گزارشی از جلسه نمایشنامهخوانی”تفنگهای ننه کارا” به کارگردانی”بهزاد فراهانی”
فلسفه ننه کارا، این گونه است که هر کس که شمشیر به دست میگیرد در نهایت خودش نیز با شمشیر کشته خواهد شد. کارار بر این عقیده است که من میتوانم انسان بمانم بی آن که آلوده بشوم. بحث برشت هم تاکید بر آن دارد که وقتی فاشیسم حکومت میکند هیچ کس نمیتواند انسان باقی بماند و به چیزی دست نزد.
احمدرضا حجارزاده:
در تالار بتهوون از مجموعه خانه هنرمندان ایران، روز گذشته دومین جلسه نمایشنامهخوانی در بزرگداشت برتولت برشت برپا شد. این برنامه نمایشنامهخوانی در حالی اجرا میشد که جشنواره بیستوچهارم تئاتر فجر، واپسین روز خود را پشت سر میگذاشت. بهزاد فراهانی کارگردان این نمایشنامهخوانی پیش از آغاز برنامه، خود پشت یکی از تریبونهای روی صحنه قرار گرفت و در توضیحاتی مختصر، از حواشیِ گزینش این نمایشنامه برای اجرا تا اشکالات اساسیِ متن موجود و موضوع آن گفت. در آغاز سخن، فراهانی با اشاره به متنی که برای اجرا در اختیارش قرار گرفته بود، یادآور شد:«من دو اجرا از تفنگهای مادر کارار در اروپا(سانسبورگ) و ایران دیده بود. اجرای ایرانی این متن با حضور دوستانی که با کمال تاسف امروز در کنار ما نیستند ولی این متن، ترجمه خوبی نداشت. ترجمه بسیار بدی بود که هیچ از آن خوشم نیامد. حتی متوجه شدم حدود هشت یا نه صفحه از اصلِ متن افتاده بود! و متاسفم که چنین ترجمهای روی صحنه رفته بود. بنابراین با سواد کمرنگ و الکن خود که از زبان فرانسه داشتم و با کمک عزیز دیگری توانستیم نمایشنامه را دوباره ترجمه کنیم. به هر حال اگر عمری باقی بماند به دنبال ترجمه دوباره و این بار بهتر اثر خواهم رفت، چرا که از کارهایی است که اندکی با آثار حماسی برشت تفاوت دارد و همین تفاوت، دلِ آدمی را به تپش وامیدارد که به طرف آن برود.»
پس از آن یادآوری، فراهانی درباره تفاوت اجراهای مختلف از تفنگهای ننه کارا سخن به میان آورد:«آن چه از این نمایشنامه در خارج از کشور دیده بودم با اجرای ایرانی آن تفاوت داشت. این جا کوشش شده بود که دکور اصلی رئالیستی باشد. ولی آن جا نه، کار بیشتر استیلیزه بود و موسیقی کارکرد اصلی را داشت. نقش ننه کارار را هم بانوی از بزرگان تئاتر فرانسه بازی میکرد.»
در نمایشنامهخوانی”تفنگهای ننه کارار”، بازیگرانی چون مینو جبارزاده، سعیده فرضی، نقی سیفجمالی، عبادالله کریمی، فریدون مهرابی، خالد حیدری و خانم نثری به ایفای نقش پرداختند. موسیقی و آواهای نمایش به انتخاب فرشاد آذرنیا بود که بهزاد فراهانی سابقه سالها همکاری با او در رادیو را داشته است. موسیقی زیبای این اثر، برگزیدهای از موسیقی فیلم”نقاب زورو” بود.
جنگ از دهکده ماهیگیران
کارگردان این جلسه نمایشنامهخوانی، حال و هوای نمایش را با شرایط این روزهای خاورمیانه و به ویژه میهمانان عجین دانست و در ادامه توضیحاتش چنین آورد که:«این متن از عاطفههای افزونتری نسبت به کارهای دیگر برشت برخوردار است. در واقع حد وسط پیسهای آکساسیون آموزشی برشت با پیسهای فطرتی و اندیشهورزی اوست. نمایشنامه تفنگهای ننه کارار مربوط به جنگهای داخلی اسپانیا طی سالهای 1930 تا 1937 میلادی است و این جنگها در همان زمانی که نویسنده، این اثر را نوشته و در پاریس به اجرا گذاشته شکل گرفته است. به بَر و بچههای جوانی که در این رابطه کتابهای نخواندهاند، توصیه میکنم رمان بسیار زیبای”امید” را بخوانند. در آن زمان، جنبش رهاییبخشِ اینترناسیونال و فراملیتی در اسپانیا به کمک مردم آن کشور رفت برای جنگ با مزدورانی که سالهای سال بر اسپانیا حکومت میکردند و حتی این موضوع در صلح ادامه پیدا کرد. در واقع با سقوط فرانکو بود که آزادی به اسپانیا وارد شد. در زمان اجرای این اثر، داوطلبانِ بسیاری از کشورهای بزرگ مترقی به یاری ارتش اسپانیا رفتند و جنگیدند. و نگارشِ این نمایشنامه در قلب این واقعه اتفاق افتاد. آن چه در این اثر فوقالعاده زیباست، نگاه بسیار ویژه و بکر برشت است که امیدوارم ما از پس القای آن برآئیم.»
تفنگهای ننه کارار، شرح حال زنی میانسال است به نام”ترزا کارار” که در دهکده ماهیگیران زندگی میکند. در حالی که تمام جوانان دهکده، حتی زن جوان معلم که دختر همسایه آنهاست برای جنگ به جبهه رفتهاند، کارار به دو پسرش اجازه نمیدهد به جنگ برود. بلکه یکی از آنها را برای ماهیگیری به دریا میفرستد و دیگری مدام از پنجره مراقب برادرش است. مادر کارار که زنی بیطرف است و از جنگ و خونریزی نفرت دارد، چندین اسلحه و مقداری مهمات را که از شوهر مرحومش به جا مانده در منزلش پنهان کرده است. برادر او(دایی پدرو) از راه میرسد و قصد دار تفنگها را از چنگ او درآورد تا به جنگ برود. در این میان پسر کارار با دایی خود همراه میشود اما مادر کارار همچنان مخالف است. سرانجام وقتی جنازه پسر ماهیگیر او را که روی دریا مورد اصابت گلولههای جنگی قرار گرفته به خانه میآورند مادر کارار سلاحها را بیرون میآورد و آنها را بین خود، پسر و برادرش تقسیم میکند و هر سه راهیِ جبهههای جنگ میشوند.»
فراهانی معتقد است:«فلسفه ننه کارا، این گونه است که هر کس که شمشیر به دست میگیرد در نهایت خودش نیز با شمشیر کشته خواهد شد. کارار بر این عقیده است که من میتوانم انسان بمانم بی آن که آلوده بشوم. بحث برشت هم تاکید بر آن دارد که وقتی فاشیسم حکومت میکند هیچ کس نمیتواند انسان باقی بماند و به چیزی دست نزد. در واقع میآیند و دست او را آلوده میکنند. منظور این نمایشنامه صرفاً جنگهای داخلی اسپانیا نیست بلکه منظور این است که وقتی فاشیسم حکومت کند هیچ کس نمیتواند منزه بماند. حتی اگر کنار بروی و موضع بیطرفی اختیار کنی باز به هر حال، این اوضاع دامنگیر تو هم خواهد شد. فاشیسم که حکومت کند همه آلودهاند.»
برشت در دهه چهل
بهزاد فراهانی از هنرمندانی است که در دهه 40 آثار برشت را کار کرده است. یکی از آنها”آن که گفت آری، آن که گفت نه” بود که با همراهی عباس جوانمرد به اجرا درآمد. پس از آن دوره، فراهانی به دنبال دریافتهایی از تلفیق آثار برشت و هنر حماسی و آئینی خودمان میرود. زمانی که در فرانسه مشغول به تحصیل بود، یکی از شاگران مستقیم برتولت برشت به نام”گروبر” به محل تحصیل آنها فرستاده میشود تا هنرجوها یک ترم را با تکیه بر شیوههای نمایشی برشت بگذارنند.
فراهانی میگوید:«من بخشی از گمشدهها و نادانستههایم را آن جا، طی آن سه سال پیدا کردم. لابد که به ایران برگشتم در همین سبک کار کردم و اغلب آثاری که پیش از انقلاب روی صحنه بردم، برخوردار از این سبک و نشأت گرفته از آموختههایم در فرانسه بود. به نظر من تئاتر آئینی ایران به ویژه تعزیه مشترکات فراونی دارد با توتکلیک و آثار برشت. تلفیق اینها با یکدیگر را میتوانید در تکنولوژی کارهای خودم ببینید.»