در حال بارگذاری ...
...

تئاتر، مهندس اجتماع

حسین پارسایی: صدا می‌آید... بر زمینه گردی سکوها و صحنه‌ها... بر حاشیه بالا و پایین سقف‌های کوتاه و بلند، سمفونی صداها و تصویرها، شاهزاده‌های پریده رنگ با اشک‌ها و صخره‌های آبی. ملاقات شهرها و رنگ‌ها، لباس‌ها و کفش‌ها. ...

حسین پارسایی:
صدا می‌آید... بر زمینه گردی سکوها و صحنه‌ها... بر حاشیه بالا و پایین سقف‌های کوتاه و بلند، سمفونی صداها و تصویرها، شاهزاده‌های پریده رنگ با اشک‌ها و صخره‌های آبی.
ملاقات شهرها و رنگ‌ها، لباس‌ها و کفش‌ها. دیدار لهجه‌ها و چشم‌ها. جایی که بیشتر چشم‌مان توی چشم همدیگر می‌افتد. بیشتر فکر می‌کنیم تئاتر در کجا می‌تواند قرار بگیرد، زندگی کند و با بستر خودش رابطه برقرار کند. دارم سوال می‌کنم. حالا دارم سوال می‌کنم که همه هستیم. اگر تئاتر قرار باشد به مثابه یک مهندس اجتماعی رفتار کند در جامعه امروز ما چه جایگاهی پیدا می‌کند؟ واقعا تئاتر فقط یک پز روشنفکری است یا یک مهندس اجتماعی دقیق که ظریف‌ترین لایه‌های نامکشوف شهر و انسان را مطالعه می‌کند؟
امروز و در شرایط کنونی ایران، تئاتر چطور می‌تواند صاحب تماشاگران و سالن‌های‌ بیشتر باشد؟
ما به جامعه نیاز داریم و جامعه به تئاتر. تئاتر چطور می‌تواند وارد زندگی قسمت بیشتری از مردم شود؟
در ایران امروز با مسیرها و راه‌های پیش‌رو، تئاتر چطور می‌تواند خیال معماری کند؟ خیال‌های فردی و جمعی، مسیرهای اجتماعی... من دارم سوال می‌کنم.
چاپ شده در بولتن جشنواره بیست و چهارم تئاتر فجر