این نمایش روایت های تکه پاره از یک زندگی فرو پاشیده است
من برای اولین بار بود که نقطه پایان را در نمایشنامه گذاشتم و بعد تمرینات را شروع کردم، این نمایش از لحاظ نوع روایت ، جایگاه داستان و شخصیت پردازی با نمایش های قبلی ام متفاوت است.
ایلنا: من برای اولین بار بود که نقطه پایان را در نمایشنامه گذاشتم و بعد تمرینات را شروع کردم، این نمایش از لحاظ نوع روایت ، جایگاه داستان و شخصیت پردازی با نمایش های قبلی ام متفاوت است. به بهانه اجرای نمایش " تهران زیر بال فرشتگان" با "نادر برهانی مرند"، نویسنده و کارگردان این نمایش گفتگو کردیم.
"نادر برهانی مرند" با اشاره به چگونگی شکل گیری این نمایشنامه و تاخیری که در اجرای آن پیش آمده گفت: نقطه آغاز نگارش این متن دو سال و نیم پیش بود که قرار بود شکل و شمایل دیگری سال گذشته اجرا شود، اما این نمایشی که حالا می بینید با آن نمایشی که سال قبل می خواستیم اجرا کنیم، تفاوت دارد و دلیل این تفاوت این است که فرصت بیشتری برای کار کردن روی متن داشتم. معمولا در نمایش های قبلی با نوشته ای ناتمام وارد تمرینات می شدم و بعد به تدریج متن را کامل می کردم.
وی ادامه داد:من برای اولین بار بود که نقطه پایان را در نمایشنامه گذاشتم و بعد تمرینات را شروع کردم، به همین خاطر از قبل هم می دانستم که این نمایش از لحاظ نوع روایت ، جایگاه داستان و حتی شخصیت پردازی با نمایش های قبلی ام متفاوت است.
کارگردان "زیر بال فرشتگان" درباره علت وجود چند خرده داستان در این نمایش گفت: این برای دومین بار است که در یک نمایش با دو طرح موازی کار می کنیم و این کار سختی است که با دو قصه موازی کار را شروع کنید و در نهایت این دو داستان را در ذهن تماشاگر به بعد هم پیوند بزنید، بار اول در نمایش "پاییز" و بعد در "چیستا" با دو قصه موازی که یکی کم رنگ تر از دیگری است، رو به رو بودیم که در پایان داستانی کم رنگ به عنوان خط اصل نمایش مطرح می شد. در این نمایش سعی کردم دو داستان رجحانی بر هم نداشته باشند، هر دو داستان به یک اندازه مهم و سرنوشت ساز باشند، برای آن چیزی که من می خواهم بگویم.
برهانی مرند درباره کم بودن موقعیت های نمایشی در این اجرا و روایتی بودن آن خاطر نشان کرد: من ثابت کردم که در نمایش ها به راحتی از پس به اجرا درآوردن موقعیت های نمایشی متفاوت برآمدم، برای من انجام این کار راحت بود، اما این بار من ماجراهای بعد از اتفاق را نشان دادم. هیچ اتفاقی قرار نیست در این نمایش رخ دهد، فقط تعدادی خاطره هست که روایت می شود. در واقع قصه من قصه اتفاق نیفتادن و روایت های تکه پاره از زندگی فرو پاشیده است که اتفاقا همین موضوع دقیقا جز ذات قضیه است، ممکن است که در طراحی زیبای این روش موفق نشده ام ،اما به سراغ این گونه روایت کردن رفتم. هیچ عملی نمایشی باقی نمانده و اگر اتفاقی هم هست برای نزدیک شدن به مرز فرو پاشی خانواده است که در واقع ما داستان را از رمز فرو پاشی آن خانواده شروع کردیم.
کارگردان نمایش "تیغ کهنه" با اشاره به نوع شخصیت پردازی ها و به خصوص شخصیت پردازی "ارسلان" که به نظر میآید به خوبی انجام نگرفته باشد، گفت: "ارسلان" تنها شخصیت پویای قصه ماست که یک مامنی برای خود پیدا کرده است که ممکن است شما این انتخاب "ارسلان" را قبول نداشته باشید، لزوما من هم تایید نمی کنم که شاید باید با او سمپات بوده و با انتخاب او موافق باشید. اما "ارسلان" این طور انتخاب کرده و به آرامش رسیده است. در ابتدا تماشاگر با تعریف های دیگران و به خصوص خواهر "ارسلان" منتظر قهرمانی است که می تواند تکیه گاه این خانواده و باز کننده گره های کور آن باشد، غافل از اینکه تمام سختی هایی که این خانواده تحمل کرده است ، او نیز به نوعی دیگر این سختی ها را داشته است. اما حالا "ارسلان" امنیت خاطره خودش را در فراز و نشیب ها در این گونه زندگی کردن پیدا کرده است.
برهانی مرند در پاسخ به این پرسش که به "زیر بال فرشتگان" در مقایسه با سایر نمایش های خود چه نمره ای می دهید، اظهارداشت: زمانی که این کار را به پایان رساندم، می دانستم که بسیاری از تماشاگران و دوستداران تئاتر های خودم را آزار خواهم داد. چون آنها چیز دیگری از من مطالبه می کنند، اما می خواهم بگویم که "نادر برهانی مرند" این بار صادقانه حرف زده است. اگر می خواهید من را بشناسید در "تهران زیر بال فرشتگان" جستجو کنید، ممکن است در مرحله اجرا من موفق عمل نکرده نباشم. اما با فاصله گرفتن از اجرا متوجه آنان خواهم شد. اما آن چیزی که را که نوشتم ،خیلی دوست دارم، هر چند می دانم که این نمایشنامه عبوس و تلخ است. اما من آن را دوست دارم و فکر می کنم واقعیت دقیقا همین است که در نمایش نشان داده می شود.