در حال بارگذاری ...
...

گزارشی از ورک شاپ گروه نمایشی”بامبی 8”

آد‌م‌هایی که در نمایش بامبی ۸ بازی می‌کنند برگرفته از شخصیت‌های فیلم‌های کارگردان مشهور آلمانی، ورنر هرتزوگ است که پیشتر از او فیلم‌ سینمایی”جایی که مورچه‌های سبز رویا می‌بینند” را در تلویزیون شاهد بودیم. البته تاثیرپذیری از شخصیت‌های فیلم‌های این فیلمساز، فقط بهانه‌ای برای پرداخت نمایشی نسبت به کارهای هرتزوگ بوده است. به خصوص شخصیت”کلاوس کینسکی” که یکی از بازیگران بزرگ آلمانی تبار است.

احمدرضا حجارزاده:
صبح روز گذشته در خانه هنرمندان ایران پس از جلسه نشست مطبوعاتی گروه نمایش”بامبی 8” از هلند، بلافاصله یک کارگاه آموزشی دو ساعته توسط همین گروه برگزار شد. در این ورک شاپ علاوه بر خبرنگاران بسیاری که از رسانه‌های گروهی مختلف در محل حاضر بودند، جمعی بیست و چند نفره از هنرجویان رشته بازیگری به کسب شیوه‌های بازیگری به سبک و سیاق گروه هلندی”بامبی 8” پرداختند. در آغاز این work shop، ”جوچم استاونویتر” بازیگری که در نمایش”بامبی 8” ایفاگر نقش آگوئیرو ـ بود رویِ سن رفت و بی‌معطلی آموزش‌هایش را آغاز کرد. او طی زمان برگزاری این کارگاه، از شیوه‌هایی که مختص به گروه بامبی و به کار گرفته شده در آن نمایش بود استفاده کرد. استاونویتر تمرینات خود را با حرکات دست‌ها شروع کرد و برای این کار از همه هنرجوها خواست که مثل او در چشمه‌ای خیالی دست‌های خود را با آب بشورند و خودش نیز به اجرای صحیح همین تمرین پرداخت که با ظرافت و زیبایی بسیاری انجامش می‌داد. در همین حال او با توضیحات خود سعی می‌کرد اجرای درست تمرین‌ها را به آن‌ها بیاموزد که متاسفانه حرف‌های استاونویتر به ندرت توسط مترجم گروه ترجمه می‌شد و از آن جا که به نظر می‌آمد اغلب شرح و تفسیرهای او دارای اهمیت هستند یکی از هنرجوها که گویا آشنایی کاملی بر زبان انگلیسی داشت حرف‌های این بازیگر هلندی را ترجمه می‌کرد. جوچم استاونویتر تمرینات خود را با تاکید روی حس بازیگر پیش می‌برد و می‌گفت هیچ کاری نباید با عجله صورت بگیرد بلکه همه چیز باید در نهایت آرامش و اوج احساسات اجرا شود. سپس برای تایید و مثال برای گفته‌هایش، نقش یک مار را با تاکید روی حرکات سر و چشم‌ها بازی کرد و از حاضران نیز خواست که به این تمرینات بپردازند. این بازیگر در جریان برگزاری این کارگاه گفت:«آن‌ها قبل از هر اجرا، تمرینات بدنی خود را انجام می‌دهند و هنگامی که روی صحنه و در برابر تماشاگران ظاهر می‌شوند، احساسی که در آن‌ها شکل می‌گیرد بیش از هر چیز روی بازی آن‌ها تاثیرگذار است، چون فی‌البداهه و در واقع تمام اتفاقاتی است که در همان لحظه می‌افتد!»
او در بخش دیگری از توضیحاتش با اشاره به نمایش بامبی افزود:«نمایش ما اصلاً درباره پیتزا نبوده. فقط در مورد احساسات آدم‌ها بوده است. آن‌ها اصلاً نمی‌خواهند راجع به پیتزا صحبت کنند ولی چون برای شروع احتیاج به طرح یک موضوع داشتند از”پیتزا” شروع کردند. وگرنه چیز مهمی نبوده است. آن چه مهم بوده همان کشتی”نوستفرادو” است که می‌خواسته به جاهای بلند و بالای کوه‌ها برود. جنبه‌های ذهنی آدم‌ها و احساساتشان اهمیت دارد؛ نه این که آن‌ها در آشپزخانه هستند! سه شخصیتی که در آشپزخانه‌اند تصور می‌کنند که خارج از آن‌ فضا هستند. مثلاً نگاه کنید که پارچه‌ای را با خود همراه می‌برند که زیرانداز آن‌هاست یا به سختی از در و دیوار بالا می‌روند. در صحنه‌ای با آن که باد نمی‌آید ولی احساس می‌کند دارد باد می‌وزد و او را هم با خود می‌برد. این‌ها همه ناشی از قدرت تصور بازیگر است. ذهنیت آد‌م‌هایی است که یک جایی دور هم نشسته‌اند ولی تصورشان جای دیگری است. او در واقع بالا رفتن بادبان را تصور می‌کند. با آن که ما این را می‌بینیم ولی فقط خیال اوست که دیده می‌شود.»
در قسمتی از ورک شاپ بامبی 8 که با اجرای فوق‌العاده نمایش خود، تحسین همگان را برانگیخته بودند، بازیگر نمایش به هنرجوها آموزش داد که چگونه پنجه‌های خود را قوی کنند و برای اجرای تمرین از عوض کردن جهت پا استفاده کرد. بدین صورت که روی زمین نشست و پاهایش را به یک سمت خود دراز کرد و ناگهان با قرار دادن مشت‌هایش روی زمین و فشار بر آن‌ها از جا می‌پرید و پاهایش را به سمت دیگر می‌برد و پهن می‌کرد. آن چه در این ورک شاپ جالب به نظر می‌آمد این بود که برخی از تمرینات این بازیگر هلندی به لحاظ رعایت شئونات اسلامی برای هنرجویان دختر دشوار و غیرقابل اجرا بود که البته این تمرینات، تنها دو بار اتفاق افتاد و با توجه به آشنایی استاونویتر به قوانین اسلامی و ایرانی سرزمین ما، از اجرای آن‌ها صرف نظر کرد. در یکی دیگر از تمرینات او روی هم قد بودن یا شدن دو بازیگر روبه‌روی هم کار کرد. به این ترتیب که پنجه‌هایش را در پنجه‌های بازیگری دیگر فرو می‌کرد و با حالت قوزکردگی بر او فشار می‌آورد و با هل او را به عقب می‌راند و این کار تا آن جا ادامه می‌یافت که قوزِ بازیگر فشار دهنده از بین برود و بتواند خودش راست بایستد و قوز را به بازیگر طرف مقابل تحمیل کند. پس از آموزش چگونگی اجرای این تمرین، هنرجوها به تقاضای استاونویتر، دو به دو روبه‌روی هم قرار گرفتند و حرکت مورد نظر او را تمرین کردند. اگرچه اشتیاق و شور و هیجانِ هنرجویان در آغاز کارگاه برای بهره‌گیری از متدهای بازیگری بامبی 8 غیر قابل انکار بود اما به تدریج و در جریان تمرینات متاسفانه چنین برآمد که برای اکثر آن‌ها، حضور در این کارگاه نوعی تفریح و سرگرمی است تا فراگیری تکنیک‌های اصولی و کاربردی بازیگری! هر کدام از آموزش‌های استاونویتر و همراهانش که اندک اندک وارد جمع شدند و به همراهی و همکاری با آن‌ها پرداختند، برپایه فرمی صورت می‌پذیرفت که گویی این تمرینات اجباری است و نمی‌توان اهمیت آن‌ها را نادیده گرفت. برخی از تمرین‌های آموزشی که در این ورک شاپ عرضه شد عبارت بودند از حرکات دست و انگشتان با تداعی حالت عروس دریایی، حرکات بدن با تقلید مبتنی بر خرگوش و میمون، شیوه نگاه کردن در حال حرکت از ایستاده تا دراز کشیدن بر زمین و...
در قسمتی از آموزش‌ها، استاونویتر به حرکات پاندولی دست‌ها متوسل شد و برای طرح مثال و القای درست این تکنیک به صحنه‌ای از بامبی 8 اشاره کرد که در آن دو بازیگر در کنار هم ماهیتابه‌ها را به یکدیگر می‌کوبیدند و چیزی شبیه موسیقی را خلق می‌کردند. او در این مرحله با ظرافت تمام و بسیار زیبا به همه نشان داد چگونه باید دست‌ها را برای بیان هر نوع احساسی به کار گرفت. یکی دیگر از چیزهایی که او آموزش داد و برای حاضرین تا آن جا جذابیت داشت که سبب خنده آن‌ها شود و حتی فکر کنند چگونه تاکنون متوجه این نکته ظریف نشده‌اند، کار کردن روی حرکات سر در سه جهت مختلف و شمارش از یک تا سه بود. او با این آموزش به بازیگران فهماند که سر با سه حرکت و در سه جهت می‌گردد و حرکت سوم به هر شکل که بماند و استپ(stop) شود نوعِ حالت سر و طرز نگاه بازیگر در آن لحظه معنای خاص خود را دارد. برای تفهیم بیشتر این موضوع، استاونویتر، مترجم گروه را فراخواند و با قرار دادن او در کنار خود، انواع جهات سر و نگاه‌ها را از زوایای گوناگون روی خانم مترجم امتحان کرد و هر نگاه و حرکت استپ شده را توضیح داد که چه معنایی دارد.
پایان بخش این کارگاه آموزشی، یک تست از موقعیت نمایشی افراد در حال خواندن اخبار بود. برای این منظور یک میز و صندلی روبه‌روی جمع قرار دادند که یک لیوان آب و روزنامه‌ای روی آن خودنمایی می‌کرد. استاونویتر گفت چنین موقعیتی پیش از این در نمایش بامبی 6 اجرا شده بود. در بامبی 6 یک سیاستمدار در حال سخنرانی دیده می‌شود که در حین سخنرانی‌اش مدام لیوان آبی را به او می‌دهند که بنوشد و با تکرار این لحظه دهان او پر از آب می‌شود به گونه‌ای که دیگر قادر به ادای درست کلمات نیست یا آب از دهان او بیرون می‌پاشد. در این جا نیز برای خلق یک موقعیت کمیک و خنده‌دار، این بازیگر هلندی یکی از هنرجویان را پشت میز نشاند و از او خواست اخبار بخواند و در همین حال با هر اشاره دست او، آب بنوشد و بدون آن که آب را فرو دهد باقی اخبار را بخواند. هر چند هرجویان چندان در اجرای موقعیت مورد نظر استاونویتر موفق عمل نمی‌کردند اما تا حدودی به فضای آن لحظه نزدیک شدند و باعث خنده‌های پی‌درپی دسته جمعی شدند.
و سرانجام در دقایق پایانی ورک‌شاپ بامبی 8 ، استاونویتر و هنرجویان با تشکیل دایره‌ای بزرگ روی زمین نشستند. او از حاضران پرسید گویش و معنی کلمه yes به زبان شما چیست؟ و پس از آن که کلمه ”بله” را چند بار تمرین کرد تا درست تلفظ کند از هنرجوها خواست با اشاره او، همگی کف دست‌هایشان را به زمین بکوبند و با فریاد”بله” از جا بپرند و بایستند. این کار چند بار توسط جمع تکرار شد که خود استاونویتر نیز با گفتن”بله” با گروه هنرجوها همراه بود!
چند اشاره درباره بامبی 8
آد‌م‌هایی که در نمایش بامبی 8 بازی می‌کنند برگرفته از شخصیت‌های فیلم‌های کارگردان مشهور آلمانی، ورنر هرتزوگ است که پیشتر از او فیلم‌ سینمایی”جایی که مورچه‌های سبز رویا می‌بینند” را در تلویزیون شاهد بودیم. البته تاثیرپذیری از شخصیت‌های فیلم‌های این فیلمساز، فقط بهانه‌ای برای پرداخت نمایشی نسبت به کارهای هرتزوگ بوده است. به خصوص شخصیت”کلاوس کینسکی” که یکی از بازیگران بزرگ آلمانی تبار است.
بخشی از نمایش بامبی 8 به تمرکز در رابطه بین کینسکی و هرتزوگ می‌پردازند. در حقیقت هر کدام از این سه بازیگر، بخش‌هایی از آن را بازی می‌کنند یعنی هر کدام در جاهایی تبدیل می‌شوند به کلاوس کینسکی.
به زعم بازیگران این نمایش، بامبی 8 برگرفته از هیچ متن نمایشی نیست بلکه طرح و الهاماتی است که از کینسکی و کارهایش داشته‌اند. در واقع یک پدیده باعث شکل گیری باقی اجزای نمایش و به نوعی تثبیت آن می‌شود.
این نمایش براساس شخصیت‌های سه فیلم است. به عنوان نمونه یکی از دو مردی که ابتدا در آشپزخانه نشسته است، نقش”فیتز کارولدو” را بازی می‌کرد و آدم‌های دیگر نمایش در شرایط مختلف، نوستفرادو، خون آشام(دراکولا)، آگوئیرو و ویتسک بودند.
شیوه اجرایی بازی آن‌ها از همان بامبی 1 شکل گرفته و پس از آن به صورت سریال، مدام به آن صحنه‌ها و متدهایی اضافه شده و ادامه پیدا کرده که هم اکنون به بامبی 10 رسیده‌اند. البته هر بامبی با بامبی دیگر تفاوت‌های اساسی داشته است. یعنی بامبی 1 مطلقاً ربطی به بامبی 2 نداشته است. تنها چیز مهم و مشترکی که در تمام اجراهای بامبی وجود داشته و بازیگران این مجموعه نمایش روی آن تاکید دارند، قدرت تخیل و تمرکز و قدرت بدنی آن‌هاست و دلیل انتخاب آشپزخانه این بوده که می‌خواستند با بازی‌‌هایشان در آن مکان، هیجان و انرژی بیشتری را نشان دهند که این سه نفر پر از انرژی هستند و به نظر آن‌ها در فضای بسته آشپزخانه، احساسات و انرژی آن‌ها بیشتر دیده می‌شود.
نمایش بامبی 10 درباره شخصیتی است که خیلی فکر خشک و نگرش و پوزیتیوی منفی به همه چیز دارد. اما گروه بامبی می‌خواهند تغیراتی در آن ایجاد کنند که در پایان به آدمی مثبت تبدیل شود چون او با آن دیدگاه سیاهش خیلی خشک است و فقط به یک جا نگاه می‌کند و انعطاف ندارد.
بازیگران بامبی 8 می‌گویند هر کدام از ابزارهای موجود در آشپزخانه معنی خاصی داشته است. مثلاً استفاده از آن همه تیغ و رنده و چاقو به جهت یکی از شخصیت‌هاست که نقش دراکولا را بازی می‌کند و چون او می‌خواهد خون بخورد، می‌خواهد دستش را ببرد تا خون خود را بمکد و این به نظرشان بهترین راه بوده است یا انتخاب هویج به این دلیل بوده که هویج علاوه بر این که از سبزیجات زیباست! برای پخت پیتزا هم لازم است و در جایی قرار است این هویج تبدیل به چاقو شود و چاقو را باید گاز بزنند. بنابراین هویج مناسبت‌ترین گیاه بوده یا در صحنه‌ای دیگر آن‌ها باید از سیر استفاده می‌کردند چون خون‌آشام از سیر متنفر است و به همین خاطر پیاز را با گوجه فرنگی عوض می‌کند و آن را پس می‌دهد. البته چون آن‌ها سیر پیدا نکرده بودند از پیاز در این نمایش استفاده کردند.
در این نمایش دو مورد سانسور هم وجود داشته که البته چندان لطمه‌ای به کلیت کار آن‌ها نزده است. اول این که به جای شیشه‌های آبجویی که همراه بودند از ماءالشعیرهای داخلی خود ما استفاده کردند و دوم یکی از بازیگران، لباس رکابی به تن داشتند که به درخواست مسئولان برگزاری جشنواره تی‌شرت آستین‌دار پوشیده است.
این نمایش تاکنون در کشورهای بسیاری از جمله برزیل، آمریکای جنوبی و سال گذشته در کایرو(قاهره) اجرا شده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر از کم و کیف این گروه و آشنایی با اعضا و نمایش‌هایشان می‌توانید به آدرس www.bambie.org مراجعه کنید.