جلال تهرانی: همواره میخواستم تجربهای در زمینه تئاتر اپیک داشته باشم/ تئاترهایم با حضور مخاطبانم کامل میشود
تئاترهای من هرگز با مخاطبینی که با موج مثبت و ذهن فعال وارد سالن شدهاند مشکلی نداشته است.
جلال تهرانی که نمایش «دو دلقک و نصفی» را در مجموعه ایرانشهر به صحنه برده است می گوید مخاطب تئا‌تر کسی‌ است که به قصد مواجهه با یک تجربه‌ تازه به تئا‌تر می‌رود.
مهرانگیز قهرمانی: جلال تهرانی از جمله نویسندگان و کارگردانانی است که همیشه مخاطبان تئاتر با شنیدن اجرایی به کارگردانی او کنجکاو میشوند که به تماشای اثرش بنشینند. چراکه، او نمایش خود را طوری نمیآفریند که قبلا از سوی دیگران تجربه شده باشد. بگونهای خلق میکند که منحصر به اوست، یعنی برای اولین بار است که آن اثر را میبینیم یا میخوانیم. او این روزها نمایش «دو دلقک و نصفی» را بر اساس یکی از نوشتههایش همراه با جمعی از هنرجویان مکتب تهران در مجموعه ایرانشهر به صحنه برده است که با واکنشهای مثبت و منفی از سوی مخاطباناش روبهرو شده است. در این راستا گفتوگویی با او داشتهایم که میخوانید.
شما در نشست رسانهای نمایشتان، در مورد تهیه و تولید این نمایش طی ده روز صحبت کردید و دلیل آن را مناسبات خوب میان سالن ایرانشهر و مکتب تهران عنوان کردید! آیا این مسئله دلیل کافی و مستحکمی برای اجرای یک نمایش خواهد بود؟
خب به نظرم این توضیح لازم است که تولید نمایش در ده روز از جانب یکی از دوستان در نشست خبری مطرح و در باره آن صحبت شد. یعنی من چنین موضوعی را طرح نکردم. الان هم همان پاسخی را که در آن نشست گفتم را تکرار میکنم. بله این تئاتر، ده روزه آماده اجرا شد، اما من این مسئله را به عنوان یک نقطه ضعف نمیدانم، بلکه به آن به عنوان یک انتخاب و ویژگی مینگرم.
«دو دلقک و نصفی» تئاتری است که ده روزه آماده اجرا شده. اما مطمئن باشید که من هیچ پروژهای را مادامی که قابل دفاع نباشد به صحنه نمیبرم. از طرفی مناسبات میان مکتب تهران و خانه هنرمندان باعث شد با خوشبینی با این پروژه مواجه شوم. الان هم از بابت این انتخاب حس خوبی دارم.
مراحل تولید این اثر چگونه پشت سر گذاشته شد تا این آمادگی در گروه اجرایی برای به صحنه بردن نمایش شکل بگیرد؟ شما متن را بعد از تصمیم برای اجرا انتخاب کردید، مراحل تمرین چگونه بود که بازیگران توانستند در این مدت کوتاه زمانی به آمادگی لازم برای اجرا برسند؟
انتخاب متن و اجرا یک تصمیم توأمان است. یعنی ابتدا همه شرایط از جمله زمان تمرین و محل اجرا را در نظر میگیریم، بعد متن مناسب برای چنین شرایطی را انتخاب میکنیم و براین اساس اعلام آمادگی میکنیم. تمام افراد این گروه از جمله بازیگران طی این ده روز با تمرکز بالایی کار کردند تا پروژه در زمان مقرر به نتیجه برسد.
چرا از بازیگران جوان برای اجرای یک نمایش سخت و پیچیده استفاده کردهاید؟ معمولا نمایشهایی که در مجموعه ایرانشهر اجرا میشود، چهرههایی دعوت به کار میشوند تا تضمینی برای فروش کار باشند، گویا از این قاعده صرف نظر کردهاید؟
مجموعه ایرانشهر و به خصوص جناب دکتر سرسنگی هیچ تأکیدی بر حضور چهرههای سرشناس در این پروژه نداشتند. حتی از حضور بازیگران جوان استقبال کردند. من نیز به نفس پروژه و اقتضائاتاش بیشتر اهمیت میدهم تا مسائلی مثل فروش و این قبیل. فروش این پروژه هم مثل همیشه منحنی متعارفی را طی کرده است. یعنی ما این شبها سرمان شلوغ است.
صحنهای از نمایش «دو دلقک و نصفی» با حضور بازیگران هنرآموخته مکتب تهران
زبان یکی از عناصر مهم مطالعه اجرا و متن نگارشی در تئاتر امروز جهان بهشمار میآید. کاربردهای زبان و مطالعه آن یکی از کارآمدترین شیوههای دستیابی به رمز و راز و لایههای زیرین متون محسوب میشود. در بیشتر آثارتان زبان را به دستاویزی بدل میکند تا عناصر واقعگرایی را از متن پیراسته و فضایی فراواقعی را پیشاروی مخاطب خود قرار دهد. در این نمایش زبان چه جایگاهی را به خود اختصاص میدهد؟
زبان تا به امروز برایم مسئله مهمی بوده است. هر یک از نمایشنامههایی که نوشتهام زبان خاص خود را داشته است. نمایش «دو دلقک و نصفی» هم زبان خاص خود را دارد. البته جایگاه مهمی هم محسوب میشود.
لطفا در مورد نوع بیان و انتخاب آن برای اجرای بازیگران نیز توضیح بدهید؟
مهمترین وجه انتخاب این نوع از بیان، در این پروژه آن بود که لحن بازیگران، ذهن مخاطب را به یک تأویل خاص نبندد. یعنی بیان از هر لحنی که بخواهد بیانگر معنای خاصی باشد، خالی شود. با این امید که مخاطب خود مفهوم مورد نظر خودش را از متن پیدا کند. این روشی است که مخاطب را با اجرا درگیر میکند و او را از یک بیننده منفعل به یک عضو فعال اجرا تبدیل میکند.
نمایش «دو دولقک و نصفی» فضای سرد و ماشینی دارد. نمایش و به ویژه تاکیدتان در شیوه بازی و بیان دیالوگها توسط بازیگران به همراه تعمد در کند نگاه داشتن ریتم نمایش از ابتدا تا انتها، به احتمال زیاد بخشی از مخاطبان نمایش را آزرده میکند. میتوان گفت نمیتواند مخاطب گذری تئاتر را کاملاً راضی نگه دارد. نگاه شما به این مسئله چیست؟
[:sotitr1:] ریتم کند یا تند نشانه خوبی یا بدی یک اجرا نیست. ریتم میتواند غلط یا درست باشد. تند و کندی ملاک درست بودن یا غلط بودن محسوب نمیشود. تئاتر در نوعی از تقسیمبندی، سه نوع مخاطب دارد. نخست مخاطب بیادعا، مخاطب پرمدعا و در نهایت مخاطب تئاتر.
مخاطب تئاتر کیست؟
مخاطب تئاتر کسی است که به قصد مواجهه با یک تجربه تازه به تئاتر میرود. اکثر مخاطبین ثابت من از نوع سوماند و من همواره به وجودشان مباهات کردهام و به حضور همیشگی ایشان دلگرمام. تئاترم با حضور آنها کامل میشود. مخاطب تئاتر نه به قصد شنیدن حرفهای مهم، خنده دار یا گریه دار به تئاتر میرود، نه به قصد گرفتن تأیید برای کلیشههای ذهنی یا مانیفستهای خودش درباره هستی و تئاتر. مخاطب تئاتر صُلب نیست؛ بلکه کسی است که بلد است با گروه تئاتری به تعامل بنشیند. چنین مخاطبی ممکن است تحصیلکرده باشد یا نباشد. ممکن است روشنفکر باشد یا نباشد، ممکن است صاحب نظر باشد یا نباشد، ممکن است خودش را صاحب نظر بداند یا نداند. ممکن است تئاتری باشد یا نباشد.
تئاترهای من هرگز با مخاطبینی که با موج مثبت و ذهن فعال وارد سالن شدهاند مشکلی نداشته است. همواره از جانب آنها حمایت شده است. مخاطبان تفکر زده پرمدعا همواره به کیفیت اجراهایم لطمه زدهاند. اگر قدرت تشخیصش را داشتم، همواره از ورود افرادی که روی صحنه تئاتر، به دنبال تأیید سلایق، علایق و اندیشههای بیانعطاف خودشان میگردند، جلوگیری میکردم. مخاطبی که تئاتر را به عنوان یک تجربه تازه به رسمیت نشناسد، نه تنها صندلی هر سالنی را بیدلیل اشغال میکنند، بلکه به کیفیت اجرا هم لطمه میزند. این مخاطب تئاتر را ضایع میکند، بعد میگوید چرا این تئاتر ضایع بود! حواسش نیست که تجربه هر تئاتری با خود او کامل میشود. اگر یک شب اجرایی ناقص است به نقص او هم مربوط است. تا آنجا که من فهمیدهام در این پروژه اکثریت با کسانی است که با رضایت سالن را ترک میکنند. خوشبختانه همیشه همینطور بوده است. حالا ممکن است چند شبی هم اجراهای ضعیفی عرضه شده باشد که حتماً شده است. این اتفاق برای همه پروژههایم افتاده است. آدمیزاد است دیگر. پروجکشن که نگذاشتهایم. گاهی یخ اجرا نمیگیرد.
این حرکات جلو و عقب شدن پنجرهها و میز بیانگر چه نوع میزانسنی هستند؟
هر اتفاقی روی صحنه ابعاد مختلفی دارد. هم زیباییشناسانه است، هم مفهومی را با خود حمل میکند. این تغییرات به تدریج محدوده رئیس را تنگ میکند و دایره قدرت زیتو را گسترش میدهد. ضمن اینکه تنوع بصری هم در تئاتر مسئلهای است.
موسیقی از نقاط قوت اجرا است. ایده شکلگیری موسیقی از کجا آمده است؟
همواره میخواستم تجربهای صراحتاً در زمینه تئاتر اپیک (برشتی) داشته باشم. در این پروژه امکانش فراهم شده است. برشت برای نقشهایش شعرهایی نوشته است که میان صحنهها میخوانند. انتخاب و عرضه این گونه موسیقی به انتخاب شیوه اجرا مربوط است.