با مصطفی عبداللهی کارگردان نمایش”کابوس سرخ”
کابوس سرخ” روایتگر کابوسهای خولی است. مردی که هرگز روی آرامش را نمیبیند و همیشه درگیر کابوسهایی است که نشانگر تمایل دنیوی، جاه طلبی و قدرت طلبی اوست
داستان به شدت ذهنی است. ماجرا برگرفته از شبی است که خولی سر بریده امام حسین(ع) را آورد به خانه خویش و آن را در تنور میگذارد که صبح آن را به ابن زیاد برساند و پاداش خود را بگیرد و ...
”کابوس سرخ” روایتگر کابوسهای خولی است. مردی که هرگز روی آرامش را نمیبیند و همیشه درگیر کابوسهایی است که نشانگر تمایل دنیوی، جاه طلبی و قدرت طلبی اوست. وسوسههایی که هر دم او را میآزارند و این بستر اصلی نمایش”کابوس سرخ” است. نمایشنامه را منیره ملکی نوشته و مصطفی عبداللهی آن را کارگردانی میکند.
این نمایش قبلا”جغد شوم کوفه” نام داشت اما بعد از تصمیم گیری جدید گروه، قرار شد نام آن به”کابوس سرخ” تغییر کند چرا که، بیشتر نمایش، کابوسهای این مرد است. جنایتکار بزرگی که ترسهای بزرگی هم دارد.
خولی، دو همسر دارد. یک زن جوان که اغواگر است و جاه طلب و یک زن دیگر که مسنتر است و عفیف و صادق. به طوری که همه او را با این صفات میشناسند و در این میان، او بین این دو زن هم گرفتار میشود. زنی که نشانگر قطب مثبت و خیر است و دیگری که یادآور قطب منفی و شر. این دو زن البته یادآور اولیا و اشقیای تعزیه هم هستند. هر چند عبداللهی، خود با این نگرش به ماجرا نمینگرد اما راه را برای برداشتی این گونه هم باز میگذارد. در نهایت، سرنوشت خولی را همسر بزرگتر او پیشگویی میکند. همزمان با قیام مختار، همسر جوانتر خولی، پیکر شوهرش را در ازای مقداری زر معاوضه میکند و پیکر او در همان تنور سوزانده میشود.
این نمایش هم مانند تعدادی دیگر از آثار با موضوع مذهب، یک داستان فرعی را محور قرار میدهد و واقعه عاشورا را به شکل غیر مستقیم بیان میکند.
مصطفی عبداللهی درباره شیوه اجرایی این نمایش میگوید:«چندان اهل شیوه و سبک نیستم چون معتقدم هر شیوهای که بتواند جوهره کار را به مخاطب منتقل کند، میتواند مورد استفاده قرار بگیرد. اگر عنوانهای خاصی روی شیوههای مختلف میگذاریم، در تعریفهای امروزی است. کار ما براساس ذهنیات آدمها شکل میگیرد. بنابراین بیشتر به سمت اکسپرسیونیسم حرکت کردهایم به طوری که کار صد در صد رئال نیست.
تعادل میان احساس و عقل از مواردی است که در آثار با موضوع مذهب همیشه مطرح است. به طوری که ایجاد این تعادل نکته مثبتی در برخورد با این گونه مضامین است اما گاه اتفاق میافتد. که این تعادل فراموش میشود و هنرمندان تنها از احساسات مذهبی مردم استفاده میکنند و بعد عقلانی ماجرا به فراموشی سپرده میشود.
مصطفی عبداللهی در این باره میگوید:«تصور میکنم ما ایرانیان تا حدودی قدرت بدعت گزاری نداریم و مداوم علاقهمندیم جای پای گذشتگان بگذاریم البته این موضوع تا جایی بدون اشکال است اما اگر قرار باشد به جایی برسیم که به ما فرمان ایست داده شود، دیگر باید به گونهای دیگر رفتار کرد و بدعت گذاری انجام داد.»
او تلاش کرده تا خیلی احساسات تماشاگران را درگیر نکند:«بیشتر تلاش ما توجه به بخش عقلانی ماجراست البته اگر میدان وسیعتری برای تجربههای تازهتر داشته باشیم. به مرور این اتفاق میافتد البته در این حوزه هنوز در آغاز راه هستیم و انتظار میرود با برگزاری چنین همایشهایی شرایط برای بروز این گونه آثار بیش از پیش فراهم شود.»
عبداللهی درباره ویژگیهای تئاتر دولتی میگوید:«تئاتر ما دولتی است و وقتی چنین وضعیتی وجود دارد متولیان امر باید این بستر را فراهم کنند و زمانی این بستر میتواند مثمر ثمر باشد که توسط هنرمندان به درستی شکل گیرد اما تا زمانی که شرایط اولیه فراهم نشود، طبیعی است که اتفاقی در این زمینه نمیافتد. بنابراین هنرمندان باید قدرت بدعت گذاری داشته باشند و شرایط هم توسط سیاست گزاران فراهم شود.»
او میافزاید:«به روز کردن، معاصر کردن و نگاه امروزی به مسائل متعلق به گذشته از دیگر مواردی است که در برخورد با مضامین مذهبی یا تاریخی مطرح میشود به گونهای که بتوان آثاری خلق کرد که کنار مطرح کردن یک ماجرای تاریخی یا مذهبی که گاه متعلق به گذشتههای دور است، حرفی برای امروز داشته باشد و مخاطب امروزی هم بتواند دغدغههای خود را در آن بیابد.»
عبداللهی معتقد است این موضوع به همان بدعت گذاری برمیگردد که اگر شرایط فراهم شود، مجال بروز و ظهور پیدا میکند اما در آثار دینی نمیتوان به این شکل وارد شد مگر با مطالعه دقیق، کارشناسی شده و همه جانبه.»
او اما به موضوع دیگری هم اشاره میکند که برخی ماجراها عمیقاً به روز هستند و عاشورا هم جزء همین دسته است:«امام حسین(ع) مظهر عدالت خواهی است و بشر در طول همه زمانها سرگشته عدالت است بنابراین قیام عاشورا، کهنگی ناپذیر است، هر چند واقعهای بوده که تمام شده اما باید”چرایی” آن را تحلیل کرد به گونهای که بتوانیم استنباط درست امروزی را در آن بیابیم.»