گزارشی از کارگاه آموزشی تاریخچه ارتباط بین موسیقی و تئاتر
در اجرای نمایش”سرگرد باربارا” هم به صورت آگاهانهای از نظرات برشت استفاده شده و با توجه به گروه موسیقی و صحنه ساده، خیلی خوب از تکنیکهای”برشت” استفاده شده بود. گروه موسیقی در این نمایش، همواره به ما یادآوری میکردند که آن چه میبینیم یک نمایش است و نباید خیال پردازی کنیم. در دو نمایش”مکبث” و”دن کامیلو” هم از این تکنیک استفاده شده بود.
مریم منصوری:
کارگاه آموزشی گروه هلند که ابتدا قرار بود با حضور این گروه نمایش در کارگاه تجربه خانه هنرمندان ایران برگزار شود، صبح دیروز، 7 بهمن ماه در تالار ناصری این مجموعه با”نیل ون درایندن”، موسیقیدان و حمایت کننده این گروه برای اجرای نمایش در ایران، برگزار شد.
”نیل ون درایندن” با هدف به اشتراک گذاشتن ایدهها و تلاش برای انجام گفتوگو در مورد آئینهای موسیقیایی غرب از یونان باستان تا خاورمیانه و بررسی فرمهای تئاتر موزیکال شرق مثل تعزیه و مراسم زار در ایران و هم اندیشی در فرمهای تئاتر جدید به ایراد سخنرانی و نمایش قسمتهایی از فیلم اپراهای مختلف پرداخت.
وی گفت:«”برتولت برشت” با همراهی آهنگساز آثارش، کورت ویل، دو اپرا به نامهای”اپرای سه پولی” و”عظمت و انحطاط ماهاگونی” را نوشته است. اگر چه نمیتوان آنها را اپرا نامید، اما قابل تشبیه به اپرای”کارمن” هستند.»
این موسیقیدان در ادامه گفت:«در اجرای نمایش”سرگرد باربارا” هم به صورت آگاهانهای از نظرات برشت استفاده شده و با توجه به گروه موسیقی و صحنه ساده، خیلی خوب از تکنیکهای”برشت” استفاده شده بود. گروه موسیقی در این نمایش، همواره به ما یادآوری میکردند که آن چه میبینیم یک نمایش است و نباید خیال پردازی کنیم. در دو نمایش”مکبث” و”دن کامیلو” هم از این تکنیک استفاده شده بود. صحنه خالی و بدون آرایش این نمایشها یادآور همین نکته است هر چند که ایده”صحنه خالی” متعلق به ”پیتر بروک” است.»
”نیل ون درایندن” در ادامه افزود:«در یونان باستان، آدمهایی مثل”سوفکل”، ”اوریپید” و... براساس مراسم آئینی، متنهایی نوشتند. میبینید که خاستگاه بسیاری از تئاترها، مراسم آئینی است. سال گذشته، من نمایشی به نام”دینگو مارو” را در جشنواره تئاتر فجر دیدم که در آن نمایش، آئینها با داستان آمیخته شده بود. در جشنوارههای موسیقی و تئاتر فجر هم دیدهام که از گروههای آبادان و بوشهر دعوت میشد تا مراسمشان را روی صحنه اجرا کنند. اما وقتی که یک آئین روی صحنه میآید تا حدی از حالت آئینیاش خارج میشود و به یک اجرای صحنهای تبدیل میشود.»
وی افزود:«از هنگامی که یک نفر تصمیم میگیرد، براساس این آئینها، نمایشنامهای بنویسد، کلمات دیگری هم وارد دنیای آئینها میشود. به عنوان مثال هنگامی که”پتیر بروک” از این مراسم به عنوان دستمایهای برای اجرای صحنهای استفاده میکند، در پی تاثیرات این مراسم در محل بومی خودش نیست بلکه طی این پروسه تبدیل آئین به یک اثر نمایشی، معانی جدیدی خلق میشود. همان طور که آئینهای یونان باستان در آثار”اشیل” و”سوفکل” معانی جدیدی را القا کرد و شکل جدیدی به نام ”تراژدی” شکل گرفت. به همین دلیل است که اینها باقی میمانند و ادامه پیدا میکنند چون میراث غیر قابل لمس هنر گذشته ما هستند.»
این مروج فرهنگی موسیقی گفت:«من خیلی خوشحال شدم که در جشنوارههای موسیقی و تئاتر فجر، گروههای جوانی به اجرای مراسم آئینی منطقهشان میپردازند و این امر، بیانگر این نکته است که به تعلیم و تربیت نسل جوان در این حوزه، توجه شده است.»
وی در ادامه این جلسه با پخش نمونههایی از مراسم آئینی مراکش درباره این که چطور تبدیل به یک نمایش صحنهای شده است به ایراد سخنرانی پرداخت.
نوعی آئین مذهبی ـ سنتی که دارای چند رتیم متفاوت است و به لحاظ موسیقیایی یک اثر کامل به شمار میرود و اگر چه مراکش یک کشور کاملاً عربی است اما این موسیقی کاملاً آفریقایی است و هیچ ارتباطی به موسیقی عربی ندارد. در اجرای صحنهای، این مراسم از قالب خودش بیرون میآید و هیجان و لذت آن به دیگران هم ارائه داده میشود و البته امکان دارد، مواردی هم به آن اضافه شود. هر چند که در اجرای آئینی آن، انجام این مراسم یک شب طول میکشد، اما در اجرای نمایشی، نهایتاً در 45 دقیقه تمام میشود و به این ترتیب، در اجرای صحنهای آن، این افراد بومی هنرمند میشوند.»
در ادامه”نیل ون درایندن” به نمایش تکههایی از فیلم اپرای”جنگ و صلح” اثر”پروکفنیا” پرداخت و به ویژگیها و ابعاد بزرگ طراحی صحنه اشاره کرد و گفت:«حتی در برشت که معتقد بود نباید احساسات تماشاگر برانگیخته شود و باید نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی خودش، آگاهی داشته باشد، باز هم در برخی از آثارش نتوانست از تاثیر جنبههای هنری کار بر احساسات تماشاگران صرف نظر کند.»
در ادامه با پخش تکههایی از اپراهای قرن بیستم و ... به بررسی ویژگیهای بازیگران و خوانندگان، ویژگیهای طراحی صحنه، موسیقی و ... آنها پرداخت.
تکههایی از اپرایی به نام”لولو” براساس داستانی از”آلبا برگ” که به روایت داستان زنی میپردازد که انگار وظیفه دارد، همه عشاقش را بکشد. با رعایت ویژگیهایی از رئالیسم در بازیها و نشانههایی از سمبلیسم و بیگانه سازی در طراحی صحنه و نمایش اپرایی با اصول متعلق به سالهای 1900 که برشت به آن نگاه انتقادی داشت قسمتهایی از اپرای”متروپلیس”، ”واگنر” و ... نیز در این جلسه به نمایش درآمد و ضمن نمایش آن”نیل ون درایندن” به بررسی ویژگیهای موسیقی و زیباییشناسی صحنهای هر یک از آنها پرداخت.