در حال بارگذاری ...
...

یاد روزهای گذشته در دیدار مدیر کل هنرهای نمایشی از خانه داود رشیدی

جشن اردیبهشت تئاتر ایران کلید خورد

یاد روزهای گذشته در دیدار مدیر کل هنرهای نمایشی از خانه داود رشیدی

جشن اردیبهشت تئاتر ایران کلید خورد

در دیدار مهدی شفیعی، مدیر کل هنرهای نمایشی از خانه داود رشیدی، ضمن رونمایی از پوستر جشن اردیبهشت تئاتر ایران، خاطرات دور خانواده این هنرمند پیشکسوت هم زنده شد.

کیمیا خطیب‌زاده: باران می‌بارد و عصر یک روز بهاری دارد به پایان می‌رسد. قرار است به همراه مهدی شفیعی، مدیر‌کل هنرهای نمایشی، اتابک نادری مدیر هماهنگی امور استان‌ها و عباس غفاری مدیر روابط عمومی، حرکت کنیم به سمت منزل استاد داود رشیدی؛ جایی که او قرار است پیام جشن اردیبهشت تئاتر ایران را بخواند و پوستر این رویداد را امضاء کند.

عقربه‌های ساعت، نزدیک به هفت عصر روز یک شنبه 23 فروردین شده است که به خانه استاد در یکی از مناطق خوش آب‌و‌هوای تهران می‌رسیم؛ در یک مجتمع مسکونی که شکوفه‌های سفید و زرد، محوطه بیرونش را پوشانده است و صدای گذر رودی از جایی در آن نزدیکی می‌آید. احترام برومند، چهره آشنای برنامه‌های کودک تلویزیون در دهه 50 خورشیدی، در را برای ما باز می‌کند. داود رشیدی هم از جایش بلند می‌شود و تا دم در به استقبال ما می‌آید.

خانه احترام برومند و داود رشیدی، ساده و با سلیقه چیده شده است. کتابخانه‌ای یک دیوار خانه را پوشانده و عکس‌های بزرگی از استاد با امضاها و یادگاری‌های گوناگون را می‌توان روی دیوار و طبقه‌های کتابخانه دید.

لیلی رشیدی هم که با فاصله یک واحد از آن‌جا زندگی می‌کند، خیلی زود به ما می‌پیوندد و در یک عصر بهاری با رویی خوش در کنار پدر و مادرش از ما پذیرایی می‌کند. او نیز قرار است به زودی در تماشاخانه ایرانشهر، نمایشی را روی صحنه ببرد؛ نمایشی که امیدوار است بتواند در کارگردانی آن از کمک پدرش بهره بگیرد.

دیدار نوروزی مدیرکل هنرهای نمایشی با داود رشیدی

آغاز جشن اردیبهشت تئاتر امسال با پیامی از داود رشیدی

پس از خوش‌ و بش‌های مقدماتی و معمول این دیدارها، مهدی شفیعی، سال نو را به داود رشیدی و خانواده‌اش تبریک می‌گوید و از دیدن استاد پیشکسوت تئاتر ایران در ابتدای سالی که به نام این هنر نام‌گذاری شده است، ابراز خوشحالی می‌کند.

او تاکید می‌کند: «تمرکز امسال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار است که روی تئاتر باشد. ما هم به دنبال این هستیم که از این فرصت خوب استفاده کنیم و بتوانیم جریانی را در تئاتر کشور آغاز کنیم. برای همین تصمیم گرفتیم برای پیام جشن اردیبهشت تئاتر ایران، امسال خدمت شما بیاییم؛ شمایی که یکی از هنرمندان شاخص و پیشکسوت ما هستید. بی‌شک پیام شما، مطلَع خوبی برای تئاتر امسال خواهد بود.»

در ادامه، داود رشیدی نیز با اشاره به نام‌گذاری امسال به عنوان سال تئاتر، تاکید می‌کند با نیت خوب و پشتکار هنرمندان و مسئولین، حتماً جریان تازه‌ای در تئاتر کشور اتفاق خواهد افتاد.

پس از این سخنان، لیلی رشیدی، پیام پدرش به مناسبت اردیبهشت تئاتر ایران را می‌خواند. داود رشیدی در بخشی از این پیام، بر نقش انسان‌ساز تئاتر تاکید می‌کند و می‌گوید: «تئاتر در راستای برداشتن فاصله‌ها و نزدیک کردن دل‌هایی از نژاد ، اقوام و طوایف مختلف جهان، در سایه پیام صلح و دوستی گام بر می‌دارد.»

او در ادامه این پیام به چشم انداز تئاتر ایران اشاره و آرزو می‌کند:‌ «اکنون در این روزهای خوشآیند و در هوای هم‌دلی و هم‌زبانی، و در جمع جوانان خلاق و پیشکسوتان تجربه‌مند، آرزویم برای تئاتر بالندگی و رشد و توسعه آن است و برای اهالی آن یک‌دلی، یک‌رنگی وهم‌گرایی. باشد که همگی فرزندانی اهل باشیم؛ و برای تئاتر، اقتصادی رو به رشد، شانی مستقل و عظمتی جاودانه بیافرینیم.»

پوستر اردیبهشت تئاتر ایران در دستان داود رشیدی

برومندها و روزهایی دور که انگار همین دیروز بوده‌اند!

در ادامه این دیدار نوروزی، بحث‌ از تئاتر و اخبار امروز به خاطرات گذشته می‌رسد. احترام برومند، همراه سال‌های دور و نزدیک داود رشیدی، از سال‌های دهه 40 خورشیدی و به ویژه از روزهای نخست آشنایی و ازدوج‌شان می‌گوید: «سال 1347، ما توسط یکی از دوستان روزنامه نویس که دوست صمیمی آقای رشیدی و با برادر من هم دوست بود، آشنا شدیم و ازدواج کردیم. از آن زمان تا حالا 47 سال می‌گذرد که کنار هم هستیم. این ایام آن قدر خوب و شیرین گذشت که انگار همین دیروز بود.»

یکی دیگر از خاطرات احترام برومند، مربوط به سال 48 و اجرای «حسن کچل» در تالار سنگلج است؛ نمایشی به نویسندگی علی حاتمی و کارگردانی داود رشیدی: «چند سال بود که داود از اروپا برگشته و تعدادی از معروف‌ترین نمایشنامه‌های خارجی را روی صحنه برده بود. سال 48 که قرار شد نمایش «حسن کچل» را با همکاری علی حاتمی اجرا کند،‌ هیچ کس فکر نمی‌کرد داود که سال‌های زیادی را در خارج از کشور زندگی، تحصیل و کار کرده بود، از  رقص شاطری چیزی بداند. ولی در واقع او بود که به همه یاد می‌داد که چطور باید این کار را انجام دهند!»

مرضیه برومند که کمی دیرتر به جمع می‌پیوندد، از همان ابتدا شور و حال عجیبی را با خودش می‌آورد. همان‌طور که مهدی شفیعی می‌گوید این شور و حال همیشه با اوست. مرضیه برومند هم که خواهر کوچک‌تر احترام است، از خاطرات قدیم و دوران مدرسه و دانشگاه و عروسی خواهرش بیشتر می‌گوید. عروسی خواهرش با یکی از چهره‌های جوان و مطرح تئاتری آن زمان؛ همان حیطه‌ای که برومند دانش‌آموز خیلی دوست داشته زودتر تجربه‌اش کند. او با لبخندی بر لب تعریف می‌کند: «من و سوسن تسلیمی، هم مدرسه‌ای بودیم و از یک جایی آرزوی‌مان شد که برویم هنرهای زیبا و تئاتر بخوانیم. آن موقع داود تازه از خارج برگشته بود و ما کارهایش را می‌شناختیم. وقتی فهمیدم خواهرم قرار است با او ازدواج کند، باورم نشد. خیلی برای‌مان این اتفاق جذاب بود. اما از طرفی  گفتم حالا همه فکر می‌کنند ما با پارتی بازی آمدیم دانشگاه. تا مدت‌ها به هیچ کس نگفتم داود رشیدی شوهر خواهرم است!»

داود رشیدی و مرضیه برومند

او از خاطرات روزهای گذشته، مدرسه حجت و شیطنت‌هایش هم می‌گوید؛ شیطنت‌هایی که پای‌شان را به مطب غلامحسین ساعدی هم کشانده است: «یک مطبی بغل مدرسه ما بود و ما همیشه با سر و صدا کردن و آواز خواندن اذیت‌شان می‌کردیم. روی سردر مطب نوشته بود غلامحسین ساعدی و آن موقع هیچ کس این نام را نمی‌شناخت. همه گوهرمراد را می‌شناختند. ما هم نمی‌دانستیم دکتری که انقدر اذیت‌اش می‌کنیم، گوهر مراد است.»

او ادامه می‌دهد: «یک روز سوسن مادربزرگش را برد همین مطب و بلاخره غلامحسین ساعدی را دید. او هم گفته شما همان شیطان‌هایی هستید که سر و صدا می‌کنید و من را اذیت می‌کنید؟ اینجوری شده بود که سر حرفش با سوسن باز شده بود و در نهایت از او پرسیده بود تئاتر هم دوست دارید؟ سوسن هم بله محکمی گفته بود و از تئاترهایی که در مدرسه اجرا کردیم برایش گفته بود. او هم آخر گفت شاید من را بشناسید. من گوهر مراد هستم. من و سوسن باورمان نمی‌شد.»

یادگاری برای تئاتر ایران؛ امضای پوستر اردیبهشت تئاتر

فضای خانه حالا مملو از صحبت‌های صمیمانه و خاطرات گذشته است. روزهای قدیم لبخند را به لب همگی، از جمله داود رشیدی آورده است. اتابک نادری که مسئولیت هماهنگی امور استان‌ها و برگزاری جشن اردیبهشت تئاتر امسال را بر عهده دارد، از هنرمندان جمع تقاضا می‌کند به یادگار نام خودشان را روی پوستر جشن اردیبهشت امضاء کنند.

داود رشیدی، احترام برومند، مرضیه برومند و لیلی رشیدی هم به یادگار چیزی روی پوستر می‌نویسند و سال خوبی را برای تئاتر آرزو می‌کنند.

داود رشیدی به همراه همسرش احترام برومند، پوستر اردیبهشت تئاتر امسال را امضا می‌کند

هوا کم‌کم در حال تاریک شدن است و جمع کوچک ما می‌خواهد از این خانواده هنرمند خداحافظی کند. هدیه‌ای به یادگار از طرف مدیر‌کل هنرهای نمایشی به داود رشیدی اهدا می‌شود و پیام اردیبهشت تئاتر امسال توسط داود رشیدی امضا می‌شود. داود رشیدی به اصرار همسرش در آخر برای ما شعر فرانسوی «آزادی» را به زیبایی می‌خواند. با همان لحن محکم و صدای گرمی که از او به یاد داریم. عید دیدنی ما اینجاست که به پایان می‌رسد و ما با آرزوی دیدار مجدد خانواده رشیدی و برومند و آغاز سالی نو برای تئاتر ایران با این خانواده دوست داشتنی خداحافظی می‌کنیم. بیرون هوا همچنان سرد است و بارانی نم‌نمک می‌بارد. شکوفه‌ها زرد و سفید درختان را پوشانده‌اند و صدای رودی از آن نزدیکی می‌آید.