در حال بارگذاری ...
...

جلسه‌ی نقد و بررسی نمایش حکایت ناتمام آن زن خوشبخت شامگاه پنجشنبه هشتم دی ماه جاری در تالار نو تئاتر شهر با حضو رفرهاد شریفی (کارگردان)، فریده سپاه منصور (بازیگر)، کبری ملانژاد (نمایشنامه نویس)، توسط کانون ملی منتقدان تئاتر جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.

جلسه‌ی نقد و بررسی نمایش حکایت ناتمام آن زن خوشبخت شامگاه پنجشنبه هشتم دی ماه جاری در تالار نو تئاتر شهر با حضو رفرهاد شریفی (کارگردان)، فریده سپاه منصور (بازیگر)، کبری ملانژاد (نمایشنامه نویس)، توسط کانون ملی منتقدان تئاتر جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.

ایسنا: جلسه‌ی نقد و بررسی نمایش حکایت ناتمام آن زن خوشبخت شامگاه پنجشنبه هشتم دی ماه جاری در تالار نو تئاتر شهر با حضو رفرهاد شریفی (کارگردان)، فریده سپاه منصور (بازیگر)، کبری ملانژاد (نمایشنامه نویس)، توسط کانون ملی منتقدان تئاتر جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.

کبری ملانژاد نمایشنامه نویس در ابتدای جلسه گفت: این اثر پایان نامه من در مقطع کارشناسی ارشد در سال 1371 بوده و بعد از 14 ـ 15 سال دوری از تئاتر با این متن دوباره به کار تئاتر بازگشته‌ام. این متن حکایت تنهایی تمام زنان دنیاست و مختص زنان ایران نیست.

وی افزود: می‌خواستم با حکایت ناتمام آن زن خوشبخت مقطعی از زندگی یک زن و آرزوهای نقش بر آب شده آن را تصویر کنم.

«فریده سپاه منصور» بازیگر این نمایش تک نفره هم در ادامه جلسه گفت: این زن در نمایشنامه فوق نمونه‌ی تمام آن زنهایی است که به سن‌های 50 ـ 60 سال رسیده‌اند و فرصت‌ها را از دست داده‌اند. این زن که من نقش او را ایفا کردم، منحصر به زن شکست خورده‌ در زندگی نمی‌شود و صرفا زنی که شوهرش را از دست داده نمی‌باشد. من خودم زمانی که نمایشنامه را برای اولین بار خواندم بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم و با خود قرار گذاشتم اگر این نقش را ایفا کنم، آن را جوری بازی کنم تا تماشاگر هم تحت تاثیر قرار بگیرد. این نمایشنامه را نماد تمام آدم‌های تنهایی می‌دانم که در زمستان زندگی‌شان محکوم به این هستند که زندگی کنند و برای این که از پا درنیایند، مجبورند که با خود تصور کنند و به زندگی ادامه دهند.

فرهاد شریفی کارگردان سپس اظهار داشت: من چندین سال مورد غضب مسوولان وقت تئاتر قرار داشتم و شواری نظارت بر نمایش کارهای مرا مردود می‌کرد و آقایانی که در آن شورا تشریف داشتند، نمی‌گذاشتند من کار کنم ولی من تلاشم را ادامه دادم تا کار کنم و اثرم به روی صحنه رود. چیزی که در این متن توجه مرا به خود جلب کرد، مساله تنهایی انسان بود. من پشت چهره‌ها، غم تنهایی می‌بینم و می‌خواستم با اجرای این اثر بگویم که فرصت‌هایی برای هر کس هست که نباید آن را از دست بدهد.