در حال بارگذاری ...
...

تراژدی روابط انسانی/ گزارش تمرین نمایش «اولئانا»

تراژدی روابط انسانی/ گزارش تمرین نمایش «اولئانا»

«اولئانا»، یکی از مطرح ترین نمایشنامه های دیوید ممت که بیش از هر چیز به دلیل مایه های سیاسی و پرداختن به مسایلی نظیر قدرت، فمنیسم، حقانیت سیاسی و آموزش آکادمیک مشهور است، به زودی توسط علی اکبر علیزاد در مجموعه ایرانشهر به صحنه می رود.

مهرانگیز قهرمانی: دیوید آلن ممت نمایشنامه‌نویس، فیلمنامه‌نویس و کارگردان آمریکایی است که موفق به دریافت جایزه پولیتزر برای نمایشنامه «گلن‌گری گلن راس» و فیلمنامه «سرعت شخم‌زدن» شده است. از این نویسنده دو نمایشنامه‌ مهم‌اش یعنی «اولئانا» و «گلن‌گری گلن راس» به فارسی ترجمه و اجرا شده است. در این میان نمایشنامه «اولئانا» (oleanna)، یکی از جالب‌ترین نمایشنامه‌های این نویسنده در میان تمامی آثارش محسوب می‌شود. چراکه به داشتن مایه‌های سیاسی و پرداختن به مسایلی نظیر قدرت، فمنیسم، حقانیت سیاسی و آموزش آکادمیک مشهور است. قطعا این نمایشنامه به‌لحاظ ساختار زبانی و نیز عدم قطعیت معنایی‌اش، در بین شاخص‌ترین آثار نمایشی قرن بیستم قرار می‌گیرد.

این روزها علی‌اکبر علیزاد که پیش از این هم تجربه اجرایی موفق از این نمایش در تالار کوچک تئاتر شهر داشته است، قصد دارد بار دیگر این اثر را با شیوه اجرایی جدید و همراهی گروهی جوان در تالار سمندریان مجموعه ایرانشهر به صحنه ببرد. اثری که بدون شک، به دلیل حضور کارگردانش در محیط دانشگاهی، برگرفته از دغدغه‌های او در فضای آکادمیک است.

تأکید بر ریتم

از محل کارم تا پلاتو برف، محل تمرین گروه نمایش «اولئانا» فاصله چندانی نیست و بعد از چند دقیقه به ساختمان قدیمی پلاتو تمرین می‌رسم. ساختمانی که ناخودآگاه هر فرد تازه‌واردی را محو تماشای محیط اطرافش می‌کند. با ورود به پلاتو با علی‌اکبر علیزاد و دستیارانش روبه‌رو می‌شوم که منتظر ورود بازیگران‌اند. شاید بتوان گفت علیزاد یکی از آرام‌ترین کارگردان‌هایی است که هر بازیگر و گروهی می‌تواند با او کار کند. بعد از دقایقی بازیگران کار یعنی علیرضا کیمنش و کتایون سالکی با گریم خاص وارد می‌شوند. تمرین‌ها یک روز قبل از بازبینی نمایش است و بنابراین کارگردان با ریزبینی خاصی به بیان جزیی‌ترین مسائل می‌پردازد. در این جلسه تاکید او بر مکث‌ها و ریتم بازیگران است. او دقیقا می‌داند چه می‌خواهد و بارها یک بخش از نمایش را تکرار می‌کند. البته با توجه به نزدیک بودن زمان بازبینی و نگرانی بازیگران از رسیدن به جایگاه مورد نظر کارگردان برخی صحنه‌ها بارها تکرار می‌شود، به گونه‌ای که در صحنه‌ای تمرکز بازیگر نقش «کارول» به هم می‌ریزد و تمرین برای دقایقی متوقف می‌شود. در این فاصله و قبل از آغاز تمرین‌ها، به گفت‌و‌گویی با علیزاد می‌پردازم.

علیزاد: شاهد یک جدل میزانسنی خواهیم بود

در آغاز صحبت‌هایمان علیزاد در مورد اهمیت و جایگاه این نمایشنامه می‌گوید: «این مهمترین نمایشنامه دیوید ممت است و می‌توان گفت بعد از این کار، نمایشنامه خیلی خاص و پرسروصدایی ننوشت، به همین دلیل خیلی بحث برانگیز است.  آموزش آکادمیک و مسائل مربوط به جنسیت، قدرت و زبان در این متن سبب شده تا هرجایی اجرا شود سروصدا کند و دو دیدگاه مختلف در مورد آن شکل بگیرد. گروهی با دختر و گروهی با استاد مرد موافق و همراهند. حملاتی هم به این اثر توسط منتقدان شده است چون آن را یک کار ضد فمنیسیتی می‌دانند. اما نویسنده آن‌ها را رد کرده و معتقد است او یک تراژدی در مورد روابط انسانی نوشته است. آن را تراژدی زبان و قدرت می‌داند و هرجا این بحث مطرح شده، آن را انکار کرده است.»

او ادامه می‌دهد: «سال 84 این نمایشنامه را ترجمه کردم و دوست داشتم اجرا کنم. سال 86 در تئاتر شهر اجرا شد و با استقبال خوبی از سوی مخاطبان و منتقدان روبه‌رو شد. به دلیل مشکلاتی که برای نمایش «تارتوف» پیش آمد، دیدم متنی که می‌توانم سریع به آن برگردم چراکه میزانسن‌های آن  از قبل طراحی شده بود و تنها رتوش‌های نهایی لازم داشت این کار بود، بنابراین برای اجرا سراغ آن رفتم.»

علیزاد در پاسخ به این سئوال که آیا شرایط اجتماعی و فعالیت‌های آکادمیک او در اجرای این اثر تاثیر داشته است عنوان می‌کند: «طبیعی است تطبیق این کار با شرایط اجتماعی مد نظرم بوده است، چون در فضای آکادمیک هستم.»

او در مورد نگاه وفادارانه‌اش به متن خاطرنشان می‌کند: «به ندرت یک خط از نمایشنامه حذف شده است. البته این به معنای وفاداری نیست؛ چون اتفاقی که می‌افتد از طریق زبان، میزانسن و فضاسازی القا می‌شود. این نمایش دوسویه و با فاصله‌ای حدود ده متر اجرا می‌شود. کاراکترها در این فضا دائما از هم دور و نزدیک می‌شوند یا جاهایشان با هم عوض می‌شود. در تصویرسازی متن از پرده یک تا سه تحولی شکل می‌گیرد که در میزانسن ایجاد می‌شود.»

این کارگردان تئاتر اضافه می کند: «اینگونه ما شاهد یک جدل میزانسنی خواهیم بود. مثل زمینی که به دو قسمت تقسیم شده است. تماشاگران مرتب باید سرشان را بچرخانند و رویداد را دنبال کنند. احتمالا یک تقابل میان تماشاگران هم ایجاد خواهد شد، چراکه یکدیگر را می‌بینند و چشم در چشم‌اند. در اجرای قبل صحنه قاب عکسی داشتیم، فکر می‌کنم این‌بار اتفاق دیگری بیفتد و به نفع نمایش‌نامه باشد.»

علیزاد در رابطه با دلایل انتخاب بازیگران جوان این نمایش می‌گوید: «علیرضا کیمنش حدود نه سال است که با من کار می‌کند و در همه کارهایم بجز یکی حضور داشته است. خانم سالکی نیز نزدیک به چهار سال است با من کار می‌کند. می‌شود گفت از دست بازیگران حرفه‌ای راحت شدم، چون همیشه با آنها مشکل داشتم. البته دو کار نخست من با بازیگران حرفه‌ای بوده است اما شرایط خیلی تفاوت کرده است. بر این اساس وقتی این بازیگران جوان آماده و با انگیزه‌اند چرا با آنها کار نکنم؟ فکر می‌کنم جوان بودن استاد با توجه به شرایطی که در ایران هست کمک می‌کند. از سوی دیگر شاید این نگاه ایجاد شده است که در کارهای ایرانشهر حتما باید بازیگر خاص و چهره باشد.  این ترس وجود دارد که نکند اتفاقی بیفتد، این مواجه برای من هم هست؛ اما آنچه دوست دارم اتفاق بیفتد آن است که افراد برای دیدن کار بیایند نه بازیگرانی که اسم و رسم دارند.»

او درباره سرنوشت نمایش «تارتوف» می‌گوید: «امیدوارم کسی تا سال آینده آن را اجرا نکند و بتوانم آن را کار کنم. خیلی روی این نمایش کار کرده بودم و قرار بود اجرای کاملا مدرنی از این اثر بشود. همه چیز آماده بود، اما دو بازیگری که روی آنها حساب کرده بودم و گفته بودند می آیند حتی به تلفن‌های من جواب ندادند. نمی دانم این اخلاق از کجا آمده است، تا رو در رو هستی همه چیز خوب است اما به‌یکباره تغییر می‌کنند. حتی نمی‌گویند نخواهیم آمد و بعد می‌فهمی سر فیلم‌برداری هستند؛ به همین راحتی!»

با آماده شدن دوباره بازیگران و آغاز زمان تمرین، گروه کار خود را آغاز می‌کند.

نمایش «اولئانا» نوشته دیوید ممت و کارگردانی علی‌اکبر علیزاد، با نقش‌آفرینی علیرضا کیمنش و کتایون سالکی، تابستان امسال در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به صحنه می‌رود.