«دیتر کومل» کارگردان نمایش» شیطان با سه شاخه موی طلایی» از کشور آلمان در گفتگو با نمایش
اشاره دیتر کومل برای چندمین بار است که به کشور ما میآید. او چندین بار از ارتباط با کشورمان در عرصه فرهنگ و هنر، ابراز خرسندی کرده است. حال و هوای تئاتر آلمان در گفتگو با او تبیین شده است. مطالعه کنید تا دیدگاه او را ...
اشاره
دیتر کومل برای چندمین بار است که به کشور ما میآید. او چندین بار از ارتباط با کشورمان در عرصه فرهنگ و هنر، ابراز خرسندی کرده است. حال و هوای تئاتر آلمان در گفتگو با او تبیین شده است. مطالعه کنید تا دیدگاه او را بیابید.
تئاتر در آلمان چقدر ریشه دارد؟
هیچ کشوری مثل آلمان، خانه اپرا ندارد. فقط در یکی از ایالتهای آلمان به اندازه کل ایالات متحده امریکا، خانه اپرا و تئاتر است.
حمایت دولت چگونه است؟
تئاتر از طرف دولت، ایالت و شهرداری حمایت میشود. در کنار تئاترهای دولتی، تئاترهای آزاد هم وجود دارند که به صورت پروژهای و قراردادی از طرف دولت حمایت میشوند. تصور میکنم کل تئاتر ایران هم مانند تئاترهای آزاد آلمان باشد و به صورت قراردادی کار میکنند. ما جزو گروههای آزاد به شمار میرویم و اگر تئاتر ما طی قراردادی که نوشته میشود، بازده مالی خوبی داشته باشد برای پروژههای بعدی هم آن را اجرا میکنیم.
آیا گروههای آزاد و خصوصی، اسپانسر دارند.
بله؛ ولی گروههای خصوصی، نیازی به اسپانسر ندارند؛ چون این گروهها پروژههای بزرگی را در کل کشور به اجرا میآورند و سعی میکنند در نمایشهایشان سلیقه مردم را دخیل کنند. آنها به گیشه فکر میکنند و از این راه هم پول خوبی به دست میآورند. برای همین نمیتوانند نماینده خوبی برای تئاتر اندیشمند آلمان باشند. این تئاترها بیشتر جنبه سرگرمی و عوامزندگی دارند. طبعاً نمایشهایی که توسط دولت حمایت میشوند بنیان و فکر بیشتری دارند.
چه جشنوارههایی و با چه سطحی در آلمان برگزار میشود؟
کلاً جشنوارهها چندین نوع است. مثلاً جشنواره بایروت که در شهر بایروت است، هیچ کس نمیتواند به آسانی بلیت و کارت شرکت در آن جشنواره را به دست آورد. ممکن است اگر شما امروز ثبت نام کنید، 7 تا 8 سال دیگر نوبت شما شود. این جشنواره اختصاص به اپراهای «واگنر» دارد و اواخر تابستان هر سال برگزار میشود. نوع دیگری از جشنوارهها، فقط آثار معروف و برگزیدة جشنوارههای دیگر را دعوت میکنند. این جشنواره، گلچینی از کارهای خوب تمام جشنوارههای کل کشور است. ما خودمان در شهر فرایبورگ، جشنوارهای داریم که موضوعی است؛ یعنی هر سال اعلام میکنیم آثاری که با موضوع مثلاً «رمان» هستند، میتوانند به جشنواره بیایند. این جشنواره بینالمللی است و بخش جنبی بسیار قوی دارد و هر ساله اندیشمندان طراز اول کشورهای مختلف درباره موضوع مطرح شده به سخنرانی میپردازند. برای همین بار فرهنگی و آموزشی این جشنواره بسیار بالاست. یک نوع جشنواره دیگر در برلین برگزار میشود که در آن هفت کارشناس در طول سال به تمام شهرهای آلمان سفر میکنند و ده کار برتر، همه ساله در برلین به اجرا گذاشته میشود. ویژگی این جشنواره در این است که هم در رشته کودکان و هم در دسته بزرگسالان کار انتخاب میشود و کودکان نیز میتوانند در این جشنواره شرکت کنند. همین روند، امروز رشد چشمگیری پیدا کرده و هر ایالتی با نظارت یک هیأت انتخاب، آثار برتر آن ایالت را جمعآوری و در یک فستیوال چند روزه به اجرا میگذارد. در پایان هم، هیچ گونه داوری برای آن صورت نمیگیرد. فقط کارنامه یکساله آن ایالت مشخص میشود. دو نوع جشنواره دیگر هم وجود دارد به نامهای «سیاست آزاد» که هر گروهی درباره مسایل سیاسی، هر گونه اجرا و کنایهای که داشته باشد، نشان میدهد و دیگری «جریانی» است. این تئاترها مشهورند که جریانهای نویی را وارد تئاتر کشور میکنند و بیشتر تجربی هستند.
این دو جشنواره هم از طرف دولت حمایت میشود و دولت با اینکه حرفی علیه او زده میشود، بدون سانسور و جلوگیری از آن، حمایت و تشویق میکند.
آیا المان، تئاتر سنتی و ملی دارد؟ چگونه و به چه نامی؟
ما تئاتر سنتی داریم که یک نوع تئاتر «بولواری» است. این تئاترها قدمت زیادی دارند و با ذائقه مردم همراه هستند. خیلی هم گسترده است. ضمن اینکه هر ساله گروههای مذهبی وجود دارند و به مصائب مسیح میپردازند. تئاتر «بولواری»، طرفداران زیادی دارد و تماشاگر این تئاترها، مردمی هستند که تلویزیون زیاد نگاه میکنند. بر طبق یک نظرسنجی، کم هوشترین افراد، کسانی هستند که در طول روز 3 تا 5 ساعت تلویزیون نگاه میکنند. اگر این افراد بخواهند به دیدن تئاتر بروند، تئاتر «بولوار» را انتخاب میکنند.
کمی درباره نمایشی که به جشنواره آوردید، بگویید.
شیطان با «سه شاخه موی طلایی»، داستان خیلی معروفی است از برادران گریم. برادران گریم از پایهگذاران قصهنویسی شفاهی در آلمان هستند. اقای «f.k.weaclder» ـ یکی از کاریکاتوریستهای مشهور آلمان ـ این قصه را به صورت نمایشنامه در آورده و ما آن را آماده اجرا کردهایم.
چه اقشاری از جامعه به دیدن تئاتر میروند؟
بیشترین قشری که در کشور ما از تئاتر دیدن میکنند، کودکان هستند. شاید این رسم را در هیچ کشور دیگری پیدا نکنید. ضمن اینکه دانشجویان هم قشر بعدی تماشاگران تئاتر را تشکیل میدهند؛ ولی استقبال از تئاترها به خوبی ایران نیست.
این را به دلیل اینکه، تئاتر در بعد از جنگ جهانی دوم، استقبال پرشوری داشت، میگویم؛ چون ما تا قبل از پایان جنگ جهانی دوم، هیچ تئاتری از کشورهای دیگر مثل فرانسه، انگلیس و غیره نمیدیدیم. این اتفاق وقتی افتاد که جنگ جهانی پایان یافت و مانعی برای تئاتر فرانسه و انگلیس وجود نداشت. ضمن اینکه آن موقع ما هیچ سالن تئاتری نداشتیم و همه شهر ویران شده بود. برای همین همه مردم تشنه دیدن آثار فرانسوی و انگلیسی بودند. این دوره را من با دورة الان ایران مقایسه میکنم؛ چون در اینجا مردم تشنه دیدن آثار خارجی هستند و صفهای زیادی را برای دیدن شکل میدهند. این وضعیت در آلمان کم کم از میان رفت و مردم وضعشان بهتر شد و دوران مصرفگرایی آغاز شد. برای همین مردم المان کمتر وقت میکنند به دیدن تئاتر بروند. به همین دلیل من تئاتر امروز ایران را با آن دوره مقایسه میکنم.
خیلی صادقانه به ما بگویید که تئاتر ما را در چه وضعیتی میبینید؟
تئاتر ایران را من یک تئاتر خوب و جالب میدانم. تئاتری است که تقریباً پیشرفته است؛ ولی جای پیشرفت زیادی دارد. من سال قبل در جشنواره اصفهان جزو هیأت داوران بودم و دو سه کار را به آلمان دعوت کردم. این چند کار هم کارهای خوبی بودند و من خیلی آنها را دوست داشتم. به نظر میرسد در کارهای فنی، هنوز جای کار زیادی دارد و باید بیشتر کار شود. همچنین در تربیت نیروها باید بیشتر دقت شود. به نظر میرسد کارگردانها و بازیگران باید آموزشهای بهتری ببینند. فکر میکنم شما در مسیر درستی قرار دارید. مخصوصاً با برگزاری این جشنوارهها باید با کشورهای خارجی ارتباط بیشتری برقرار کنید. به نظرم در راه خوبی قرار دارید و باید تقویت شوید.
من خودم نماینده تئاتری هستم که به مقوله هنر تئاتر، عمیقتر نگاه میکند و با این دیدگاه در ایران کارهای خوبی را دیدهام.