چند نکته درباره نمایش”کاغذ بازی” به کارگردانی”یوهان والکمن” از کشور آلمان
هنرهای”اجرایی” از هنرهای نمایشی مستقل است حتی اگر یک اثر اجرایی از عناصر رسانه تئاتر در”اجرا” استفاده کرده باشد، باز هم این تفاوت وجود دارد.کاغذبازی” نمایشی دربارهیِ آهنگساز فرانسوی”اریک ساتی” نیست. بلکه اجرایی است دربارهیِ این آهنگساز.
مهدی میرمحمدی:
1- ”کاغذبازی” نمایشی دربارهیِ آهنگساز فرانسوی”اریک ساتی” نیست. بلکه اجرایی است دربارهیِ این آهنگساز. تاکید این نوشته بر تفاوت”نمایش” و”تئاتر” با مقوله”اجرا”ست.
2- هنرهای اجرایی به رسانهیِ خاصی وابسته نیستند. نمیتوان آنها زیر مجموعه یک رسانه مشخص قرارداد. آنها نتیجه یک گفتوگوی رسانهای هستند. گاهی در برخورد با یک اثر اجرایی احساس میکنیم ”اجرا” از عناصر یکی از هفت رسانهیِ تعریف شده هنری استفاده بیشتری کرده است. برای مثال”اجرا”یی تحت عنوان”کاغذ بازی” از قواعد و عناصر دو رسانه”تئاتر” و”موسیقی” استفاده بیشتری میکند. حالا ممکن است اثر اجرایی دیگری از عناصر هنرهای تجسمی و یا سینما استفاده کند، این فقط یک گفتوگوی رسانهای است و اثر”اجرایی” از قواعد رسانهای که با آن گفتوگو میکند، پیروی نمیکند. هنرهای”اجرایی” از هنرهای نمایشی مستقل است حتی اگر یک اثر اجرایی از عناصر رسانه تئاتر در”اجرا” استفاده کرده باشد،باز هم این تفاوت وجود دارد.
3- در خود رسانه تئاتر هم در دهههای اخیر اتفاق بسیار مهمی رخ داد و آن حرکت از سوی آثار”متن” محور به سوی آثار”اجرا” محور بود. در آثار”متن” محور، خلاقیت از حرکت نویسنده آغاز میشود. گروه اجرایی در ادامهیِ خلاقیت نویسنده دست به خلق میزند و حتی اگر گروه اجرایی به اجرایی متفاوت از متن دست پیدا کنند باز هم این به گونهیِ دیگر تصویر کردن در نتیجه وجود یک متن است و در ادامه پیشنهاد نویسنده است که یک اجرایِ متفاوت شکل گرفته است. حالا ممکن است پیشنهاد نویسنده مورد قبول گروه اجرایی نبوده باشد ولی به هر حال در ادامه پیشنهاد نویسنده است که پیشنهاد جدیدی ارائه میشود.
4- نمایشهای اجرا محور هم در نهایت زیر مجموعه رسانه تئاتر محسوب میشوند و بین یک تئاتر اجرا محور با یک اثر که زیر مجموعه هنرهای”اجرایی” قرار دارد تفاوت وجود دارد. کمرنگ شدن اهمیت”متن” نمایشی در آثار نمایشی به معنی دوری از قواعد و اصول دراماتیک نیست. فقط این قواعد از راه دیگری در این گونه آثار ایجاد میشوند و البته در نتیجهیِ از راه دیگر رفتن جنس قواعد دراماتیکی که در این آثار جاری میشود نیز از نوع دیگری است. اما در آثاری که در زیر مجموعه هنرهای اجرایی قرار میگیرند حتی اگر از عناصر رسانه تئاتر استفاده کرده باشند، ”اجرا” به دنبال اهداف دراماتیک نیست.
5- طبیعی است که با یک”اجرا” نمیتواند با ذهنیت یک تئاتر برخورد کرد و باز طبیعی است که نمیتواند یک”اجرا” را با قواعد گونههای مختلف نقادی تئاتر مورد بررسی قرار داد. حتی اگر این”اجرا” در یک تالار تئاتر اجرا شده باشد. از دیدگاه یک اثر اجرایی این تالار فقط یک چهار دیواری است که میتوان در آن اجرا کرد.البته باید اشاره کرد که خیلی از هنرمندان آثار اجرایی برای این که بر استقلال اجرای خود از دیگر رسانههای تثبیت شده تاکید کنند، از مکانهای مختص به این رسانهها دوری میکنند. برای مثال اثر اجرایی خود را در فضای باز اجرا میکنند.
6- ”اجرا”ی کاغذبازی از عناصر دو رسانه موسیقی و تئاتر استفاده زیادی میکند اجرا به واسطه موسیقیهای”اریک ساتی” شکل میگیرد. اما تصمیم ندارد که به تصویرسازی برای موسیقیهای ساخته شده توسط”ساتی” بپردازد. اجرا چگونگی ساخته شدن این موسیقیها را تصویر میکند و از جایی که دیگر موسیقیها شکل کاملی به خود میگیرند اجرا به سراغ قواعد رسانه موسیقی میرود و از تصویرسازیهای پیچیده دوری میکند و انگار دیگر ما به تماشای یک کنسرت موسیقی از آثار”اریک ساتی” نشستهایم. در آغاز اجرا از افکت و نتهای ساده موسیقی استفاده میشود. انگار”اریک ساتی” پشت این پرده کاغذی نشسته است و مشغول کلنجار رفتن با نتها و دغدغههایش است. هر چه اجرا رو به جلوتر میرود، نتهای او نیز شکل کاملتری به خود میگیرد. تا این که در نهایت ما در”اجرا”یِ ”کاغذبازی” شاهد اجرای موسیقیهای او هستیم. هر چه قدر”ساتی” به خلق یک اثر موسیقیایی کامل نزدیک میشود. از وجه تئاتری”اجرا” کم میشود و همزمان بخشهای بیشتری هم از پرده کاغذی مقابل تماشاگر برداشته میشود، تا این که در پایان تمام این پرده کاغذی برداشته میشود و ما یک گروه موسیقی سه نفره را به طور کامل پشت پرده میبینیم و از این جا به بعد ما دیگر به تماشای اجرای چند قطعه از موسیقیهای اریک ساتی مینشینیم. هر چه موسیقیهای ساتی کاملتر میشود”اجرا” هم از قواعد رسانه تئاتر دورتر و به قواعد رسانه موسیقی نزدیکتر میشود.