گفتوگو با علی فرحناک، رئیس انجمن نمایش قم دربارهیِ درام مذهبی
تلاش برای تجربهی شکلهای جدید و پرهیز از تکرار تجربههای دیگران و این چیزی است که فکر میکنم جسارتش مختص نسل جوان باشد. چرا که وقتی ما میگوییم جان، پویایی و تجربهگری همراه با این اسم در ذهن تداعی میشود.
عرفان پهلوانی:
وضعیت کنونی درام مذهبیِ ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
وضعیت کنونی به عنوان یک درام، اگر بشود به آن واژه درام را اطلاق کنیم، بحثی تازه است که به بلوغ نرسیده و باید به شکلهای مختلف تست شود و اگر قرار باشد چنین درامی وجود داشته باشد، تعریفی دارد که زمان و تجربه لازم است تا به آن تعریف برسیم و تعریف کنونی کامل نیست.
تعریف شما چیست؟
به تعداد افراد تعریف داریم. بعضیها میگویند مذهب و دین چیزی است که به تمام وجهههای زندگی انسان مربوط است و تمام وجههها را در برمیگیرد، پس هر اثری به نوعی مذهبی است. پس نمیتوان گفت تنها باید مربوط به ائمه باشد. اما برخی میگویند حتماً باید مربوط به ائمه باشد. اما من میگویم اگر در یک نمایش یک مبحث دینی مطرح شود، نمیشود گفت مذهبی است؟ با توجه به این که مذهب مربوط به تمام ویژگیهای انسان و وجهههای زندگی انسان است.
اما تعریفی دیگر میگوید: نمایش باید مربوط به مصائب ائمه باشد تا آن را مذهبی بدانیم. در هر صورت هنوز به تعریف درستی نرسیدیم.
نظرتان راجع به رویکرد نسل جوان به تئاتر مذهبی، تعزیه و آئینهای عاشورایی چیست؟
تجربه کردند. برخی با چشمان بسته و برخی با چشمان باز. تجربه شده اما چیزی به دست نیامده و تجربههایی که شده، تکرار تجربههای دیگران بوده و چیز خوبی ارائه نشده است.
از لحاظ کمی چطور؟
بد نبوده است. اما خوب هم نبوده.
چه راهکاری را جهت بهبود وضعیت رویکرد نسل جوان به درام مذهبی پیشنهاد میکنید؟
پیشنهاد تلاش برای تجربهی شکلهای جدید و پرهیز از تکرار تجربههای دیگران است و این چیزی است که فکر میکنم جسارتش مختص نسل جوان باشد. چرا که وقتی ما میگوییم جان، پویایی و تجربهگری همراه با این اسم در ذهن تداعی میشود.
به نظر شما امکان این نوگرایی در قالبهایی که تا حدی از پیش تعیین شده هستند، مانند تعزیه، هم وجود دارد؟
بله، همه جا امکانش هست. بستگی به چگونگی آن دارد. هنر مثل ریاضی و مهندسی نیست که با خطکش و اندازهگیری بشود در مورد آن نظر داد. در هنر یک نوع آفرینش وجود دارد که نمیشود از پیش در موردش حرف زد.
میدانم تجربههای خوبی در زمینه تئاتر مذهبی دارید. لطفاً یک خاطره از اجراهای نمایشهای مذهبی که در آنها شرکت داشتهاید، تعریف کنید.
ارتباط و برخورد مردم با این جور نمایشها همیشه خاطره است و در اذهان باقی میماند این نوع نمایش دقیقاً میدانید وقتی میخواهید با مخاطب خودتان ارتباط برقرار کنید باید روی چه نقاطی دست بگذارید که مخاطب نسبت به آن پیشینه دارد و این تجربه که با مخاطب در طول اجرا بده بستان داریم و کنش و واکنشی که به وجود میآید خیلی خاطره انگیز است.
این ارتباط بیشتر از لحاظ احساسی بوده یا برخورد منطقی؟
بیشتر تا حالا احساسی بوده است.
در کل تا حدی جای منطق در این قبیل کارها خالی نیست؟
چرا، به خاطر همین میگویم باید تجربه شود تا از تکرار گذشتهها پرهیز شود.
به غیر از همین منطق چه فاکتورهای محوری دیگری هستند که جایشان در نمایشهای مذهبی خالی است؟
این برمیگردد به همان چیزهایی که گفتم. ما هنوز به تعریف درستی از درام مذهبی نرسیدهایم. 15 سال زمان لازم است تا تجربه کنیم و به این تعریف برسیم. 15 سال هم اندک است 20 سال زمان میخواهد. وقتی به این تعریف رسیدیم، به این فاکتورهای محوری هم میرسیم.