نگاهی به نظریات”سلی بینز” دربارهی پست مدرنیسم در هنر های اجرایی
جداسازی شکلی عناصر، انتزاعی کردن فرمها، حذف منابع بیرونی و خارجی به عنوان”موضوع” از دیگر آشکار کنندههای جریان پست-مدرن در هنر های اجرایی به حساب می آیند
علیرضا امیرحاجبی
آشنایی با نویسنده:
سَلی بِینز ـ Sally Banes ( ـ 1951)، منتقد و مورخ هنرهای نمایشی و اجرایی است. او مطالعات و تحقیقات اولیه خود را از هسته ابتدایی تئاتر جادسون و دوران طلایی این گروه در سالهای 1962 تا 1964 شروع کرد و سپس آن را به سمت کل موج پست مدرن در آمریکا گسترش داد. او همچنین تحلیلگر هنرهای اجرایی موسسه Village Voice و دبیر مجله تحقیقاتی هنرهای اجرایی و نیز نویسنده نشریات معتبری از جمله”مجله نمایش” (Drama Review) و نشریه هنرهای اجرایی (Performing Arts Journal)و در حال حاضر در دانشگاه ویسکانسین مدیسون به تدریس تاریخ هنر مشغول است.
او در کتاب”Terpsichore in Sneaker” مقدمهایی بسیار جامع درباره ریشهها و منابع تاریخی مراحل پست مدرنیسم در آمریکا نوشت، در این مقدمه او چنین بحث میکند که اصطلاح پست مدرن به مانند زمینهایست که براساس آن میتوان در چهار شکل مراحل رشد و توسعه پست مدرنیسم در آمریکا را طبقهبندی کرد.
1960 : پیشروان و جاده صاف کنهای پست مدرن
1970 : پست مدرنهای تحلیلگرا (Analytic)
1980 : دوره بازآفرینی و نوزاییِ محتویات و مضامین
و چهارم جریانات خارج از نیویورک
و همچنین او در این مقاله به روشن سازی ابهاماتی میپردازد که بر اثر استفاده بیرویه و ناهوشمندانه از اصطلاح پست ـ مدرنیسم در اذهان ایجاد شده. بِینز مانند بسیاری از نظریه پردازان و تحلیل گران معتقد است به همان شکل که اصطلاح”مدرن” با”مدرنیسم” اختلافِ مفهمومی دارد، باید بین مفهوم واژه پست مدرن و”پست مدرنیسم” نیز تفاوت قائل شد.
بدین معنی که آن کس که”مدرن” خوانده میشود لزوماً”مدرنیست” نخواهد بود. همچنین هنر دوران پست ـ مدرن با هنر پست ـ مدرنیستی دارای اختلافاتی است که در حیطه”زمانِ پست مدرن” و”اندیشه پست ـ مدرنیسم” قابل تفکیک خواهند شد و بهرهگیری از عناصر پست مدرن(یا تکنیکها) در یک اثر هنری لزوماً آن را اثری پست مدرنیستی نخواهد کرد.
نظریات پست ـ مدرنسیتی در جهان هنر همواره با چالشها و اتهام زنیهایی از طرف منتقدان و مخالفاناش روبرو بوده است. ابهامهایی که منتقدان، پست ـ مدرنیسم را به آن متهم میکنند شاید در جای خود نوعی امتیاز را برای پست ـ مدرنیستها ایجاد کرده است. همان طور که همگان میدانند هنوز به طور دقیق کسی نمیتواند به این سوال پاسخ دهد که”پست مدرنیسم” چیست؟ شاید هم لزوم تفکر پست مدرنیستی چنین طلب میکند که این پرسشِ کلی بیپاسخ بماند.
کتاب شناسی سلی بینز:
- (Terpsichor in Sneaker (1980 – 87
- (Democracy’s Body (1981
- (Green wich village 63 (1994
پست مدرنیسم در هنرهای اجرایی:
سَلی بینز
برگردان به فارسی: علیرضا امیرحاجبی
زمانی که”ایوون رِینر”(Yvonne Rainer) (1) جهت دسته بندی آثار خود و همتایانش در موسسه”جادسون چرچ” (Judson-Church) و سایر نقاط شروع به استفاده از اصطلاح”پست ـ مدرن” کرد، بدواً نیتاش تعریفی ادراکی، زمانمند و تاریخی بود. اعلام رخداد و پدیدهایی عام که پس از موج مدرن به عرصه آمده بود. اصطلاحی کلی که میشد به اغلب هنرهای اجرایی که از تئاتر جدا شده بودند اطلاق کرد.
در حدود 1950 پرفورمنس مدرن شکل، نحوه و نظریات خود را شفاف و خالص نموده و به عنوان گونهایی مشخص و قابل تعریف پدیدار گشت. که شامل حرکاتی بود روشمند و با بهرهگیری از درجات مختلف انرژی جهت انتقال احساساتِ کلی و پیامهای اجتماعی. طراحی به وسیله عناصر گویای تئاتری مانند موسیقی، لوازم، نورپردازیهای ویژه، طراحی صحنه و لباس پشتیبانی میشد. اشتیاق موج مدرن در ابتدا، ضدیت با هر گونه آکادمیک شدن بود. مدرن ها با خصوصیاتِ”وزن، افقیت بدن” (Horizontality of The Body) و ناسازگاریها به ترسیم و شرح خشونت زندگی مدرن میپرداختند.
هنرمندانِ پیشگام مدرن به نقش متضاد خود در فضای مدرن آگاه بودند: این هنرها به مانند طرحهایی بود که چشمی به آینده و چشمی دیگر به هنرهای آئینی غیر اروپایی داشتند.
اما طراحی حرکت پست ـ مدرن از بحران شدید تاریخی هنر آگاهی داشت. پست ـ مدرنها متقاعد شدند که هم حاملان و هم منتقدان سنت اجرایی ـ نمایشی هستند. اول؛ میراث بیهمتای موج مدرن در قرن بیستم، و دوم: گونههای مکتبی و آکادمیک با قوانینی سفت و سخت که زیبایی، هماهنگی و تعادل قوا به ویژه عمودیت بدن را از گذشته و بخصوص رنسانس به ارث برده بودند.
ایوون رینر، سیمون فورتی و سایر طراحان دهه شصت دارای اصطلاحات زیباشناسانه متفاوتی بودند و بیشتر در روشهای اصلی و مداخل حیطههای طراحی با هم توافق داشتند و همچنین همگان بر بازسازی و اصلاح تصورات حرکتی پافشاری میکردند. در اوایل 1970 سبک و روشی جدید همراه با قوانین و اصولی مشخص پدیدار گشت. در 1976 ”مایکل کِربی” با اختصاص دادن یک شماره از”مجله نمایش” (Drama Reivew) برای اولین بار جهت مطرح کردن گونه جدیدی از حرکات، اصطلاح”پست ـ مدرن” را به کار برد:
«در نظریه پست ـ مدرن، طراح حرکت از استانداردهای تصویری بهره نمیگیرد. بلکه منظور و هدف چیزی درونی است. ”حرکات” مجموعهایی گزینشی جهت شخصیتپردازی نیستند. بلکه آنها نتیجه تصمیمات، اهداف، مشکلات و طرحها هستند، آن چه واقعی به نظر میرسد حرکاتی است پذیرفتنی و قابل قبول، اما بسیار وسیعتر از آن که بتوان آنها را محدود و منحصر کرد یا حتی بتوان با اصول دیگر به کنترل آنها پرداخت.” (٢)
بر طبق نظر کِربی، تفکر پست ـ مدرن؛ موسیقی، مفهوم، شخصیت پردازی(Characterization) و فضاسازی را مردود میشمرد و فقط از طراحی حرکت، نور، موضوعات و چیزها در روشی کاملاً کاربردی(Functional) و خالص استفاده میکند. این نظریه تنها به یکی از مراحل چند گانه تحولات پست ـ مدرن که همان پست مدرن تحلیلگرا(Analytic) است تعلق دارد.
اصطلاح پست ـ مدرن به معنی”تفاوت” در تمامی اشکال هنری است. در 1957 حدود همان زمانی که مقاله پست ـ مدرن در مجله نمایش به چاپ رسید، چارلز جنکس(Charles Jencks) نظریهپرداز برجسته معماری جهت معطوف ساختن و تعریف روشی جدید در معماری از این اصطلاح استفاده نمود. براساس نظریه جنکس:«”پست ـ مدرنیسم” در معماری نوعی دیدگاه زیباشناختیِ دو وجهی است؛ که از سمتی معطوف به مراجعات و خواستهای عمومی است و از سمت دیگر مفهومی تاریخی ـ درونی جهت آگاهی و دانایی.» (٣)
در جهان هنرهای بصری(Visual Arts) و تئاتر این اصطلاح گونهایی نظریه انتقادی است جهت معطوف ساختن نگاه به سمت آثار هنری که کپی نسخه اصلی یا تفسیری از آثار هنری دیگری است. (۴)
و یا به جهت به چالش کشیدن اصلیت، اعتبار و سندیت مفهومی آثار مورد استفاده قرار میگیرد. نگاهی ریشه گرفته از تئوریهای ژاک دریدا(Jacques Derrida) درباره صور خیالی.
این نظریه تنها توجه برخی از گونههای پست ـ مدرن را به خود جلب میکند، این حقیقت که هنرهای اجراییِ تاریخی حقیقتاً هیچ گاه”مدرنیست” نبودهاند باعث ایجاد پیچیدگی و ظهور نوعی اغتشاش در کاربرد مفهومِ اصطلاح”پست ـ مدرن” میشود.
”پست ـ مدرنیسم” به مانند سایر گونههای”مدرنیسم” اغلبِ اوقات، شناسایی عناصر واسط(Medium)، کیفیات اصلی حرکات را به عنوان شکلی هنری آشکار کرده است و همچنین جداسازی شکلی عناصر، انتزاعی کردن فرمها، حذف منابع بیرونی و خارجی به عنوان”موضوع” از دیگر آشکار کنندههای این جریان به حساب میآیند. بنابراین در اکثر ملاحضات فوق این هنر پست مدرن است که کارکردی به مثابه هنر مدرن دارد. با این که هنر اجرایی پست مدرن”بعد از” هنر مدرن آمده و مانند سایر اقسام هنرهای پست مدرنیسم”ضد مدرن” (Anti modern) است، اما واژه”مدرن” در حرکت به معنای”مدرنیستی بودن” آن نخواهد بود و همچنین”ضد مدرن” به معنی”ضد مدرنیستی بودن” نیست.
در حقیقت، کاملاً برعکس است، موج پست ـ مدرن تحلیلگرا در دهه 70 تمایلات شدید خود را به مدرنیستی شدن ـ بودن به نمایش گذاشت و کاملاً خود را در صف هنرهای بصری مدرنیستی و مجسمهسازیِ مینیمالیستی قرار داد. (۵)
و در عین حال به تثبیتِ خود با سایر آراء در هنرهای پست مدرن پرداخت. آرائی مانند: کولاژ و تکه کاری (Pastiche)، طعنه(Irony)، شوخی و جلوههای استهزا آمیز(Play fulness)، بهرهگیری از منابع تاریخی و عناصر بومی ـ محلی که پیوستگی زیادی با فرهنگها دارند. این نکته جالبی است که در روندی فراتر از تولید و تهیه قرار میگیرد. شکستن مرزهایی که بین”اََشکال هنری و زندگی روزمره” ایجاد شده بود و ارائه رابطهایی جدید میان”هنرمند و مخاطب” (6)
حتی بعضی از جهتگیریهای نوین در هنرهای اجرایی دهه 80 به ارتباطِِِ تکنیکها و موضوعات وابستهتر شدند به ویژه استفاده از تکه کاری و کولاژِ پست مدرنیستی و بهرهگیری از عناصر سایر هنرها. اگر پست مدرن دهه 60 و 70 را مابعد از مدرن و موج دهه 80 را”پست مدرنیست” بنامیم، شاید در چنین موقعیتی سردرگمی زیادی ایجاد نشود و به علاوه معتقد هستم که هنرِ پیشرو(Avante-Garde) در هر سه دهه 60، 70 و 80 واجد نوعی اشتراک بوده و میتواند به وسیله یک اصطلاح واحد به تعریف خود بپردازد.
اگر چه در حیطه هنرهای اجرایی، اصطلاح”پست ـ مدرن” به عنوان اصطلاحی مختصِ طراحی حرکت مطرح شده اما تا امروز به عنوان اصطلاحی انتقادی نیز مورد استفاده قرار گرفته و میگیرد. کلمهایی که بیشتر هنرمندان و مولفان به فشردگی و نادرستی از آن بهره میبرند.
اکنون بسیاری از نویسندگان، طراحان و کارگردانان چنان بیدقت، آزادانه و بیپروا از این کلمه استفاده میبرند که میتواند هر معنیای را در پی داشته باشد یا به طور کلی بیمعنا باشد. با این که کاربرد این اصطلاح بیشتر از اجتناب به کاربری آن است ولی باید به تعریفی مشخص و با توجه به تمایزات آن با سایر اصطلاحات بپردازیم.
یادداشتها:
1- م: درباره”ایوون رینر” و موسسه تئاتر جادسون مقالهایی را در آینده ارائه خواهم کرد.
2- Michael Kirby, introduction Drama Review
T-95; March 1975): 3)
3- Charles Jencks, the language of Post-Modern Architecture. New York: Rizzoli, 1977۴
4- به ویژه بنگرید به آثار سیندی شرمن، کارلو ماریو ماریانی، سانتیاگو کاربونل.
۵- نوئل کارول به شرح و توضیح بسیار روشنی از این پیچیدهگیها در سخنرانیاش درباره”پست ـ مدرنیسم” در هنر و فرهنگ عمومی پرداخته:
Jacob’s Pillow, Becket (July 1985) Massachusetts.
6- ”جروم راتِنبرگ” درباره تعدادی از این جنبههای پست مدرنیسم در مدلهای جدید در کتابهای زیر به بحث پرداخته:
- Some notes Toward a Poetics of performance, in Michel Benamou and Charles Caramello, eds
- (Performance in Post-modern culture (Madison, Wi: coda press 1977
- (Performing Arts journal 19(1983
منبعِ این مقاله بخشی است از:
Banes, S.(1987) introduction to the Wesleyan Paperback edition,
“Terpsichore in Sneakers”: Post-Modern Acts 2 nd edition, Middletown, conn: Wesleyan Univ-Press 13-15.