در حال بارگذاری ...
...

نشست مطبوعاتی نمایش”شکم نهنگ” برگزار شد

معمولاً متن نمایش آخرین مرحله از نمایش است چرا که در ابتدای امر مسائل دیگری مهم هستند. اولین مرحله مطالعه و پژوهش در رابطه با کاری است که انجام می‌دهیم که گاهاً می‌تواند خیلی طولانی مدت باشد. در این بخش گاهی برای هر کار یک و یا یک سال و نیم به تحقیق می‌پردازیم و زمانی که متن را در اختیار بازیگران قرار می‌دهیم، هنوز کامل نشده است.

پیمان شیخی:
نشست مطبوعاتی نمایش”شکم نهنگ” نوشته و کار کریستینا کاستریو از سوئیس که هفتمین و هشتمین روز برگزای بیست‌وچهارمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر در سالن سایه مجموعه تئاترشهر اجرا شد، امروز صبح برگزار شد.
به گزارش سایت ایران تئاتر، کریستینا کاستریو در ابتدای نشست گفت:«گروه تئاتر ما”تئاتر ریشه‌ای” نام دارد و 25 سال قبل در جنوب کشور سوئیس که مردم آن ایتالیایی زبان هستند، به وجود آمد. در سوئیس چهار زبان مختلف با چهار فرهنگ گوناگون وجود دارد. البته من متولد آرژانتین هستم و فعالیتم را در آمریکای لاتین و آرژانتین آغاز کردم اما به دلیل این که مرا از آرژانتین اخراج کردند، مجبور شدم کشورهای دیگر را برای زندگی انتخاب کنم. وقتی به جنوب سوئیس آمدم کمپانی تئاتری‌ام را تاسیس کردم. فعالیت تئاتری ما از دو بخش اصلی تشکیل شده که به یکدیگر وابسته هستند. بخش اول بخش آموزش بازیگری است که علاقه‌مندان در آن حضور دارند و بخش دوم تولید و به وجود آوردن تئاتر است. مهم‌ترین چیزی که این دو مورد را به یکدیگر ربط می‌دهد، مسئله تحقیق و پژوهش است. در مورد تحقیق و پژوهش باید بگویم که این کار به منظور این انجام می‌شود که نمایش‌های ما همگی دست پرورده خودمان هستند و بازیگران آن افراد تحت تعلیم ما هستند و انتخابی نیستند.»
کارگردان نمایش”شکم نهنگ” در مورد متن نمایش گفت:«معمولاً متن نمایش آخرین مرحله از نمایش است چرا که در ابتدای امر مسائل دیگری مهم هستند. اولین مرحله مطالعه و پژوهش در رابطه با کاری است که انجام می‌دهیم که گاهاً می‌تواند خیلی طولانی مدت باشد. در این بخش گاهی برای هر کار یک و یا یک سال و نیم به تحقیق می‌پردازیم و زمانی که متن را در اختیار بازیگران قرار می‌دهیم، هنوز کامل نشده است.»
وی در مورد حوزه‌های مطالعه برای این نمایش گفت:«مطالعه ما همواره به صورت عملی صورت می‌گیرد و در رابطه با بدن است و آموزشی که ما به دیگران می‌دهیم دو ستون اصلی دارد، در حقیقت بدن زبان اصلی است. البته حرکاتی نیست که ما هر روز انجام می‌دهیم. غالباً در تئاتر کارهای معمولی روزمره صورت می‌گیرد اما من زبان ویژه‌ای برای بدن دارم به همین دلیل برای به وجود آوردن آن به زمان زیادی نیاز داریم. بخش دوم که از اهمیت زیادی برخوردار است در رابطه با وجود بازیگر و یاد گیری‌هایی است که در ذات او وجود دارد، بنابراین گویا بودن یک بازیگر در حقیقت میزان توانایی او را نشان می‌دهد که با استفاده از بدن خود آن را نشان می‌دهد و در هر نمایش ما این مسئله را به خوبی نشان می‌دهیم چرا که تمام نمایش‌های ما با یکدیگر متفاوت هستند.»
خورشیدباختری در ادامه جلسه از کارگردان سوئیسی پرسید که با چه سیری در تمرین به نمایش می‌رسند؟
کارگردان نمایش”شکم نهنگ” در پاسخ به این پرسش گفت:«من فقط با بازیگرانی کار می‌کنم که به آن‌ها آموزش داده باشم و این برای من نقطه اصلی کار محسوب می‌شود. همه بازیگران آموزش بدن دیده‌اند بنابراین مرحله تحقیق و پژوهش ما کار بسیار ساده‌ای بود. در آن کار که برای اولین بار اجرا شد، فقط با بازیگران مرد کار کردم. نقطه بعدی نمایش نشان دادن خشونت بود که قصد داشتم در این نمایش آن را نشان دهم، طی کار نیز سعی کردم که به آن‌ها پیشنهاداتی در مورد تمرینات بدن بدهم و باقی کار براساس نوآوری و بدن بازیگران شکل گرفته و اتود زده شده است. وقتی نمایش را شکل می‌دهم از تمام توانایی‌های بازیگران استفاده می‌کنم. در بسیاری از مواقع نیز نمی‌دانم که نمایش چه چیزی خواهد شد و پروسه کاری مشخص می‌کند که نمایش چه چیزی از آب درمی‌آید. این روش کار کردن زمان زیادی است که وجود دارد و در حقیقت به وجود آمده تا کاری انجام دهیم و دراماتورژی آن نیز شکل راحت‌تری داشته باشد. به اعتقاد من نویسنده متن را در منزل می‌نویسد که حتی خیلی وقت‌ها هیچ ربطی به تئاتر ندارد و در حقیقت تمرین ادبی محسوب می‌شود. این در حالی است که تئاتر تمرین ادبی نیست و زنده است، حتی اگر گروه نمایش واقعی را به وجود بیاورد، می‌توانیم با گروه‌مان نمایش را کار کنیم اما اگر این کار را انجام دهیم مثل این است که یک نمایش سنتی را اجرا می‌کنیم.»
وی در خصوص دراماتورژی کار گفت:«دراماتورژی مشارکت بین‌ کلمات گفته شده و زبان بدنی است. وقتی که بدن حرف نمی‌زند اما خود را بیان می‌کند، آن هم دراماتورژی محسوب می‌شود.»
وی راجع به استفاده از اشیاء در نمایش گفت:«طی نمایش این پنج مرد آن جا هستند برای این که باید اجساد را دفن کنند و این داستان نمایش بود، در حقیقت مثل یک کار و فعالیت دنیایی است دفن اجساد به طریقی است که کسی آن‌ها را نبیند وقتی آن‌ها اجساد را دفن می‌کنند به اجساد دیگری می‌رسند و این کار ادامه پیدا می‌کند تا یک روز دیگر این کار را انجام نمی‌دهند. در نمایش چیزی که من از آن اجتناب کردم سرباز بودن آن‌ها بود و در حقیقت من قصد داشتم که خشونت را نشان دهم. بنابراین اجساد مردگان درست مثل این است که در یک گونی هستند و جا به جا می‌شوند مثل یک سنگر می‌شوند و یا لانه پرنده، اما داستان خیلی ساده است و آن‌ها باید اجساد را دفن کنند، البته این‌ها جسد نیستند بلکه محبت، امید، دوستی و ... هستند. در مورد طراحی صحنه نیز باید بگویم که در تئاتر ما طراحی صحنه چیز عجیب و غریبی نیست، طراحی صحنه عنصری است که با آن کار می‌کنیم، مثل بازیگران و یک وجه دیگر از دراماتورژی است.