یادداشتی بر وضعیت تئاتر اصفهان به بهانه برگزاری جلسات”یک هنرمند، یک اثر”
کوشان از خود و دیگر روشنفکران به نام اصفهانی مانند هوشنگ گلشیری، منصور کوشان، ابوالحسن نجفی و دکتر رفیعی بارها پرسیده بود که در این شهر با توجه به پیشینه قوی تئاتری و جریانهای روشنفکری چرا ادبیات نمایشی چشمگیری شکل نگرفته است؟
رضا آشفته:
نهمین جلسه”یک هنرمند، یک اثر” از سوی هنرسرای خورشید اصفهان در تالار کتابخانه مرکزی این شهر برگزار شد.
در این نشست که مجموعه هفت نمایشنامه ناصر کوشان تحت عنوان”روز بیکسی” با حضور احمد بیگدلی، نویسنده ـ رضا آشفته؛ منتقد و مجید شاکری؛ منتقد مورد نقد و بررسی قرار گرفت، جمعی از علاقهمندان تئاتر شرکت کرده بودند.
نحوه برگزاری جلسه به این صورت بود که هر یک از منتقدان متن خود را پشت تریبون قرائت کردند، بیآن که حضار جلسه به پرسش و پاسخ پیرامون این نظرات بپردازند یا آن که بخواهند پرسشهای خود را برای نویسنده اثر مطرح کنند.
با آن که نه جلسه از برگزاری این نوع نشستهای منتقدانه برگزار شده است، انتظار داشتم که حضار جلسه حضور پررنگتری نسبت به موضوع برگزاری ـ نقد کتاب ـ داشته باشند. جالب این جاست که تمامی آنان کتاب را از هنرسرای خورشید دریافت کرده بودند و انتظار مسئولان برگزاری جلسه هم حضور علاقهمندان در جلسه بود چون هدف عمده برگزاری این جلسات هم آشنایی علاقهمندان با هنر نمایش و عناصر موجود در آن است. بنابراین حضار با اظهار نظر و طرح پرسش میتوانستند به برگزاری جلسه سمت و سوی بهتری بدهند تا در نهایت گروه منتقدان نیز به اجماع نظری درباره این نمایشنامهنویس اصفهانی برسند.
پیش از شروع جلسه که با ناصر کوشان درباره وضعیت تئاتر اصفهان صحبت میکردم، وی معتقد بود که پس از انقلاب اصلاً تئاتری در این شهر شکل نگرفته و همان تجربههای قبل از انقلاب هم تاکنون تداوم نداشته است.
کوشان از خود و دیگر روشنفکران به نام اصفهانی مانند هوشنگ گلشیری، منصور کوشان، ابوالحسن نجفی و دکتر رفیعی بارها پرسیده بود که در این شهر با توجه به پیشینه قوی تئاتری و جریانهای روشنفکری چرا ادبیات نمایشی چشمگیری شکل نگرفته است؟
وی حتی معتقد است که تئاتر سنتی خاص ارحام صدر هم پس از انقلاب به شکل درست تداوم نداشته بلکه گروههایی سودجو بر آن بودهاند تا در شکلهای نسبتاً مبتذل و جنگ گونه در تالارهای اصفهان حضور داشته باشند.
ناصر کوشان که سالها به عنوان کارگردان، بازیگر و نویسنده در تئاتر و تلویزیون اصفهان فعالیت پیگیر و چشمگیر داشته است، از برگزاری جلسات”یک هنرمند، یک اثر” به نیکی یاد میکند و اظهار امیدواری میکند:«ای کاش همین جلسات انگیزه قویی برای شکل گیری و تداوم تئاتر اندیشمند در اصفهان باشد.» وی به تاریخچه شکل گیری تئاتر روشنفکری و پیش از انقلاب در اصفهان میپردازد و خود را یکی از پیشگامان این جریان معرفی میکند. در آن روزها کارگردانان متفکر اصفهانی در کارگاه نمایش و دانشگاه اصفهان آثار نمایشی خود را تولید و در معرض دید علاقهمندان قرار میدادند که همیشه مورد توجه و تامل علاقهمندان قرار میگرفت. اگر عدهای از تماشاگران به تئاترهای سنتی علاقه نشان میدادند، در آن روزها به اندازه کافی آثاری برای سرگرم کردن مردم تولید میشد که از چهارچوبهای قابل قبولی برخوردار بوده است. اما پس از انقلاب به تدریج از فعالیتهای تئاتری کاسته شده است و امروز به راحتی میتوان گفت که آثار چشمگیری در اصفهان تولید و اجرا نمیشود. در صورتی که جمعیت چند میلیونی اصفهان نیازمند حضور فعال تئاتر به عنوان یک شاخه مهم فرهنگ ساز هستند.
پس از پایان نهمین جلسه با محمدرضا رهبری، مسئول برگزاری جلسات”یک هنرمند، یک اثر” درباره نحوه برگزاری این جلسات گفتوگو کردم. وی از علاقهمندان فرهنگ و هنر در اصفهان است و آرزوی قلبیاش این است که روزی تئاتر اصفهان نیز دوباره زبانزد شود. وی به همین منظور در هنرسرای خورشید به تئاتر کودک و نوجوان به عنوان پایه فرهنگی اهمیت زیادی داده است. رهبری میخواهد برای آن که تئاتر کودک و نوجوانان به شکوفایی برسد، عدهای از جوانان و فعالان شهر را تحت آموزش قرار دهد تا با تشکیل کارگاهی پیوسته آثار در خوری را برای مخاطبان اصفهانی تولید کنند.
هنرسرای خورشید به منظور نقد و بررسی آثار نمایشی و جشنوارههای تئاتری اصفهان بولتنهای متعددی را به چاپ میرساند تا آثار اجرا شده به شکل جدی مورد بررسی موشکافانه قرار گیرد. شاید همین اقدام به موقع و موثر هنرسرای خورشید باعث شود که فعالان تئاتری بهتر از گذشته به کیفیت آثار تولیدی خود بها دهند.
بنا به گفته رهبری از افراد مجرب و اهل فن دعوت میشود تا با حضور خود در جلسات”یک هنرمند، یک اثر” شکل پویاتری به آن بدهند. منتقدان، نمایشنامهنویسان و کارگردان تئاتر از تهران دعوت میشوند تا در کنار هنرمندان به نام اصفهانی به نقد و بررسی آثار تئاتری بپردازند.
یکی دیگر از برنامههای هنرسرای خورشید توجه ویژه به نمایشهای ایرانی است و در حاشیه این جلسات به شکل مبسوط به شیوههای نمایشهای ایرانی و حتی نحوه تقلید و اقتباس و بهرهوری از آنها پرداخته میشود. اصفهان یکی از مهمترین مراکز تئاتر سنتی ایران است که تاکنون عدهای هنرمند پیشکسوت انواع آن را در این شهر فرهنگی حفظ کردهاند. ناصر کوشان در کتاب تئاتر اصفهان نیز به آن اشاره مشروح کرده است.
وی همچنین در آثار نمایشی خود بارها از تئاتر سنتی ایران تاثیر گرفته و معتقد است که میتوان از این تکنیکها و شیوهها در قالب نمایشهای غربی به بهرهبرداری مناسبتری رسید. هر چند عدهای نسبت به این موضوع منتقدانه برخورد میکنند و معتقدند که فقط باید از این شیوهها به شکل کلاسیک آن استفاده کرد و به اقتباس و برداشت آزاد تمایلی نشان نمیدهند. اما تجربههای اخیر نشان داده که برداشت آزاد از این شیوهها باعث تعالی و شکوفایی تئاتر امروزمان شده است. در این مورد کافی است به تجربههای بهرام بیضایی، علی نصیریان، آتیلا پسیانی، اصغر دشتی، حمید امجد، محمد چرمشیر، ناصر کوشان، کورش نریمانی و دیگران رجوع شود تا حرکت آنان در رابطه با تاثیرپذیری از شیوههای نمایشهای ایرانی مورد مطالعه دقیق و کاربردی قرار گیرد.