کمیلی: حضور در نمایش «اتاق 498» مثل دل به دریا زدن بود

حامد کمیلی میگوید با حضور در نمایش «اتاق 498» به سراغ کنکاش در مسیری رفته که کمتر تجربه کرده بود.
به گزارش سایت ایران تئاتر، حامد کمیلی بازیگر نقش اصلی نمایش «اتاق 498» درباره اینکه چه مواردی را مبنای انتخاب نمایش قرار میدهد، گفت: «برای انتخاب کار، نمایشنامه، سابقه حرفهای گروه و کارگردان مهم است. در مرحله اول باید با متن با توجه به باورها و سلایقات ارتباط برقرار کنی. اگرچه این نمایش نخستین تجربه کامیار صالحپور بود، اما با توجه به کارهایی که او پیش از این در تئاتر انجام داده بود و گفتوگویی که با هم داشتیم، تصمیم به این کار گرفتم، چرا که او را فردی علاقمند به ایدههای نو و ریسکپذیر دیدم. او به دنبال شکل اجرایی جدیدی بود و این جسارت برایم جذاب بود. از سوی دیگر مدتها بود دوست داشتم به تئاتر بازگردم. این نمایشنامه متن مدرنی دارد که دغدغههای امروز جامعه را به تصویر میکشد و من با کاراکتری روبهرو بودم که جای بازی و تجربه فضایی را داشت که کمتر در تصویر امکان اجرای آن را داشتم.»
او در مورد برداشت خود از کاراکتری که بازی میکند و اینکه این شخصیت را با چه ویژگیهایی برای خودش تعریف کرده، توضیح داد: «من باید با شخصیت یک رابطه برقرار میکردم. این شخصیت با توجه به شکل اجرایی، فضایی غیررئالیستی را میطلبد. این فاصله با من وجود داشت و برایم جذاب بود تا به سراغ کنکاش در مسیری بروم که شاید کمتر تجربه کرده بودم.»
کمیلی بیطرف نگاه داشتن مخاطب را مهمترین ویژگی این اثر دانست و ادامه داد: «در کل نمایشنامه یک سعی کاملا مشهود بود و آن بیطرف نگاه داشتن تماشاگر است. هر کدام از تماشاگرها قصه را از دیدگاه و زاویه دید خودشان روایت میکنند، بهخصوص در فلاشبکهایی که دیده میشود. این بیطرف بودن ارزشمند است. این قصه از زاویه زن، یک نوع تعریف میشود و از زاویه دید مرد بهگونهای دیگر. اینجا خوب و بد، نادرست و درست، زشت و زیبا نداریم.»
کمیلی افزود: «ما دو روایت از یک زندگی داشتیم که با مشکل روبهرو شده و نتیجه آن هم مرگ یک کودک است. ما همیشه وقتی وارد یک قصه میشویم، از زاویه دید یک نفر قصه را میشنویم و با قضاوت او جلو میرویم.»
این بازیگر تئاتر و سینما در پاسخ به این سئوال که گویا ناخودآگاه این قضاوت نسبت به شخصیتهای داستان پیش میآید، عنوان کرد: «بچه در این کار، برای من تعریف امید، عشق و ادامه مسیر دارد. مرگ بچه یعنی پایان این زندگی. هر کدام از آن زنانی که وارد میشوند با یک رفتار و نوع خاص نورپردازی از هم جدا میشوند؛ ما دو رفتار متفاوت را در صحنههای مشابه میبینیم، که یکی از آنها نگاه زن و دیگری توهم اوست. شخصیت مرد از جایی در قصه، آلبوم موسیقیاش منتشر میشود، درگیر شهرت میشود. شهرت چیزی است که جلوی آن را نمیتوان گرفت، اما نگاه زنی که به شدت عاشق است و روابط آدمهای مختلف را با او میبیند، توهم زن را به وجود میآورد. دو مشکل اساسی در جامعه ما وجود دارد، در جایی خیانت شکل میگیرد و من راجع به آن حرف نمیزنم، جایی توهم خیانت شکل میگیرد، در خیلی از مسائل مربوط به روابط و جامعه توهم خیانت باعث مخدوش شدن رابطهها میشود. نگرانی نسبت به اتفاقی که هنوز نیفتاده، باعث کدورت و فاصله میشود و این چیزی است که در نمایشنامه وجود دارد. مرد بیگناه است، من در بازیام سعی کردم به گونهای باشد که گویا احتمال وقوع آن هم کاملا وجود دارد. حتی در لحظهای از نمایش که انتظار داریم این اتفاق شکل بگیرد، صدای نویزی وارد فضا میشود، همه چیز را میشکند و از اتفاق فاصله میگیرد.»
او با اشاره به ابعاد جامعهشناسی این اثر خاطرنشان کرد: «امروزه بیشتر رابطههایی که به سردی کشیده میشود و در نهایت به جدایی میانجامد، به خاطر ترس ما از اتفاقهایی است که ممکن است رخ بدهند. این مسألهای بود که ما میخواستیم آن را بیان کنیم. اینکه تا چه اندازه موفق شدیم مسأله بعدی است.»
کمیلی با بیان اینکه دلتنگ تئاتر بوده، خاطرنشان کرد: «خیلی آیندهنگری را دوست ندارم، نمیدانم فعالیتهای بعدیام در تئاتر چگونه خواهد بود، من معمولا با اتفاقاتی که برایم میافتد تصمیم میگیرم، سعی میکنم در مسیر باشم. مدتها بود دلتنگ تئاتر بودم و نمایشنامههایی که پیشنهاد میشد را میخواندم، اما هیچکدام مرا وسوسه نمیکرد. منتظر فرصت مناسب بودم تا زمانی که درگیر کار تصویر نیستم یا ذهنم آزادتر است این کار را انجام دهم، اما هر دفعه اتفاقی رخ میداد. وقتی این نمایشنامه را خواندم با اینکه درگیر فیلمبرداری بودم، دیدم بهانهای برای رد کردن آن ندارم، قصه را دوست دارم و شخصیت نمایش جای کار داشت. این اتفاق افتاد و برایم مثل دل به دریا زدن بود. از انتخابم راضیام و از بابت کاری که انجام دادم خرسندم. چراکه وقتی به صحنه آمدم احساس کردم، چقدر دلم تنگ شده بود.»
کمیلی در پایان سخنانش تئاتر را برای بازیگران بسیار ارزشمند دانست و بیان کرد: «بازیگری را شخصا با تئاتر آغاز کردم. تئاتر برایم مرجع و ارزشمند است، چرا که بازیگرساز است و میتواند قدرت اجرایی بازیگر را بالا ببرد. اما در رابطه با کسی که در فضای تصویر کار میکند، ممکن است علاقهای به تئاتر نداشته باشد یا عدم حضورش در تئاتر، از یک نوع نگرانی سرچشمه میگیرد. تئاتر بازیگر را عیان میکند و او را در معرض قضاوت قرار میدهد. این کار سادهای نیست. هرآنچه را که من در فضای تصویر بهدست آوردم، صرفا برگرفته از تئاتری است که خودم را در آغاز با آن آزمودم و نتیجه آن را هم دارم میبینم. امیدوارم حضور در این کار به من انگیزه و نگاه تازهای بدهد.»