی ترور
نمایش”عادلها” به نویسندگی آلبر کامو، توسط دکتر قطبالدین صادقی ترجمه و تحلیل شده و امروز کارگردانی میشود. عدهای میخواهند دست به ترور و بمب گذاری بزنند. کشتار انسانها و عدالتخواهی دو مضمون اصلی این نمایش و دغدغه شخصیتهای آن هستند. و نیوف قرار است بمبی را منفجر کند، وی بنا به دلایلی این کار را نمیکند. پس از او استپان برای انجام این ماموریت راهی میشود و به شهادت میرسد. در این میان مشکلاتی هم برای اعضای گروه رخ میدهد و آنها با این مشکلات به مبارزه میپردازند. ترور یکی از مسائل روز دنیا است و همین امر سبب شده تا این بار دکتر قطبالدین صادقی دست به انتخاب چنین موضوعی بزند. وی که به طرح این مسئله در قالب نمایشی پرداخته اظهار میدارد:«موقع طرح این سوالات که اصلاً تروریست چیست؟ آدمهایی که این کار را میکنند دارای چه تفکر و چه اهدافی هستند؟ روانشناسی افراد تروریست و سود و زیان آنها از این کار؟ این همان تفکری است که در تئاتر باید اتفاق بیفتد و همین تفکرات، موضوع را بسیار جذاب و زنده خواهد کرد.»
وی در ادامه خاطر نشان کرد:«این نمایش یک بار در اوائل انقلاب و دو بار هم توسط یک گروه دانشجویی در حدود 2 سال پیش اجرا شده.»
این نمایش برای جشنواره تئاتر فجر آماده میشود و امید است که در آیندهای نه چندان دور در سالن اصلی تئاترشهر روی صحنه برود. تمامی عوامل کار این گروه(گروه تئاتر هنر) ثابت هستند و هیچ عضو غیرثابت ندارد. سه هفته از شروع تمرینات گروه تئاتر هنر میگذرد و این تمرینات تا شروع جشنواره فجر ادامه خواهد داشت. تمرینات به صورت فشرده، هر روز و هر جلسه به طور متوسط 6 ساعت است. بازیگران این کار براساس متناسب حس، نقش و تواناییهای آنها انتخاب شدهاند و در کل گروه، اغلب با هم کار میکنند. طراحی این نمایش توسط قطبالدین صادقی و برای تالار اصلی تئاترشهر انجام گرفته است. این نمایش دارای 9 بازیگر است.
شام آخر(عشق عدالت و سازمان)
«احساس میکنم با اولین آدمکشی رویای کودکی تمام میشود و از این به بعد، ما میتوانیم راحت بمیریم. ما بار بدبختی اجتماع را به دوش میکشیم. شانهام زیر این بار خم شده بود. این غروری که آخرش مجازات میشویم. این غروری که با آن صاحب خود هستیم و با زندگیمان تاوانش را پس میدهیم. شاید کسانی باشند که بتوانند، آدم بکشند و با زندگیشان، تاوانش را پس ندهند. کی میداند؟ شاید این عدالت باشد. آن وقت دیگر هیچ کسی جرأت نمیکند از روبرو به عدالت نگاه کند!»
پس از اتمام این دیالوگها، بالافاصله کارگردان، طراحی صحنه را عوض میکند و این بار تصمیم میگیرد، هنگام پهن کردن کفن، در جلوی صحنه این دیالوگها ادا شود. ضمن توضیح صحنه کفنها، کارگردان با خاطرهای از مادربزرگ خویش، جمع را تحت تاثیر قرار میدهد.
وی میگوید:«مادربزرگ من، هنگام مرگ، خودش کفنش را دوخته.» این خاطره آن قدر تاثیرگذار است که خود او نیز با بغضی در گلو و حلقهای از اشک در چشمانش لحظاتی سکوت میکند.
دکتر صادقی با ترسیم تابلوی آخر از پرده آخر به یک نتیجه مطلوب رسیده و شباهت آن را به شام آخر عیسی مسیح میداند. به همین خاطر در صحنه آخر، یک مجسمه عیسی مسیح وارد صحنه شده و روی میز قرار میگیرد. این صحنه چند بار تکرار میشود. کارگردان میگوید:«ما در این صحنه باید به یک حس سرما برسیم، سرمایی که ناشی از مرگ است نه سرمای برف و زمستان. دقت و تمرکز، ظرافت و انرژی و بیش از همه وسواس کارگردان در مورد میزانسن و حرکت، بیشترین چیزی است که به چشم میخورد.» او میگوید:«این حرکت در صحنه پس از مرگ آرام میشود. یعنی در واقع ما میخواهیم از طریق مرگ به آرامش برسیم و تمامی این حرکات مانند بازی در روی کفن، ضجه و ناله و ... تداعی گرگ هستند.»
دورا میگه:«یاد او میافتم که موقع مرگ باید سعی کنه نلرزه، تا نگن ترسیده.»