در حال بارگذاری ...
...

یادداشت روزانه

بی‌تا ملکوتی: امان از دست بعضی از این تماشاگران تئاتر. چشم‌تان روز بد نبیند. در طول اجرای نمایش صخره‌های آبی (کار مشترک ژاپن و رومانی) قلقله‌ای بود. آن هم نمایشی که رعایت سکوت مؤلفه اصلی آن است. تماشاگران دائماً تکان ...

بی‌تا ملکوتی:
امان از دست بعضی از این تماشاگران تئاتر. چشم‌تان روز بد نبیند. در طول اجرای نمایش صخره‌های آبی (کار مشترک ژاپن و رومانی) قلقله‌ای بود. آن هم نمایشی که رعایت سکوت مؤلفه اصلی آن است. تماشاگران دائماً تکان می‌خوردند و یا ریزریز حرف می‌زنند، حتی جماعت خبرنگار و منتقد. موبایل آقایی با صدای بلند زنگ زد و ایشان بلندتر از صدای زنگ موبایل‌اش، شروع کرد به حرف زدن هنوز چند دقیقه از این نمایش سی و پنج دقیقه‌ای نگذشته بود که عده‌ای شروع کردند از ردیف‌های آخر و از لای جمعیت، پایین آمدن و با صدای پاشنه بلند کفش‌هایشان، سالن را ترک کردن. چراغ موبایل بغل دستی‌ام دائماً روشن و خاموش می‌شد آن هم با نوری که بخشی از جایگاه مخاطبان را روشن می‌کرد اما وقتی نمایش تمام شد، بعضی از جماعت حتی زحمت چند ثانیه‌ دست زدن را به خود ندادند. جای تأسف دارد.
×××
یاد پارسال و سال‌های پیش به خیر که در فاصله دو اجرا می‌آمدیم توی سالن انتظار چهارسو و یک چای یا قهوه با یک برش کیک می‌خوردیم و در مورد اجرایی که دیده بودیم با دوستان گپ می‌زدیم و با ذوق و شوق از اجراهایی که قرار بود ببینیم، حرف می‌زدیم. یاد آن روزهای جشنواره به خیر از سوز سرما و کرختی برف و گرسنگی دل پناه می‌آوردیم به بوفه سالن اصلی و چهارسو و حتی دکه کوچک آقا اسکندر و ساندویچی کوچک گاز می‌زدیم تا برای دیدن اجراهای بعدی تا بوق شب، انرژی داشته باشیم. یاد ....
نمی‌دانم از چه رو و به چه علت بوفه‌های تئاتر شهر تعطیل است آن هم در دورانی که این مکان پذیرای خیل عظیمی از دوستداران و هنرمندان تئاتر است. دیگر حتی نمی‌توانی دست‌های سردت را به میهمانی بدنه داغ یک فنجان چای دعوت کنی؛ آن هم در دوران جشنواره که بزرگترین جشنواره تئاتری کشور است و باید باشد.

چاپ شده در بولتن جشنواره بیست و چهارم