در حال بارگذاری ...
...

گزارشی از اجرا نمایش «‌استخوانهای طلایی » به کارگردانی شکر خدا گودرزی

زیبا باقری : « استخوانهای طلایی » به نویسندگی فرهاد ناظرزاده کرمانی و کارگردانی شکر خدا گودرزی را در پنجمین روز جشنواره تئاتر در تالار کوچک تئاترشهر روی صحنه برد .


زیبا باقری : « استخوانهای طلایی » به نویسندگی فرهاد ناظرزاده کرمانی و کارگردانی شکر خدا گودرزی را در پنجمین روز جشنواره تئاتر در تالار کوچک تئاترشهر روی صحنه برد .
شکر خدا گودرزی متولد ١٣٣٩ ، فارغ التحصیل رشته کارگردانی از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران و فوق لیسانس تئاتر از دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس درباره گروه پیوند گفت: «گروه تئاتر پیوند از سال ١٣٧٠ تشکیل شده است . این گروه در ابتدا متشکل از جوانهایی بوده که امروز به میانسالی رسیده اند و برای خود اساسنامه و آیین نامه ای دارند که به موجب آن افراد گروه در ابتدا موظف به کار برای گروه هستند و کارهای دیگر را بعد از آن انجام می دهند و اگر هم فردی از گروه به هر دلیلی نتواند بازی کند در جایی دیگر از او کمک گرفته می شود . »
از جمله کارهایی که گروه پیوند تا به حال انجام داده ، عبارتند از: « ”پرواز را به خاطر بسپار” به نویسندگی مسعود سمیعی ، ”باردیگر دیدار” به نویسندگی شکر خدا گودرزی ، ”سرود بال سروش” به نویسندگی سعید شاپوری ، ”کیست این پنهان مرا” به نویسندگی حسن باستانی ، ”پوریایی دیگر” به نویسندگی حسن باستانی ، ”نیرنگهای اسکاپن” به نویسندگی مولیر ، ”توده هیزم” ( ‌پلیکان ) به نویسندگی آگوست استریندبرگ ، ”ایران” به نویسندگی حسن باستانی ، ”‌سوگ مضحکه یادگار زریران” به نویسندگی حسن باستانی ، ”اژدها چهرک” به نویسندگی حسن باستانی ، ”خورشید بانو” به نویسندگی حسن باستانی ، ”‌روزی از روزهای اسب” به نویسندگی قدرت الله فتحی ، ”سوگمهر” به نویسندگی حسن باستانی و ”اطلسی نو بر شندره ...” به نویسندگی علیرضا نادری که کارگردانی تمام کارها را شکر خدا گودرزی به عهده داشته است .
وی همچنین در نمایشهای « شبی در طهران »‌به کارگردانی گلاب آدینه ، « حالت چطوره مش رحیم و گلدونه خانم » به کارگردانی خلج ، «‌آوای سرخ » به کارگردانی حسین نصر آبادی ، « خاطرات هنر پیشه نقش دوم » به کارگردانی هادی مرزبان ، «‌پستو خانه » به کارگردانی حمید امجد و « شرق بوسه‌» به کارگردانی مصطفی عبداللهی بازی کرده است .
شکر خدا گودرزی درباره نمایش « استخوانهای طلایی »گفت:« این نمایش از جمله کارهایی بود که در مرحله اول بازخوانی پذیرفته نشد و جزو بیست نمایشی بود که خانه تئاتر آنها را اعلام و در مرحله بازبینی آن را بدون هیچ قید و شرطی قبول کرد .»
گودرزی ادامه داد :« این نمایش یک کار رئالیستی معاصر و درباره یوسف پسر ٢۵ ساله خانواده ای است که در حال حاضر به همراه مادرش در آمریکا زندگی می کند و پدرش در اثر یک نوع بیماری استثنایی استخوان در ایران فوت کرده و حالا یوسف برای مراسم خاکسپاری پدر به ایران آمده است. اما در این میان و قبل از فوت او یوسف نمونه هایی از آزمایش به اضافه نسخه های پزشکی؟ پدر را برای یوسف به آمریکا فرستاده تا شاید بتواند راه درمانی پیدا کند. وقتی این مدارک به دست یوسف می رسد او آنها را به مراکز درمانی مختلف و از جمله یک مرکز پژوهشی ، نشان می دهد و آن مرکز علاقه مند می شود تا به هر شکلی درباره آن رسیدگی و تحقیق کند . پدر یوسف می میرد و آن مرکز پژوهشی قرار دادی با یوسف امضاء کرده و خواهان آن می شود که جسد را برای آنها بیاورد و تا درباره آن بررسی و پژوهش کنند . در واقع یوسف جسد پدر خود را فروخته و به ایران می آید تا آن را با خود به آمریکا ببرد و در این میان اتفاقاتی بین عمه و عموهای یوسف درباره حمل جسد و همچنین مواردی از قانون به وجود می آید که جسد پدر به چه کسی می رسد و بقیه ماجرا .
در نمایش « استخوانهای طلایی » منوچهر علی پور ، فریده دریا مج ، افشین زارعی ، مرتضی آقا‌حسینی و ساقی زینتی به ایفای نقش می پرداختند . از دیگر عوامل این نمایش : طراح صحنه و لباس ، مهری عطایی ،انتخاب موسیقی و دستیار: نیما گودرزی ، منشی صحنه: سودابه گودرزی ، طراح آفیش و بروشور: نوید گودرزی هستند .
گودرزی درباره انتخاب نمایشنامه های ایرانی گفت:«عده ای ممکن است دوست داشته باشند به سراغ کارهای خارجی بروند که لزوماً نباید اینطور باشد و ضرورتی در آن وجود ندارد . ما برای رسیدن به یک دوام وقوام در عرصه فرهنگی ، ملی و میهنی خود نیاز داریم توانایی ها و بخش‌هایی را که برای مردم آشناست، بازشناسی کنیم تا اینکه به مسایل مردم وفرهنگهای دیگر نقاط بپردازیم .»
وی ادامه داد: «به عنوان مثال اگر من در نمایش هایم به سنت بپردازم و یا در کارهایی تقابل سنت و مدرنیته دیده می شود به این علت است که این موارد مسایل روز جامعه ما هستند . چون خود را مدیون این کشور و مردم آن می دانم و قرار نیست برای آدمهای دیگر کار کنم و درست است که مسایل انسانی، مشترکاتی با هم دارند ولی مسایل ملی برای من از هر چیز دیگری مهمتر است .»
گودرزی اضافه کرد:« رابطه من با این کشور که جزیی از وجود ، تاریخچه وهویت من را تشکیل می‌دهد جدانشدنی است و نمی توانم راجع به فرهنگ و آدم هایی کارکنم که فاصله زیادی با ما دارند. دوست دارم کاری را انجام دهم که بوی زادگاه من را داشته باشد ، ضمن اینکه اگر قرار است پیشرفتی هم صورت بگیرد برای این مرز و بوم و مردم آن باشد که جزیی از مردم این جهان بزرگ هستند و اگر بخواهیم این جریان به وجود بیاید باید در حوزه اندیشه به این عزت ، افتخار ملی و آنچه داریم بها بدهیم . افکار زشت و پلید را کنار گذاشته و در پی مسایل روشن ، رفاه ، امنیت ، آسایش و آرامش مردم باشیم که بخشی از آن به عهده تئاتر است . در حقیقت تئاتر می تواند زندگی را نقد کرده و به معرض نمایش بگذارد و آیینه ای باشد در برابر جامعه که مردم خوب و زشت و زیبایی را در آن ببینند و در این زشت و زیبا دیدن نگاه بهتری به مسایل داشته باشند .»
گودرزی درباره انتخاب شیوه نمایش گفت:« در شرایط کنونی عنصر واقعیت بخش اساسی هر چیزی را تشکیل می دهد و احساس کردم در این متن نوع زندگی که جریان دارد و عوامل تشکیل دهنده آن ، راه را برای تعامل ما با آدمهای امروزی و نقد معاصر جامعه باز می کنند .»
کارگردان نمایش « استخوانهای طلایی » درباره مشکلات و موانعی که برای به روی صحنه بردن این کار وجود داشت گفت :« از آنجا که این نمایش توسط خانه تئاتر معرفی شده بود ، مکانی برای تمرین در اختیار ما گذاشته نشد و شبیه آدمهای آواره ای شده بودیم که هر روز در یک سالن به تمرین می‌پرداختیم و علت را هم نمایش‌هایی می دانستند که قبلاً‌ از سوی مرکز هنرهای نمایشی معرفی شده بودند . در واقع می‌گفتند خانه تئاتر موظف است در قبال نمایش‌هایی که انتخاب کرده مکانی هم برای تمرین در نظر بگیرد که آنجا هم امکانات محدودی در اختیار داشت و من به ناچار از زمان تمرین نمایش «‌غول زنگی قلعه سنگباران »‌برای تمرین این نمایش استفاده می کردم .»
وی در ادامه گفت: «کمک هزینه‌ای که به ما تعلق می‌گیرد آنقدر کم و حقارت‌آمیز است که به هیچ کاری نمی‌آید و برخی دوستان طوری برخورد می‌کنند که گویی فقط باید حرف آن‌ها شنیده شود و حرف دیگران غلط و نابجا است. در صورتی که باید به حرفهای ما هم بها داده و مسایل و مشکلات را برطرف کنند .»
گودرزی در پایان گفت:«بچه‌های تئاتر اگر به این رشته هنری علاقه‌مند نباشند هیچکدام کار نمی‌کنند و اگر آنهایی که تئاتری هستند با این بچه‌ها به درستی رفتار نکنند ، خود شرمنده می شوند‌. در حقیقت من و دیگران هستیم که با حضور در جشنواره آن را معنا بخشیده و به وجود می‌آوریم و حداقل باید شرایطی برای هر گروه تئاتر فراهم شود که در امنیت خاطر فعالیت کرده و دغدغه‌ای نداشته باشند.»