گزارشی از جلسه سخنرانی”احمد دامود” درباره”پرفورمنس آرت”
ریچارد شکنر بر این عقیده است که پرفورمنس با اندیشه مطرح میشود. اجرا کنندگانش، مبلغان سیاسی هستند که تفکرات خاصی را تبلیغ میکنند و میخواهند بگویند که حرفهای زیادی برای گفتن دارند
احمدرضا حجارزاده:
تالار سایه از مجموعه تئاترشهر، محل برگزاری جلسه سخنرانی استاد احمد دامود درباره”پرفورمنس آرت” بود. در آغاز، مهرداد رایانیمخصوص در مقام مجری جلسه پشت تریبون قرار گرفت و ضمن عرض خیرمقدم به حاضران، به معرفی و دعوت از احمد دامود ـ از پیشکسوتان تئاتر کشور ـ پرداخت و به کتابهای متعددی که او در عرصه بازیگری و کارگردانی ترجمه کرده، اشاره کرد. آخرین دستاوردهای دامود در مورد پرفورمنس آرت و بازیگری، سال گذشته توسط نشر مرکز منتشر و روانه بازار کتاب شد. این سخنرانی، نخستین نشست از سخنرانیهای دفتر پژوهشها و ارزشیابی مرکز هنرهای نمایشی است که در آن جمع کثیری از دانشجویان، خبرنگاران مطبوعاتی و تلویزیونی و همچنین اساتید برجسته هنر نمایش حضور داشتند.
اتفاقهای دیدنی
احمد دامود سخنان خود را با شرح خلاصهای از تاریخچه پرفورمنس و معرفی برخی از شاخصههای آن از ابتدا تاکنون آغاز کرد. او طی این سخنان گفت:«اگر در مورد پرفورمنس آرت به فرهنگنامهها رجوع کنید، خواهید دید تمام آنها کم و بیش تعاریفی ارائه میدهند که خیلی به هم مشابهاند و در آنها اشتراک نظر وجود دارد. یکی از آنها این که پرفورمنس آرت اصولاً هنری ترکیبی است از هنرهای متفاوت و از عناصر موجود در آن هنرها مثل نقاشی، مجسمه سازی، تئاتر، موسیقی، رقص، ویدئو، فیلم و... به وجود آمده است.
پایگاه پرفورمنس آرت ـ که در اوایل دهه 1970 میلادی آغاز شد و به تدریج شکل گرفت ـ قبل از آن که تئاتر باشد، هنرهای تجسمی بوده؛ یعنی از نقاشی و مجسمهسازی شروع شده. چون در آن سالها هنرمند نگاه دیگری به هنر داشته. هنرمندی که در رشته هنرهای تجسمی کار میکرده، عقیده داشته هنر تبدیل به یک وسیله تجاری شده؛ یعنی تابلو یا مجسمهاش میرود در موزهها و قیمت پیدا میکند و عدهای میخرند و گروهی دیگر مبلغی روی آن میکشند و چند برابر میشود و این تجارت پیش میآید و این آثار فقط آلت دست خوشگذرانیهای یکسری آدمهای تاجر شده است. سپس فکر میکنند کاری ترتیب دهند که هنرشان اصلاً قابل عرضه به شکل تجاری نباشد. در نتیجه بوم نقاشی را کنار میگذارند و بدن خود را اغلب برهنه، آغشته به رنگ میکنند و در حالی که عدهای او را نظارهگرند و موسیقی هم به صورت زنده نواخته میشود، روی یک سطح سفید میغلتند و شکلی که روی آن سطح ساخته میشود، اثر هنری او خواهد بود! سپس آن اثر را پاک میکنند، نقاش هم بدنش را میشوید و همه چیز از بین میرود و دیگر چیزی قابل فروش و معامله نیست. این حرکت عمدتاً در گالرهای اروپا و آمریکا شروع میشود.»
دامود ضمن بیان روند شکل گیری این هنر، پایگاه عملی پرفورمنس را نمایشگونههایی به نام”هَپِنینگ” معرفی کرد و افزود:«من در ترجمههای خودم واژه”اتفاقهای دیدنی” را به جای”هپنینگ” جایگزین کردم. در تعاریف موجود از این هنر، همه اتفاق نظر دارند که پرفورمنس از تکهها و قطعههای مجزا و غیر مرتبط به هم تشکیل شده است.»
تقابل با تئاتر
احمد دامود در ادامه تاثیرپذیری پرفورمنس آرت از هنرهای تجسمی ابراز داشت:«مجسمه ساز هم برای این که مجسمهاش تبدیل به یک وسیله تجاری نشود، از بدنش استفاده کرد. او به صورت مجسمه در گوشهای یا وسط میدان به حالت سکون کامل میایستاد و آدمهای در حال عبور، میایستادند و نگاهش میکردند، تعجب میکردند، برخی برایش پول میانداختند و کسی کنارش میایستاد و موسیقی مینواخت تا بالاخره پس از چند ساعت، از روی سکو پایین میآمد و کارش تمام میشد. اما از آن جا که مدل ایستادن مجسمهساز به نحوه زندگی و تفکرات شخصیاش بازمیگردد، این شیوه نام”بیوگرافی شخصی” هم میگیرد و حالا هنرمند تئاتر که از روز اول بیشترین ابزار کارش، بدنش بوده، میبیند که حالا دیگران هم دارند از ابزار او استفاده میکنند. پس چه بهتر که خودش هم از این ابزار در انواع متفاوت دیگری بهره ببرد و به این ترتیب”پرفورمنس آرت”ی که در نقاشی و مجسمهسازی شکل گرفته بوده به تئاتر راه پیدا میکند. اما پرفورمنس در تقابل و در بعضی موارد حتی در تضاد کامل با آنچه با نام تئاتر میشناسیم، قرار میگیرد.»
دامود به ارائه نکاتی درباره تقابل تئاتر با پرفورمنس پرداخت. او در این خصوص گفت:«اجرا کنندگان پرفورمنس معتقدند اصولاً بازیگر نیستند بلکه”اجرا کننده پرفورمنس” هستند. آنها بر این عقیدهاند که بازیگری تئاتر اگر در عالیترین شکل خود هم انجام شود، همچنان کاری است که از واقعیت عینی به دور است و به هر حال نوعی وانمود کردن است. این مجریانِ پرفورمنس میگویند که وانمود نمیکنند، بلکه خودشان هستند و هیچ چیزی خارج از خودشان نیست. در شرایطی هم که قرار میگیرند در واقع به ضمیر ناآگاهشان این امکان را میدهند که خودش را بروز بدهد. همین اعتقاد که”ما بازیگر نیستیم و تئاتر بازی نمیکنیم” آنها را به این سو سوق میدهد که نوع دیگری عمل کنند و سرانجام کارهایی در آن انجام میشود که هیچ گاه در تئاتر امکان اجرای آن نیست. مثلاً در گروه”جزیره بزها” در شیکاگو، بازیگر اجازه میدهد که در صحنه به او شلیک شود و شلیک هم میشود و او را به CCU میرسانند! این نوع کار چیزی نیست که بتواند در تئاتر اتفاق بیفتد و اصلاً نمیتواند تکرار شود.»
در ادامه این مبحث، احمد دامود نداشتن قصه را عامل دیگری برای قرار گرفتن پرفورمنس در تقابل با تئاتر خواند و خاطر نشان کرد:«پرفورمنس اصولاً نمیخواهد قصه داشته باشد. پرفورمنس نه تنها نمیخواهد روایی باشد که حتی نمیخواهد قصه هم داشته باشد. پرفورمنس از اجزایی تشکیل شده که مستقل است و هیچ ارتباطی با هم ندارند و اگر ارتباط داشته باشند دیگر پرفورمنس نیست. از عوامل دیگر اختلاف بین تئاتر و پرفورمنس، این است که در پرفورمنس آرت تلاش دارند تماشاگر را به طور کامل در تئاتر دخالت دهند؛ یعنی نه از نظر عاطفی و احساسی بلکه عملاً او را در کار دخالت بدهند. تا جایی که به قول”ریچارد شِکنِر”، نتوانیم تفاوتی بین بازیگر و تماشاگر احساس کنیم.»
پرفورمنس روی کاناپه
«”آنتونی هاول” شخصی است که بیشترین تحقیق را در زمینه پرفورمنس دارد. او بیش از هر فرد دیگری، مسائل پرفورمنس را تئوریزه کرده است. کار او از دهه 1970 شروع شد و ابتدا در سالهای 74 – 1973 یک جزوه بیرون داد و آخرین جزوهاش در سال 2002 باز هم درباره پرفورمنس است. هاول عقیده دارد:«پرفورمنس سه عنصر اصلی دارد که عبارتند از”سکون”، ”تکرار” و”عدم تداوم و غافلگیری”. البته سکون در تئاتر هم هست. ولی سکون در تئاتر، لحظهای است؛ بازیگر ساکن میشود، لحظهای میایستد و به چیزی نگاه میکند؛ برای تعمق در آن یا گمراه کردن یا تفکر یا برای دقت در یک شیء و به دلایل دیگر که هدفمند است، سکون دارد. ولی سکون در پرفورمنس آرت، مثل بوم نقاشی است برای نقاش؛ پایه همه کارهایش است و روی آن تکرار، عدم تداوم و غافلگیری اتفاق میافتد؛ یعنی از سکون شروع میشود و به سکون ختم میشود و در طول کار دو مرتبه به سکون برمیگردد. گاهی اوقات سکونها بسیار طولانی است. از چند دقیقه تا چند ساعت میتواند ادامه داشته باشد...!»
جملات فوق بخش دیگری از اشارات احمد دامود درباره عناصر پرفورمنس آرت بود. طی این سخنرانی، دامود در دو مرحله به پخش تصاویری از طریق ویدئو پروجکشن اقدام کرد که اغلب آنها تصاویری از مهمترین نمونههای پرفورمنس از گذشته تا امروز بودند. دامود ضمن تشریح نوع پرفورمنس در حال نمایش، به نام آن و کارگردانش و همین طور چگونگی وقوع و هدف آن پرفورمنس اشاره میکرد. برخی از اسامی عکسهایی که او نام برد از این قرارند:«”تابلوی زنده زبان جسمانی”، ”اثر انگشت ریشه”، ”کت آستین دار”، ”پوسته زیرین”، ”انجام دو عمل همزمان”، ”اجرا تا لحظه از پا افتادن”، ”عکس گرفتن از مرگ”، ”مجسمههای آوازخوان” و”غذا خوردن” و نام برخی از کارگردانها و طراحان این پرفورمنسها: ”توماس لُرِل” (چکسلواکی)، ”آندره سیت”، ”پَتولِژکو” و...»
پس از این، دامود از نخستین پرفورمنس اجرا شده یاد کرد:«اولین کار پرفورمنس در نمایشنامهای به نام”سایت” اتفاق افتاد که در نیویورک اجرا شد. در این نمایشنامه، در صحنه تابلویی وجود دارد که خانمی روی کاناپه دراز کشیده است. رابرت موریس(کارگردان نمایش) گفت من یک انسان زنده به کار میبرم و بازیگری به مدت دو ساعت روی کاناپه به شکلی که”مونه” (نقاش تابلو) کشیده بود با همان لباسها و گریم در حالت سکون کامل قرار گرفت و از این جا ورود عناصر پرفورمنس به تئاتر شروع شده و به سوی کامل شدن پیش رفت.»
پرفورمنس در سیرک
در بخشهای پایانی سخنرانی احمد دامود، به عقاید یک نظریه پرداز به نام مایکل کروای اشاره کرد:«مایکل کروای یکی از تئوریسینهای پرفورمنس معتقد است: پرفورمنس باید مثل سیرک باشد. سیرک نهایت پرفورمنس است! البته غیر از دلقکها! هر کسی میآید کار خودش را انجام میدهد و هر کدام برای خودش جذابیتی دارد. در لحظاتی هم چند کار با هم انجام میشود و هر شخص به هر کدام که دوست دارد نگاه میکند و هیچ حرفی هم برای گفتن ندارد.
در مقابل”کروای”، ریچارد شکنر بر این عقیده است که پرفورمنس با اندیشه مطرح میشود. اجرا کنندگانش، مبلغان سیاسی هستند که تفکرات خاصی را تبلیغ میکنند و میخواهند بگویند که حرفهای زیادی برای گفتن دارند.»
بد نیست در حسن ختام این نوشته یکی دیگر از عناصر پرفورمنس آرت را که احمد دامود در طول سخنرانیاش به آن نیز پرداخت، این جا بیاوریم. دامود در این قسمت از سخنان خود از عنصر”تکرار” صحبت کرد و گفت:«تکرار در تئاتر هم وجود دارد، ولی این جا خیلی تفاوت دارد. در تئاتر هدفمند است، برای رد گم کردن یا بنا به احتیاج و ضرورت تکرار چیزی، انجام میشود. ولی در پرفورمنس، تکرار از عناصر اصلی است و میتواند تا بینهایت ادامه پیدا کند، یک عمل تا چند ساعت تکرار شود. آنها معتقدند همه اینها را از زندگی گرفتهاند؛ مثلاً سکون همیشه در زندگی بوده یا تکرار یکی از پایههای زندگی است. به این معنا که تنفس، تکرار یک عمل است، راه رفتن، دویدن و ضربان قلب همین طور. تکرار موجب تداوم زندگی است. بنابراین در پرفورمنس تکرار را میآوریم و هیچ هدف خاصی جزء خود تکرار نیست. مفهومی هم ندارد!»