نگاهی به نمایش «رومئو و ژولیت» اثر ویلیام شکسپیر به کارگردانی حسین فرخی
رامین فناییان ویلیام شکسپیر حدود ۳۰ نمایشنامه نوشته است که در سرتاسر دنیا شناخته شده هستند و بسیار به صحنه رفته و میروند. در این میان در کشور ما، آثاری از شکسپیر که بیشتر مورد توجه هنرمندان تئاتر قرار گرفتهاند، ...
رامین فناییان
ویلیام شکسپیر حدود 30 نمایشنامه نوشته است که در سرتاسر دنیا شناخته شده هستند و بسیار به صحنه رفته و میروند. در این میان در کشور ما، آثاری از شکسپیر که بیشتر مورد توجه هنرمندان تئاتر قرار گرفتهاند، انگشتشمارند و به نمایشنامههای هملت، لیرشاه، مکبث، تاجر ونیزی و... رومئو و ژولیت محدود میشوند. اما همین تعداد انگشتشمار به دفعات مکرر بر صحنه تئاتر کشور اجرا شدهاند.
هرچند به دلایلی – از جمله اینکه اجرای نمایشنامههای شکسپیر از دشوارترین اجراها در تئاتر محسوب میشوند – اجرای این نمایشنامهها به لحاظ کیفی و فنی برای تماشاگر و حتی خود اهالی تئاتر نیز چندان رضایتبخش نبوده است، اما به لحاظ کمی و تنوع، آنان را با گستره نسبتا خوبی از رویکردهای متفاوت و گاه شخصی و تجربی به آثار شکسپیر مواجه کرده است که البته تعداد کمی از آنها ماندگار بودهاند.
حسین فرخی که سال گذشته نیز اجرای مکبث از آثار شکسپیر را بر صحنه داشت، این بار نیز در نمایش رومئو و ژولیت به اجرای عین به عین متن شکسپیر تن نداده و به منظور نمایشی کردن این متن برای تماشاگر امروزی لازم دانسته آن را تغییر دهد و بازنویسی کند و افکار، اندیشهها و تحلیل خود را نیز به عنوان کارگردان بر آن بیفزاید.
در عین حال او از برخی عبارتها و تمثیلهای ادبی خاص زبان شکسپیر، بدون هیچگونه تغییری در جایجای نمایش استفاده کرده است که تماشاگر آشنا با این زبان به راحتی این عبارتهای بیمانند و فلسفی و عمیق را در متن شناسایی میکند و تشخیص میدهد. اما رومئو و ژولیت همانند دیگر نمایشنامههای جاودان خالقش، آنقدر عمیق و منسجم هست که به راحتی اجازه هر تحلیل و اجرای نو و جدید را به کارگردان نمیدهد، مگر اینکه این برداشت نو دقیقا همسو با مضمون و درونمایه اصلی اثر باشد.
ورد کمدی به تراژدی و ادامه و تاکید بر آن در رومئو و ژولیت شائبه نزدیک شدن به پارودی (نقیضه) را در تماشاگر ایجاد میکند. در واقع در اجرای این نمایش، تماشاگر با دو زبان روبرو است: زبان فخیم شاعرانه و پر از استعاره و تمثیل شکسپیر که وجه تراژیک نمایش را منتقل میکند (این زبان در جملههای عاشقانه رومئو و ژولیت در هنگام شب زیر پنجره عینیت بیشتری پیدا کرده است) و زبان کمدی و شوخ امروزین حسین فرخی که سعی دارد با استفاده از طنز و مطایبه فضایی مفرح در بطن تراژدی هولناک اثر باز کند و بدین ترتیب بر مخاطب تاثیر بیشتری بگذارد (این زبان نیز در صحنه بازی ژولیت و درگیری لفظی با رومئو و سپس مشاجره و مسخره کردن خانوادههای همدیگر - مونتاگو و کاپولت – نمود بیشتری دارد) این دوگانگیها از نوع نگرش و جهانبینی متفاوت نویسنده و کارگردان نشأت میگیرد که هرچند در این نمایش دیده میشود اما میتوانست با تلفیقی هنرمندانه و همسو با درون مایه اصلی (عشق تراژیک) تماشاگر را با اثری نو و مدرن بر مبنای اثر جاودان شکسپیر مواجه سازد.
اما آثار صحنهای حسین فرخی ویژگیهایی دارند که به ویژه در خصوص «رومئو و ژولیت» از نکات برجسته اجرایی محسوب میشود. ایده اجرا هنرمندانه است: نور به روی دو تابوت که در پیش زمینه صحنه در پایین پلهها تعبیه شده میافتد و رومئو و ژولیت از تابوتها بیرون میآیند. با فلاش بک به گذشته میرویم و شرح دلدادگی این دو را از زبان خودشان میشنویم. پس از بیان وقایعی که به مرگ این دو میانجامد، به زمان حال برمیگردیم. رومئو و ژولیت، نشسته بر تابوت خود، از بیگناهی و قربانی شدن عشق میگویند و دوباره به درون تابوتها میروند. تابوتها بسته میشوند و نور میرود. این شکل اجرایی با شروع و پایانی جذاب و روانی در روایت، حکایت از تسلط فرخی بر کلیت اجرا دارد. همچنین است طراحی صحنه و دکور نمایش که حسین فرخی عهدهدار آن بوده است. دکور صحنه از درهای دولنگهای در سمت راست و چپ و وسط تشکیل شده که پنجرههایی نیز در بالا (بالکن) و طرفین دارد و پلههایی که به تابوت ختم میشوند! رنگ تیره به کار رفته در دکور و وجود دو تابوت در صحنه با درونمایه تراژیک اثر به خوبی مطابقت دارد. استفاده از رنگهای شاد در طراحی لباس و اشیایی همچون گلدان روی بالکن، نوار قرمز رنگی که از خانه رومئو تا خانه ژولیت امتداد دارد (به نشانه متصل بودن عشق میان آن دو) و پارچه سفیدی که دو سویش در دستهای آنهاست (به نشانه پاکی این عشق)، از موارد استفاده فرخی از الهمانهای نمایشی کاربردی در اثر است که در این دکور تیره، گویای شور و اشتیاق و عشق میان دو شخصیت اثر است.
میزانسنهای فرخی نیز ار موارد مثالزدنی هستند، به ویژه در استفاده از پنج در موجود در صحنه و پلهها که با افزودن بر تحرک و پویایی صحنه از ملال و خستگی تماشاگر جلوگیری میکنند. البته مکمل میزانسنهای خوب فرخی نیز بازی یکدست و روان نورالدین جوادیان و به ویژه آشا محرابی است که خصوصا در برخی صحنههای حسی بازی قابل قبولی ارایه میدهد.
حسین فرخی با کولهباری از تجربه عملی و تئوری در هنرهای نمایشی، نشان داده که در گروه تئاتر اندیشه، هنوز به دنبال تجربههای نو در اجرای سبکهای مختلف تئاتری است. امید اینکه در نمایشهای بعدی، در ادامه این روند توفیق بیشتری کسب کند.
چاپ شده در بولتن جشنواره بیست و چهارم تئاتر فجر