یاداشت ناصر حسینی در سوگ مهین اسکویی
متاسفم برای اهالی تئاتر که بانوی تئاتر ما را سه ماه در بستر بیماری تنها گذاشتند. به جز چند نفر که آهسته میآمدند با او پیمان میبستند و بعد آهسته میرفتند. روح بانوی تئاتر ایران و به قول استاد عباس جوانمرد، دُرنای تنها تئاتر ما شاد.
او تنها نرفت، به دنبال همبازی هنریاش، به دنبال همبازی هنریاش، به دنبال دلبر و شوی واقعیاش رفت. کسی خبر مرگ استاد اسکویی را به او نگفت، او پی برده بود. یادم میآید وقتی خبر بستری شدن مصطفی اسکویی در بیمارستان را به خانم اسکویی دادم، اشک توی چشمهایش پر شد و با بغض گفت حسینی پاشو بریم عیادتش. اما نمیتوانست بیمار بود، پاهای ورم کردهاش قدرت حرکت نداشت، و بالاخره رفت به دنبال شوهرش، بعد از سه ماه رفت به دنبال همبازی صحنهایاش. متاسفم برای اهالی تئاتر که بانوی تئاتر ما را سه ماه در بستر بیماری تنها گذاشتند. به جز چند نفر که آهسته میآمدند با او پیمان میبستند و بعد آهسته میرفتند. روح بانوی تئاتر ایران و به قول استاد عباس جوانمرد، دُرنای تنها تئاتر ما شاد.