در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به نمایش”زکریای رازی” به نویسندگی عبدالحی شماسی و کارگردانی” مجید جعفری”

شماسی سعی ندارد از تاریخ مدون خارج شود بلکه آن چه را مطالعه کرده از صافی ذهنش عبور می‌دهد تا در پذیرش اثر هنری همه چیز در سیطره این اثر قرار گیرد و ما در زمان اجرا دیگر با تاریخ مواجه نباشیم بلکه یک نمایش تماشاگر را متاثر سازد.

رضا آشفته:
نمایش”زکریای رازی” به نویسندگی عبدالحی شماسی و کارگردانی مجید جعفری و بازی میکائیل شهرستانی، اسماعیل بختیاری، رضا مختاری، صنم صالحی، غزال غضنفری، مجید فروغی، امیر بختیاری، شاهین علائی‌نژاد و ... هر روز عصر ساعت 30/17 در تالار وحدت اجرا می‌شود.
جنگ نور و تاریکی
در این نمایش با توجه به محوریت شخصیت محمد زکریای رازی یک فضای کاملاً ایرانی با محتوای جنگِ نور و تاریکی حاکمیت دارد. عبدالحی شماسی بر آن است به بهانه بیان زندگی زکریای رازی، ناگفته‌های بسیاری را که بر سر ملت ایرانی در طول تاریخ آمده است، بیان کند. اگر زکریای رازی به عنوان طبیب، داروساز، شیمی‌دان و دانشمند مطرح شده و همه او را به عنوان کاشف الکل در دنیا می‌شناسند، شماسی به این دانسته‌ها بسنده نمی‌کند و سعی دارد بر زوایای تاریک این شخصیت نفوذ کند تا بانی بیداری تماشاگرش شود. شماسی هدفش ارائه یک شخصیت صرفاً علمی و ایرانی نیست، بلکه ظلم و جور روا شده بر زکریای رازی را به بسیاری از مسائل و بحران‌های تاریخی ملت ایران تعمیم می‌دهد.
اگر روزگاری ایرانیان با زکریای رازی، ابن سینا، ابوریحان بیرونی، فارابی، فردوسی، حافظ، مولانا، خیام، عطار، شهاب‌الدین سهروردی و دیگران رنسانس فکری و علمی را در دنیا آغاز کرده بودند، کسی فکر نمی‌کرد که روزگاری همین ایرانیان از گردونه تفکر و علم باز داشته شوند و در جهان جزء ملت‌های جهان سوم به شمار آیند. جالب این جاست که ایرانیان پیش از رنسانس اروپاییان و در زمان قرون وسطی آنان روشنگری بی‌مانندی را تجربه کرده‌اند و امروز باید به حال آن روزهای از دست رفته صد افسوس خورد. باید اذعان داشت که دنیای مدرن، علم و آگاهی ایرانیان را به یغما برده ‌است بی‌آنکه یاد و خاطره‌ای از دانشمندان ایرانی بشود. انگار نه انگار که روزگاری ایرانیان سر منشأ بسیاری از تحولات و تغییرات در دنیای ناآگاهانه شده‌اند و امروز تاریخ نویسان غربی همه چیز را به نام خود ثبت و ضبط کرده‌اند و به برداشته‌های فعلی خود فخر می‌فروشند.
نمایش”زکریای رازی” تماشاگر ایرانی را نسبت به گذشته باشکوهش به اعتبار چنین فرهیختگانی بیدار می‌کند. همانا کارکرد این نمایش هم با چنین بازتابی موثر و مفید جلوه می‌کند چون وظیفه ایرانیان است که یکدیگر را نسبت به داشته‌های بزرگ و نامیرایشان آگاه سازند. اینان اعتبار و هویت ملی و فرهنگی ما محسوب می‌شوند و اگر قرار باشد که هیچ یاد و خاطره‌ای از آنان نباشد، به تدریج شاهد متلاشی شدن حقیقی هویت یک ملت خواهیم بود.
نویسنده تاریخ و نگاه تراژیک را بستر مناسبی برای طرح اندیشه‌ای ژرف قرار می‌دهد. تاریخ می‌تواند زمینه‌ساز بیداری ملت‌ها باشد، اگر چنین رویکردی به تاریخ وجود داشته باشد. متاسفانه تاریخ ایران زمین از دسترس ایرانیان به دور مانده و همیشه اکثریت نسبت به آن بوده غافل بوده است. اگر روزی همگان نسبت به تاریخ والای خود بیدار شوند، کنش مندانه بر آن خواهند بود تا روزگار خود را با کوشش و تلاش بسیار به شکوفایی و روشنگری دوباره نزدیک سازند. همین که امروز بسیاری از نخبگان ایرانی در چهار گوشه دنیا پراکنده شده‌اند و خدمات شایسته‌ای را برای جهانیان ارائه می‌کنند، خود زمینه‌ساز بسیاری از افسردگی‌ها و گسست‌های رنج آور بین ملت‌ ما خواهد بود. شاید روزی دوباره ایرانیان با وحدت و یگانگی بر آن باشند تا خود را در میان ملت‌های دنیا به عنوان ملتی فرهیخته و دانش‌ور مطرح سازند.
با دیدن”زکریای رازی” در تالار وحدت تازه درمی‌یابیم که ارزشمندی این دانشمند ایرانی فقط برای کشف الکل نیست، بلکه بودنش در طول تاریخ باعث فخر ملی ایرانیان بوده و او بسیاری از کشف‌های دیگر داشته که در این نمیاش به برخی از آن‌ها اشاره‌ای می‌شود.
شیوه سیال ذهن
عبدالحی شماسی در نمایش”زکریای رازی” از شیوه سیال ذهن برای بیان زندگی این شخصیت استفاده می‌کند. او عالم برزخ را دستاویزی برای چنین رویکرد مدرنی قرار می‌دهد تا براساس منطق، روایت‌ها در دل درام شکل بگیرد. زکریای رازی در گورستان و تنهایی خودساز می‌نوازد تا با آمدن”کعبی”(یکی از درباریان حکومت ری) از آن چه بر او روا داشته‌اند، پریشان خاطر می‌شود. این لحظات با دیالوگ‌های گورکن همسو می‌شود و تا لحظاتی بعد که تقریباً پایان نمایش است، مرگِ و تولد دوباره این بزرگ مرد ایرانی تصویر می‌شود که در میان ابرها به سوی آسمان پرواز می‌کند. در این فاصله کوتاه که در نمایش 2 ساعت به درازا می‌کشد شاهد زندگی پر از جنجال زکریای رازی خواهیم بود. ”روشنک” خواهر زکریای رازی در طول نمایش با حضورش باعث و بانی بسط یافتن گوشه‌هایی از زندگی برادرش خواهد شد. زیبایی نمایشنامه‌ در شروع آن است که خوردن باقلای زیادی و شکم درد محمد زکریای رازی منجر به درمان او توسط”شیخ صیدالانی” طبیب می‌شود. طبیب این جوان نوازنده و مستعد را برای گریز از فقر و تنگدستی به فرا گرفتن علم طب در بغداد دعوت می‌کند و از او می‌خواهد که به ازای قرضی که می‌گیرد بعدها به مردم خدمت کند. شماسی تیزهوشی زکریای رازی را تا سرحد ساخت سکه‌های طلای تقلبی از طریق شیوه آب فلزکاری نشان می‌دهد و البته این تیزهوشی در ادامه به تحقیر بزرگان سامانی می‌انجامد. زکریای رازی به بهای دادن سکه‌ها از تعدادی از بزرگان سامانی می‌خواهد در ملاء عام خود را لخت کنند! او حتی به ازای ساخت مریض خانه برای مردم حاضر است با نوشتن کتاب راز کیمیا حاکم ری را سر کار بگذارد تا زودتر به آرزوهای قلبی‌اش برسد.
شماسی برای آن که تماشاگر در زمان اجرا دچار بی‌حوصله‌گی نشود به بافت زبانی و چند لایگی حس‌ها و اندیشه‌ها بها می‌دهد. او طی یک سلسله موقعیت‌های جذاب و دراماتیک گوشه‌هایی از ساختار زندگی، تفکرات و تاثیرات زکریای رازی را به نمایش می‌گذارد. در این رویارویی دراماتیک گاهی بازیگران رو به تماشاگران به روایت جزئی از واقعه می‌پردازند و با نوعی فاصله‌گذاری تماشاگر را در زمان دیدن ادامه نمایش به تفکر پیرامون اتفاقات و شخصیت‌ها سوق می‌دهند. به گونه‌ای در متن هم، تفکر بر احساس و تصویر غالب می‌شود تا نوعی هم اندیشی جمعی پیرامون یک فرد خرد ورز انجام شود. شاید”شماسی” و ”جعفری” تصمیم داشته‌اند که در یک حرکت فرهنگی شمع خاموشی را روشن کنند تا همگان نسبت به روشناهایی مسکوت، مهجور و فراموش شده کمی جست‌وجو داشته باشند.
در متن گاهی زبان فاخر و اشرافی می‌شود و واژگان با ریتمی آهنگین در ساخت و ساز فضا به کار گرفته می‌شوند. گاهی نیز زبان از زبان مردم کوچه و بازار پیروی می‌کند تا تعادل دراماتیک و جذابی در اوج و فرودهای زبانی صورت گیرد. شماسی همچنین از طنز و لحظات کمدی پرهیز نمی‌کند او یک لایه محکم از متن را به این امر مهم اختصاص می‌دهد تا ضمن برقرار ساختن یک ریتم متناسب، لحظات مفرح و شادی را برای سرگرمی و استراحت تماشاگر ایجاد کند. شاید با این تمهید تماشاگر با حوصله بیشتری به بار عاطفی و متفکرانه توجه نشان دهد و در زمان تاثیرپذیری در فضایی صمیمی و همذات پندارانه قرار گیرد.
شماسی سعی ندارد از تاریخ مدون خارج شود بلکه آن چه را مطالعه کرده از صافی ذهنش عبور می‌دهد تا در پذیرش اثر هنری همه چیز در سیطره این اثر قرار گیرد و ما در زمان اجرا دیگر با تاریخ مواجه نباشیم بلکه یک نمایش تماشاگر را متاثر سازد. بنابراین نویسنده از تمامی تکنیک‌ها و شیوه‌های قبلی خود در زکریای رازی به نحوی استفاده می‌کند تا آن چه را بیان می‌کند در ادامه مابقی کارهای جدی‌اش باشد. آن چه در زکریای رازی رخ می‌دهد، به گونه‌ای یک ابزورد ایرانی است که نسبت به آثار قبلی شماسی ایرانی‌تر به نظر می‌آید. شماسی در اکثر آثار خود به تباهی دنیا اهمیت بسیار داده و در زکریای رازی نیز با توجه به نبرد نور و تاریکی بر آن است تا راز آفرینش را از دیدگاه یک ایرانی مورد ارزیابی محتوایی قرار دهد. شماسی حتی در زبان و شخصیت‌سازی نیز از تکنیک‌های ابزورد به خوبی استفاده کرده تا اثرش به بافتی امروزین و قابل درک تبدیل شود.
کدهای قابل ملاحظه
مجید جعفری اجرایش را در گورستان و با همنوایی موسیقی، آواز و حرکات موزون آغاز می‌کند و با پرواز دود در صحنه بر آن است تا پرواز ملکوتی زکریای رازی را تداعی بخشد. جعفری در اجرا درصدد است تا کدهای قابل ملاحظه‌ای را برای دنبال کردن روایت و نمایش زکریای رازی ایجاد کند او به همین منظور از ضرباهنگ دراماتیک حتی یک لحظه هم غافل نمی‌ماند. گاهی بازی و بازیگران مستلزم برقراری یک ریتم
چشمگیر خواهند شد و گاهی موسیقی زنده حضور گرم و پرشوری در فضا دارد و ضرباهنگ لازم را در صحنه ایجاد می‌کند. گاهی هم نورپردازی و صحنه آرایی و کاربرد آن‌ها توجه ویژه‌ای به ایجاد ریتم مطلوب دارند.
جعفری نمی‌خواهد تماشاگرش دچار سردرگمی شود بلکه تمام سعی‌اش را می‌کند تا او به راحتی از پس هضم مطالب موجود برآید. ریتم، حرکت ملایم و چشم‌نوازی را در دنبال شدن موقعیت‌های به هم پیوسته ایجاد می‌کند، میکائیل شهرستانی(زکریای رازی) و صنم صالحی(روشنک، خواهر زکریای رازی) پیوسته در تکاپوی پیش انداختن نمایش هستند مبادا لحظه‌ای کندتر از حد معمول باشند و عواقب آن جبران ناپذیر شود.
جعفری ضمن انتخاب یک متن متناسب با شرایط روز از ارائه یک تحلیل روزآمد و موثر چشم پوشی نمی‌کند. او طوری صحنه‌ها را به هم می‌دوزد که هر لحظه یک واقعیت تلخ و تراژیک برای تماشاگر تداعی شود. از برآیند این لحظات تلخ است که تماشاگر دچار آشفتگی و پریشان خاطری می‌شود که چرا زمانه این گونه با من ایرانی کنار آمده است و یا چرا منِ ایرانی باید نسبت به چنین پیشینه‌ای بی‌تفاوت نشسته باشم و چرا باید...؟ پرسش‌های پی در پی‌ای که هر کسی بنا بر ذوق و میزان تفکرش باید پاسخ مطلوبی برای آن‌ها بیابد. همین طرح پرسش‌هاست که ارزشمندی اثر را مضاعف می‌سازد، چرا که یک اثر هنری بدون انگیزه شکل نگرفته و مدام تماشاگرش را به استنطاقی دو جانبه می‌کشاند تا در لایه لایه اثر هنری خود را کشف کند.
اغراق‌های بی‌مورد
مجید جعفری با آن که بازیگران را در فضایی تئاتریکال و قراردادی هدایت می‌کند اما از اغراق‌های بی‌مورد و حشو و زائد بازی می‌کاهد تا هیجان کاذب و صرفاً سرگرم کننده در صحنه غالب نشود. همین انگیزه باعث می‌شود تا میکائیل شهرستانی به بازی شسته رفته از شخصیت زکریای رازی برسد. همین بازی چشم نواز دیگران را متاثر می‌سازد تا در همین حد به جولان دهی جمعی بها بدهند. از مجموع همسویی‌ها، بازی‌های غنی و دقیقی در صحنه به وقوع می‌پیوندد که هدف والایی چون درک موقعیت و شخصیت‌ها را محقق می‌گرداند.
موسیقی هم یکی از ارکان اصلی نمایش”زکریای رازی” می‌شود تا به بافت دراماتیک اثر کمک بیشتری شود. موسیقی در تقطیع زمانی و مکانی و ایجاد بازی‌های پرشتاب موثر و مفید می‌نماید.
یک پس زمینه متغیر
طراحی صحنه هم با آن که در طول اجرا ثابت است اما کارگردان با ایجاد یک پس زمینه، متغیر و نورپردازی‌ها و دودگرانی‌های متفاوت و متنوع از این طراحی صحنه به برداشت‌های قابل چشمگیری می‌رسد و هرازگاهی نیز در جلو صحنه با حرکت تابوت و بازی روی گور و همچنین تکیه بیشتر بر بیان بدنی بازیگران حضور طراحی صحنه را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، تا در این سمت و سو دادن دراماتیک و تصویری، تنوع و ریتم نیز ایجاد شود. البته تنوع طراحی لباس و شخصیت‌ها نیز در به کارگیری طراحی صحنه مفید واقع می‌شود و در مجموع تصاویر متنوع و موثری در صحنه شکل می‌گیرد.
مجید جعفری همچنین در طراحی خانه سنگی مسیرهای چندگانه‌ای را برای رفت و آمد بازیگران تعبیه می‌کند تا کاربردی‌تر جلوه کند. در زمان اجرا نیز بازیگران بارها در میزانسن‌های چند گانه از این طراحی صحنه به تصاویر کارآمد و همسو با متن و تحلیل دست می‌یابند.