گزارشی از کارگاه آموزشی گروه هفت فرانسه
گروه هفت متشکل از هفت نفر از دانشجویان دوره دکتری و فوق لیسانس تئاتر از فرانسه هستند که چهار نفر از آنها برای دو اجرا در جشنواره به ایران آمدهاند. آنها دو نمایش با عنوانهای”تولدت مبارک دن کیشوت” و ”یک بلیت برای بهشت” را در جشنواره اجرا کردند که هر دو جزء کارهای تجربی به حساب میآیند.
دومین روز کارگاه آموزشی جشنواره اختصاص به برنامه گروه هفت داشت.
این گروه در برنامه خود پرداخت به عناصر مختلف تئاتر خیابانی از جمله گریم و بازی را عنوان کرده بود.
گروه هفت متشکل از هفت نفر از دانشجویان دوره دکتری و فوق لیسانس تئاتر از فرانسه هستند که چهار نفر از آنها برای دو اجرا در جشنواره به ایران آمدهاند. آنها دو نمایش با عنوانهای”تولدت مبارک دن کیشوت” و ”یک بلیت برای بهشت” را در جشنواره اجرا کردند که هر دو جزء کارهای تجربی به حساب میآیند. در کارگاه آموزشی امروز که به اتفاق علی راضی و ایزابل و به سرپرستی سیما تیرانداز برگزار شد برخلاف روز گذشته از استقبال قابل توجهی از سوی دانشجویان و بازیگران موجه شد.
این یک کارگاه آموزشی نبود
بلاخره 30 دقیقه بعد از زمان اعلام شده شروع کارگاههای آموزشی اعضای گروه هفت آمدند و برنامه با خوشآمدگویی دبیر نمایشهای خیابانی جشنواره آغاز شد. سپس علی راضی خواست تا بچهها به گروههای پنج نفره تقسیم شوند و همه گروهها روی زمین سالن بنشینند تا کارگاه کارش را آغاز کند. پس از آن بین بچهها روزنامهها را پخش کرد و دقایقی بعد دوباره روزنامهها را جمع کرد. سوال اول این بود که چند نفر یادشان است روزنامههایی که در اختیارشان قرار گرفته بود نامش چه بوده و سوال دوم مربوط به یادآوری تاریخ روزنامهها بود که اکثر بچهها تاریخ روزنامهها را به یاد نمیآورند بنابراین دوباره علی راضی روزنامهها را بین بچهها تقسیم کرد و خواست تا جملهای از آنها را به خاطر بسپارند و با توجه به جمله و تاریخ روزنامه و کارهای که در همان تاریخ در زندگی واقعی خود انجام دادند به یک اجماع گروهی برسند و تمرین کوتاه را برای دیگران به نمایش بگذارند. علی راضی در برابر سوالهای بچهها هدف این تمرین را اهمیت زمان و مکان عنوان کرد و گفت:« میتوان مثل بچهها با شاخصههای ابتدایی به این شکل یک اجرای خیابانی داشته باشیم. اگر چه راضی توضیحهای مفصلی برای این شیوه تمرین به بچهها ارائه کرد اما پیدا بود که بچهها معنی حرفهای راضی را متوجه نمیشوند. با این حال هر گروه طبق دریافتهای خود اجرای کوتاهی داشتند، در حد یک دقیقه و اندی. راضی بعد از اتمام تمرین هر گروه از آنها میخواست که دوباره به اتفاق ایزابل یک اتود دیگر داشته باشند. در دومین تمرین گروهها ایزابل نیز نیم بند هماهنگ با گروه میشد. افسانه ماهیان که اصلاً وارد تمرینها نشد در این باره گفت:« این کارگاه آموزشی نیست دوستان ما معنی کارگاه آموزشی را درک نکردهاند. اینها آموزش اتودهای اولیه برای بازیگران ناآگاه است. در این شیوه نه ما چیز تازهای یاد میگیریم و نه حتی چیزی به گروه گرداننده این برنامه خواهیم داد. کارگاه آموزشی به این معنا است که گردانندگان آن هم در تمرینها شرکت کنند و چیز تازهای یاد بدهند در حالی که در اینجا این اتفاق نمیافتد.»
یکی دیگر از بازیگران قدیمی تئاتر نیز گفت:« به صرف تحصیلات در دانشگاههای خارج از کشور نمیتوان به خود اجازه داد که یک کارگاه آموزشی را مدیریت کرد من هیچ نکته تازهای یاد نگرفتم و حتی فکر میکنم به من و جمع توهین شده است.»
در یک نگاه کلی متاسفانه اکثر شرکت کنندگان از کارگاه آموزشی امروز ناراضی بودند. در آخرین تمرینها راضی از سیما تیرانداز، محمد حاتمی و ایزابل خواست تا طبق یک شعر چینی تمرینی در حد یک دقیقه ارائه دهند. همین و تمام