در حال بارگذاری ...
...

نقش دانشگاه‌های هنر به خصوص رشته تئاتر در اندیشه‌سازی

رحمت امینی: اندیشه و تئاتر دو مقوله جدایی‌ناپذیرند. وقتی هنرمندی تئاتر را انتخاب می‌کند، از نظر اندیشه و تفکر نیز انتخاب خود را کرده است. حال این موضوع که تقویت اندیشه چگونه صورت می‌گیرد، جای صحبت دارد. در اندیشه‌سازی ...

رحمت امینی:
اندیشه و تئاتر دو مقوله جدایی‌ناپذیرند. وقتی هنرمندی تئاتر را انتخاب می‌کند، از نظر اندیشه و تفکر نیز انتخاب خود را کرده است. حال این موضوع که تقویت اندیشه چگونه صورت می‌گیرد، جای صحبت دارد. در اندیشه‌سازی باید دانشکده‌ها پیش‌قدم باشند. دانشجو باید نظریاتی را بیاموزد و پیش برود. ایده‌آل و آرمان دانشکده این است که همزمان با عمل‌گرایی و کار تجربی دانشجو را به تفکر وا دارد.
این موضوع که دانشجویان ما تا چه اندازه موفق هستند جای بحث دارد. هر ساله پذیرش دانشجویان در رشته تئاتر زیاد می‌شود، اما امکانات رشدی نمی‌کند و استادان نیز به دلیل ازدیاد دانشجو باید ساعات زیادی را در کلاس درس بگذرانند و به همین دلیل نمی‌توانند مطالب جدیدی به دانشجو بیاموزند. این ضعف در دانشکده‌های ما احساس می‌شود و کار به جایی می‌رسد که تنها وقت استادان را پر می‌کنیم و استادان وقتی برای رشد و تقویت معلومات خود ندارند. آنها از نظر آکادمیک کمتر فرصت مطالعه داعبدالحی شماسی
جایگاه دانشگاه‌ها در تولید تفکر و نیروی انسانی تئاتر
سالانه چند دانشجو وارد دانشکده‌های تئاتر می‌شوند، اما ماحصل این ورود چیست؟ هنگامی که یک دانشجو وارد عرصه‌یی می‌شود باید ابتدا بتواند به تعریف دقیق و درستی از آن عرصه دست یابد، اما متأسفانه هیچ‌کدام از دانشجویان یا استادان تعریفی مبتنی بر تفکر و اندیشه از تئاتر ندارند. این در حالی است که اساس تئاتر تفکر و اندیشه است. متأسفانه در دانشگاه‌ها دانشجویان به سمت این تفکر هدایت نمی‌شوند، بنابراین تئاتر بدون تفکر نمی‌تواند جایگاهی داشته باشد و سطحی می‌شود.


چیستا یثربی:
دانشگاه‌های تئاتر در تولید نیروی نمایشنامه‌نویسی نقش بسیار مؤثری داشته‌اند و نسل جدید نمایشنامه‌نویسی ایران از این دانشگاه‌ها برخاسته است، اما این نسل به صورت خودجوش شکل گرفته و استادان دانشگاه‌ها راهنما و حامی آنها نبوده‌اند.
استادان دانشکده‌های تئاتر ما یا از سطح سوادی پایینی برخوردارند یا اگر باسواد هستند انگیزه‌ای برای تدریس ندارند و دانشگاه تنها محلی برای کشف استعدادها محسوب می‌شود.


محمد یعقوبی:
تنها درصد کمی از استادان دانشگاه‌های ما افرادی صاحب‌نظر و صاحب سبک در تئاتر هستند و طبیعی است با وجود پایین بودن درصد سواد بیشتر استادهای دانشگاه نمی‌توان به تربیت شاگردان مفید توسط آنها امیدوار بود.
دانشجویان موفق در عرصه تئاتر یا مدیون تلاش‌های خود یا تربیت شده توسط اقلیت استادان صالح تئاتر هستند. اکثر استادان تئاتر نه کار قابل ارائه‌ای دارند و نه تئوریسین‌هایی قوی هستند. به نظر من استادی که یک کتاب یا یک کار عملی موفق تئاتری از خود ندارد نمی‌تواند در تئاتر صاحب‌نظر باش
مهرداد رایانی مخصوص:
این که بگوییم در دانشگاه‌ها مطلقا اندیشه‌سازی وجود ندارد، درست نیست. به هر حال اندیشه‌سازی وجود دارد. دانشجویان تئاتر به امید وارد شدن به سیستم کاری، چهار سال درس می‌خوانند، اما چون آینده‌ای برای کار نمی‌بینند، تفحص و جست‌وجویی در حوزه تئاتر ندارند و بی‌انگیزه می‌شوند. نکاتی که می‌تواند انگیزه‌ساز باشد این است که باید سیستمی ایجاد شود تا به دانشجو بگوید چه کارهایی انجام دهد تا وارد جرگه تئاتر حرفه‌ای شود. تا کنون این سیستم وجود نداشته. دانشجوی تئاتر می‌گوید می‌خواهم در تئاترشهر اجرا داشته باشم. به این معنا نیست که دانشجویان بیایند تئاترشهر. برای تئاتر دانشجویی اشتباه است که وزارت فرهنگ تصمیم‌گذار باشد. تصمیم‌گیری برای دانشجویان باید به دست وزارت علوم و فناوری باشد. باید برای دانشجویان رشته تئاتر، مرکز و سیستمی باشد که تئاتر دانشجویی را به سمت تئاتر حرفه‌ای سوق دهد. دانشجویانی که در حوزه تئاتر شناخته می‌شوند راه را می‌یابند و کسانی که شناخته شده نیستند، در این میان گم می‌شوند. اگر جایگاه ملی تئاتر داشته باشیم، مشکلات حل می‌شود. شرایط خوبی برای تئاتر وجود ندارد و تئاتر ما زیر متوسط است، البته با این شرایط هم نمی‌توان گفت که مطلقا اندیشه‌سازی وجود ندارد. گاهی نیز زمینه‌ای برای بروز اندیشه وجود ندارد.

هادی‌مرزبان:
به نظرم دانشجویان تئاتر در دانشگاه‌ها سر کار گذاشته می‌شوند، تنها وقت آنها گرفته می‌شود و بعد از فارغ‌التحصیلی نیز هیچ اتفاقی نمی‌افتد. باید این سوال را مطرح کرد که چرا از استادان مجرب در دانشگاه‌ها استفاده نمی‌کنند؟ منظورم توهین به استادان دانشگاه نیست و البته استثنا نیز وجود دارد. دانشجویی که بعد از چهار سال درس چیزی نیاموزد به درد نمی‌خورد. فقط مدرک و ارزش مدرک پایین می‌آید. هنر هر روزش با روز قبل فرق می‌کند، در ایران تئاتر تجربی با تئاتر آماتور اشتباه گرفته می‌شود. تئاتر تجربی پیشروترین کار تئاتری است. در دانشگاه‌ها در حق دانشجویان ظلم می‌شود. سالی هزار دانشجو در این رشته فارغ‌التحصیل می‌شوند، با این همه دانشجو چه باید کرد؟ سیاستگذاران برای این فارغ‌التحصیلان چه کار انجام داده‌اند؟ دانشجو بعد از پایان درس باید از تخصص خود استفاده کنند اما این تخصص پایین آمده و کاری نمی‌شود کرد.


نادر برهانی مرند:
نقش دانشگاه‌ها در اندیشه‌سازی تئاتر
آموزش در یک بخش دانشگاه‌های رسمی را در بر می‌گیرد و در بخش دیگر، آموزش در آموزشگاه‌هاست. در آموزش تئاتر یک دوره شاهد اوج و فرودهایی بودیم، در دوره‌های اوج آموزش، استادان کارآمد و بالطبع دانشجویان موفق حضور داشتند و در دوره فرود نیز شاهد عکس قضیه بودیم. حال اگر بخواهم قضاوت کنم، نمی‌توانم بگویم آموزش مطلقا بد یا خوب بوده است. تئاتر نیز نوسانات اوج و فرودهایی داشته است. در حوزه آموزش، عدم وقوف سیاستگذاران دانشگاه به امر تئاتر باعث کاهش کیفیت آموزش تئاتر شده است. متاسفانه بسیاری از استادان دانشگاه‌ها از دانش بروز برخوردار نیستند. هنوز در کلاس‌های تئاتر ما در بر پاشنه «چخوف» و «شکسپیر» می‌چرخد و این در حالی است که وارد سده دیگری شده‌ایم. استادان باید دانش روز تئاتر را به دانشجویان انتقال دهند. دانشگاه‌های ما از جریان زلال تئاتری عقب هستند. در دانشکده‌های تئاتر درس‌هایی داده می‌شود که 30 سال پیش این دروس تدریس می‌شده و ما در دنیای دیگری هستیم. نتیجه این عقب‌ماندگی و بروز نبودن دانش این است که دانشجو با آموزه‌های قدیمی مواجه است و در تعریف روزگار خود با گمگشتگی روبه‌رو می‌شود و آنچه یاد گرفته پاسخگوی نیازهایش نیست.


کورش نریمانی:
اندیشه‌سازی در دانشجویان تئاتر
اندیشه‌سازی به چند عامل بستگی دارد که دست به دست هم می‌دهند تا یک فارغ‌التحصیل کامل را نشان دهد. یکی از عوامل به زمینه قبلی و آمادگی دانشجوی تئاتر باز می‌گردد که دانشجو استعداد کار را در گرایش‌های مختف داشته باشد. دانشجویان ما در حال حاضر برای دانشجو بودن به دانشگاه می‌آیند و این راه به جایی نمی‌برد.
یکی دیگر از عوامل به سیستم آموزشی دانشکده تئاتر باز می‌گردد. سیستم آموزشی ما بسیار معیوب است. در واقع از نظر انتخاب استادان و دروس سرسری گرفته شده و بهایی به آن داده نمی‌شود. این عملکرد در دیگر رشته‌های غیرتئاتری نیز دیده می‌شود.
اتفاق ناگوار دیگری نیز در دانشگاه تئاتر رخ می‌دهد. دانشجویان تئاتر وقتی فارغ‌التحصیل می‌شوند، حتی چند نمایشنامه هم نخوانده‌اند. این امر تقصیر دانشجو نیست و قصور سیستم دانشگاه‌هاست. دانشگاه‌های ما دانشجو را بدون هیچ فکری به جامعه می‌فرستند. وظیفه کار دادن به دانشجو بر عهده دانشگاه نیست، اما وظیفه دانشگاه این است که آموزش مناسب به دانشجو بدهد. متاسفانه این مساله باب شده که می‌خواهند مسئولیت‌ها را گردن دیگر ارگان‌ها بیندازند. مسئولان از وظایف خود شانه خالی می‌کنند و این دردناک است. در بحث کلان تئاتری نیز سیستم کارگاهی اجرای نمایش و آموزش تئاتر جدی گرفته نمی‌شود. همه چیز در چند مبحث تئوریک، نمود می‌یابد و دانشجویان به صورت جدی به مقوله نمایش نمی‌اندیشند. باید به چگونگی ارائه تدریس نگاه کرد. اینکه دانشجویان مطالب را بخوانند، مهم نیست. این درست نیست که دانشجویان تئاتر پشت میز نشسته و تنها درس تئوری تاریخچه تئاتر بخوانند. دانشجویان تئاتر مانند بازیکنان فوتبال هستند. آموزش فوتبال در زمین چمن و به صورت عملی معنا می‌دهد. بیشتر کلاس‌های تئاتر باید عملی باشد.

احمد ساعتچیان:
همیشه دانشجویان از وضعیت خود در دانشگاه‌ها ابراز نارضایتی می‌کنند و این نارضایتی دلایل زیادی دارد که یکی از آنها به نوع آموزش استادان باز می‌گردد. زمانی که استادانبرای دانشجویان صرف می‌کنند، زیاد نیست، همچنین دانشجویان تئاتر دوست دارند به صورت عملی کار کرده و تمرین کنند. باید آموزش تئوری و عملی در کنار یکدیگر به دانشجویان داده شود. آموزش در دانشگاه‌های ما چه از نظر استاد و چه از نظر نوع تدریس مشکل دارد، باید این مشکلات را ریشه‌یابی کرد. دانشجویان تدریس عملی ندارند. فاصله‌ای میان تجربه عملی و تدریس وجود دارد و این دو مقوله مجزا هستند.
برخی از استادان نیز نمی‌توانند به خوبی آموزش‌ها را به دانشجویان انتقال دهند. وقتی دانشجویی از محیط دانشگاه بیرون می‌آید باید کار عملی را تجربه کند، اما فارغ‌التحصیل در دانشگاه چیزی یاد نگرفته و تنها بحث تئوری را می‌فهمد. دانشجویی که در حوزه تئاتر تنها بحث تئوری آن را دارد، هنگامی که می‌خواهد روی صحنه کار کند برایش سخت است. وقتی زمینه به گونه‌ای می‌شود که دانشجو به سمت گرفتن مدرک برود، حتما افت را به همراه دارد. هنر دارای ارزش‌گذاری و نمره نیست. بنیه و جوهر افراد است که باعث رشد می‌شود. وقتی دانشجویی به صورت عملی کار می‌کند و بعد بحث تئوری آن را می‌آموزد، کار برایش آسان می‌شود. در آموزش و بازیگری تئاتر روان‌شناسی بازیگری بسیار مهم است که ما آن را در آموزشگاه‌های خود کم داریم. کسی که با انرژی وارد بازیگری می‌شود باید این انرژی را کنترل کند. اگر کنترل بر نیرو و انرژی افراد نباشد، این نیرو به دلیل عدم آموزش مناسب هرز می‌رود و دیگر نمی‌شود کاری کرد. وقتی تئاتری یک شبه وارد کار می‌شود دچار خلا می‌شود. آموزش تئوری و عملی باید در کنار همدیگر تدریس شوند و هر دو باهم و به موازات هم کار شوند.


محمدرضا خاکی:
اگر بخواهیم مساله پژوهش در دانشگاه‌ها را در نظر بگیریم، پژوهش در چند واحد درسی خلاصه شده است. در دانشگاه‌ها تنها مقدمات پژوهش یاد داده می‌شود. دانشگاه تنها می‌تواند استعدادها را کشف کرده و آنها را راهنمایی کند. دانشگاه ایجاد کننده زمینه‌هاست. باید به جز دانشگاه مرکزی ایجاد شود که دانشجویان بتوانند با مراجعه به آن مسیر خود را به سمت پژوهش هدایت کنند.
هنرمند در کوران کار شناخته می‌شود. امروزه به دلیل بالا رفتن تعداد دانشجویان و توسعه نیافتن فضا و سالن‌های اجرا، روزبه‌روز تئاترمان لاغرتر و نحیف‌تر می‌شود، امکانات موجود سرویس کافی را به دانشجویان نمی‌دهد و به همین علت توانایی دانشجویان نیز کمتر می‌شود. وقتی کمیت تئاتر پایین می‌آید، نباید انتظار داشت کیفیت بهتر شود.



عبدالحی شماسی:
سالانه چند دانشجو وارد دانشکده‌های تئاتر می‌شوند، اما ماحصل این ورود چیست؟ هنگامی که یک دانشجو وارد عرصه‌یی می‌شود باید ابتدا بتواند به تعریف دقیق و درستی از آن عرصه دست یابد، اما متأسفانه هیچ‌کدام از دانشجویان یا استادان تعریفی مبتنی بر تفکر و اندیشه از تئاتر ندارند. این در حالی است که اساس تئاتر تفکر و اندیشه است. متأسفانه در دانشگاه‌ها دانشجویان به سمت این تفکر هدایت نمی‌شوند، بنابراین تئاتر بدون تفکر نمی‌تواند جایگاهی داشته باشد و سطحی می‌شود.


چیستا یثربی:
دانشگاه‌های تئاتر در تولید نیروی نمایشنامه‌نویسی نقش بسیار مؤثری داشته‌اند و نسل جدید نمایشنامه‌نویسی ایران از این دانشگاه‌ها برخاسته است، اما این نسل به صورت خودجوش شکل گرفته و استادان دانشگاه‌ها راهنما و حامی آنها نبوده‌اند.
استادان دانشکده‌های تئاتر ما یا از سطح سوادی پایینی برخوردارند یا اگر باسواد هستند انگیزه‌ای برای تدریس ندارند و دانشگاه تنها محلی برای کشف استعدادها محسوب می‌شود.


محمد یعقوبی:
تنها درصد کمی از استادان دانشگاه‌های ما افرادی صاحب‌نظر و صاحب سبک در تئاتر هستند و طبیعی است با وجود پایین بودن درصد سواد بیشتر استادهای دانشگاه نمی‌توان به تربیت شاگردان مفید توسط آنها امیدوار بود.
دانشجویان موفق در عرصه تئاتر یا مدیون تلاش‌های خود یا تربیت شده توسط اقلیت استادان صالح تئاتر هستند. اکثر استادان تئاتر نه کار قابل ارائه‌ای دارند و نه تئوریسین‌هایی قوی هستند. به نظر من استادی که یک کتاب یا یک کار عملی موفق تئاتری از خود ندارد نمی‌تواند در تئاتر صاحب‌نظر باشد.

چاپ شده در بولتن جشنواره بیست وچهارم