دنیای غریب فرش بر صحنه
در فضای تاریک از میان صدای سازها صدای زنان می پیچد:«سهتا سبز،زدم، دوتا گلی بالا، زدم، چهارتا نیلی پایین، زدم... »و زن و مرد قالیباف با صدای آواز بر زمینه ای از تار و پود قالی و کلافهای رنگرنگ طرح زندگی میزنند.
میراث خبر
فرزانه ابراهیمزاده:
در فضای تاریک از میان صدای سازها صدای زنان می پیچد:«سهتا سبز،زدم، دوتا گلی بالا، زدم، چهارتا نیلی پایین، زدم... »و زن و مرد قالیباف با صدای آواز بر زمینه ای از تار و پود قالی و کلافهای رنگرنگ طرح زندگی میزنند.
این روزها تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر در تسخیر موسیقی،کلام و طرح قالیاست. پانتهآ بهرام بازیگر تئاتر این بار درمقام طراح و کارگردان اثری فرمگرا با ترکیب موسیقی حمید سعیدی نمایشی به نام آواژیک به صحنه آورده که بر اساس موسیقی و قالی شکل گرفته است.
«بافتن بهانه اصلی آواژیک است و بعد فرش ایرانی.»این را پانتهآ بهرام درباره شکل گیری آواژیک میگوید:« فکر به صحنه بردن آواژیک سال پیش شکل گرفت. آقای حمید سعیدی به من گفتند که قطعاتی دارند، که مایلند برای آنها تصویر سازی شود. برخلاف همیشه که وقتی قرار است که یک تئاتر به روی صحنه برود آهنگساز دعوت می کند این بار آهنگ ساخته شده بود و تئاتر را به این کار دعوت کردند.»
نخستین بخش با نوای زنان قالیباف آغاز میشود و این ورودی برای آغاز یکساعت زندگی با دستبافتههای ایرانی است:«اولین بخش موسیقی با آواهای زنان قالیباف شروع می شد و این قضیه باعث شد تا ما به خاطر آن درباره فرش و هر آنچه به فرش ایرانی مربوط است، تحقیق کنیم. در این تحقیق متوجه شدیم که چقدر تنوع در فرش ایرانی وجود دارد. پس فکر کردیم چرا ما کل مجموعه کارمان را به فرش اختصاص ندهیم.»
زن قالیباف گره بر گره میزند. مرد پشت سرش گره بر گره میزند. زن در پای دار قالی عاشق میشود و طرح عشق بر قالی میزند:« ما فرش را به معنای بافتن، پایه کار قرار دادیم و موتیفهای داخل قالی را عناصر و مواد فرش بافی تبدیل به حرکت شدند و بخش نمایشی آواژیک را ساختند. در واقع بافتن بهانه اصلی آواژیک است و بعد فرش ایرانی. »
زن قالی باف در کنار قالی ازدواج میکند و بچهبه دنیا میآورد:«فرش دنیای غریبی دارد، هرچه ما به فرش نزدیک میشدیم میدیدیم که این بافتهای که همیشه به عنوان یک عنصر تزئینی به آن نگاه می کردیم بخشی از زندگی است. ما با فرش زندگی میکنیم. بچهها روی فرش به دنیا میآیند و ما بعد از مردن با فرش تشییع میشویم و روی گور مردگان فرش میاندازیم. فرش از ابتدا تا انتهای زندگی با ما همراه است. بنابراین عنصر مهمی در زندگی ما است.»
آواژیک در هفت قطعه بافته میشود: تونه پو، گرفت و گیر، چهار فصل، نگارهها، پرجلک، واگیره و تیول زندگی که هر کدام از این پارهها بخشی از قالی ایرانی است. یک جا فرشی از قالیهای روستایی و جای دیگر زنان عشایر با دارهای خوابیده خود نقش زندگی میزنند. طرحهایی از باغ، قالیهای درختی، نقش حیوانات بر قالی بختیاری:«چون از هر آنچه به فرش مربوط میشد موضوع ما بود از اشکال مختلف قالیبافی تا مواد تا شکل و موتیف های داخل قالی دستمایهای شد برای تصویر سازی.»
در جای جای صحنه سیاه رنگ کلافهای نخ و تارهای رنگارنگ است و حکایت پادشاهی از بد روزگار فقیر شده که در دل هر کدام ما است به روایت جلال تهرانی . اما این رنگ غالب قرمز است:« رنگ قالی اصیل ایرانی قرمز است. البته این رنگ خاصیت نمایشی ما هم دارد روی هر زمینه ای خودش را بیشتر از بقیه زمینهها نشان میدهد. »
نوای خواننده خراسانی در دل موسیقی نوین با سازها الکترونیک ترکیب غریبی را میسازد. گونههای مختلف نمایشی سنتی، خیمهشب بازی، سیاه بازی که با فرم ترکیب میشود و شکل به شکل و نقش به نقش میزند:«آواژیک یک پرفورمنس است، ما از گونههای مختلف نمایش برای این پرفورمنس استفاده کردیم. ویژگی پرفوررمنس استفاده از عناصر مختلفی است که همگون باشند و در کنار هم قرار گیرند.»
اما اساس اصلی این نمایش روی موسیقی آن است. کارگردان آن هم معتقد است:« من این موسیقی را دوست داشتم ، به همین دلیل روی طراحی برای آواژیک تاثیر گذاشت و تصاویر کار با این موسیقی شکل گرفت. این تلفیق یک تعداد آوا است که در مناطق مختلف ایران که در حال اضمحلال و فراموشی هستند. »
گروه ساخت این نمایش میخواستند این آواها را حفظ کنند:« چرا با بهانه فرش نباشد که در همه مناطق ایران وجود دارد. شما جایی را پیدا نمیکنید بدون قالی یا گبه یا گلیم. این زیرانداز همه جای ایران است این آواهای انتخاب شده هم متعلق به یک سرزمین بزرگ و وسیع یعنی ایران هستند.»