دیتر کومل کارگردان دو نمایش از آلمان: تئاتر ایران در آغاز راه است
ما به عنوان یک گروه تئاتر آزاد هم از سوی استان و هم از سوی دولت کمک هزینه دریافت میکنیم اما هیچ قراردادی با دولت نداریم، به همین دلیل نمیتوانند به ما فشار بیاورند.
مریم فشندی:
دیتر کومل سرپرست گروه تئاتر مارینباد که نخستین بار سال گذشته با نمایش «پارسیفال » در تهران حضور یافت امسال با دو نمایش ” اسرار شبانه ” و ” شب خواهران برونته ” به جشنواره بین المللی تئاتر فجر آمده است .
در فاصله بین دو اجرای نمایش ” شب خواهران برونته ”در کافه تریای تالار چهارسو و اتاق نور این تالار با اشتیاق به پرسش های سایت ایران تاتر پاسخ گفت .
وقتی از ایران برای حضور در جشنواره دعوت شدید چقدر طول کشید که برای این سفر تصمیم بگیرید و چه ذهنیتی نسبت به ایران داشتید ؟
ما نمی خواستیم ابتدا در فستیوال شرکت کنیم . اختلاف نظرهایی نیز در این ارتباط میان اعضای گروه بود . چون شایعات زیادی درباره وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران وجود داشت . این مواردی بود که روزنامه های ما به صورت سطحی درباره آن صحبت کرده و می کنند . اما بالاخره بعد از مشورت و همفکری تصمیم گرفتیم حرکت کنیم . به هر صورت آمدیم و با ورود به ایران متوجه شدیم هر آنچه درباره ایران فکر می کردیم فقط پیش داوری بوده است . این طبیعی است تا آدم حرکت نکند و آن محل به خصوص را نبیند تصورش از آن محل و آدمها تصور باطلی خواهد بود .
چه چیزی در ایران دیدید که تصورتان را نسبت به ایرانیها تغییر داد؟
با ورودم به ایران هیچ احساس خطری نکردم . اعضای گروه خیلی راحت می توانستند در سطح شهر تردد کنند . نگاه های زنان ایرانی حتی بازتر از ماست . این در حالی است که نگاه به زن در جامعه آلمان به گونه دیگری است . در غرب به زن بیشتر بصورت ابزاری نگاه می شود و زن گویا باید تلاش کند مورد توجه مردها قرار بگیرد . من در اینجا ( ایران ) چنین احساسی ندارم . به نظرم حجاب از زن حمایت می کند و باعث می شود بتوانیم به دیدگاه زنان توجه کنیم .
چقدر موفق شدید خود را با امکانات موجود در سالن های ما وفق دهید ؟
مسلما امکانات فنی در ایران مانند کشور آلمان کامل نیست ولی انسان ها بیشتر در نظر گرفته شده اند و از خلاقیت ها بیشتر استفاده می شود . کارها به هر صورت پیش می رود . باید بپذیریم که وقتی قرار است یک کار هنری انجام دهیم ، نباید از محدودیت ها بترسیم . اگر قرار باشد کمبودها مانع فعالیت ما شود اتفاق خوبی نیست . بطور مثال در سالن چهارسو وقتی بازیگر صحبت می کند صدای او در کف سالن می نشیند بنابراین باید خیلی بلند صحبت کند اما در هر صورت ما تلاش کردیم با امکانات هماهنگ شویم و میهمان نوازی ایرانی ها برایمان کار راحت کرد . آنچه از مدت حضورم در ایران فهمیدم این بود که در ایران گویا تئاتر به تازگی راهش را آغاز کرده است . همچنین برای من سعادتی بود که بتوانم تئاترهای ایرانی زیادی را در اصفهان ببینم . در اصفهان هم امکانات زیادی وجود نداشت بر همین اساس فکر می کنم طی 20 سال اخیر در اصفهان هم به تئاتر به صورت جدی پرداخته نشده است .
به نظر من یکی از دغدغه های گروه ” مارین باد ” پرداختن به اسطوره هاست . این هم از اجرای پارسیفال و هم از برنامه های آینده گروه برمی آید .
بله برداشت درستی است . بسیاری از نمایش های ما با اساطیر ارتباط دارند اما بخشی از داستان ها مربوط به زمان جنگ های صلیبی است ، زمانی که به نام مسیح می خواستند دنیا را فتح کنند .
پرداختن به اسطوره هاچقدر به خودی خود برای شما ارزشمند است و تا چه حد تلاش می کنید به اسطوره ها رنگ امروزی بدهید ؟
اوایل که کارم را شروع کرده بودم بیشتر بر این اعتقاد بودم که بتوانم دیدگاه مستقیم سیاسی داشته باشم. در واقع به نوعی از تئاتر که فعالیتهای سیاسی روز را نشان دهد، معتقدم. بعد از چند سال نظرم به این سمت سوق داده شد که بتوانم موارد و موضوعات را از دل سوژهها بیرون بیاورم و به آن بپردازم.
آیا در حال حاضر این دید سیاسی تعدیل شده است؟
بله . الان نمایشی دارم که براساس رمانی از فلیپ هاوارد نوشته شده با عنوان”جوانی بدون خدا” . موضوع این نمایش به آغاز دوره نازی برمیگردد. نمایش به رابطه معلم و دانشآموزانش میپردازد. وجدان اخلاقی معلم مورد بررسی قرار میگیرد و نقش او که میتواند از بروز مسایل جنایی جلوگیری کند. اما نمایش دیگری که دارای بنمایههای سیاسی است، درباره انقلاب فرانسه و مرگ دانتون است. در ماه جولای(اواخر تابستان) نیز با یک نمایش که هنوز مشخص نیست به اصفهان سفر خواهم کرد.
چرا در نمایشهایی که به ایران آوردهاید، این دید سیاسی وجود نداشته است؟
اگر آن کارهایی که نام بردم کامل شود، حتماً آنها را به ایران خواهیم آورد.
گویا در گروه شما تقسیمبندی خاصی نسبت به اجرای نمایشهای گروه کودک و نوجوان یا بزرگسال وجود ندارد.یعنی به عنوان مثال تاکید خاصی روی اجرای نمایشهای بزرگسال ندارید. چرا؟
مطمئناً تقسیمبندی خاصی در گروه داریم. مثلاً نمایش مرگ دانتون مخصوص بزرگسالان است. مواردی هست که نمایشهایی مخصوص افراد مسن و کودکان داریم. جوانان معمولاً نمیخواهند با دوران کودکی و بزرگسالی رابطه برقرار کنند. بنابراین برای آنان هم نمایشهای خاصی تدارک میبینیم.
با توجه به حجم فعالیتهایتان سالن خاصی در اختیار دارید؟
بله. ما یک سالن تئاتر خاص خودمان داریم. سالن ما حمام قدیمی است که در قرن نوزدهم ساخته شده و بسیار زیباست. این امکان به وجود آمد که ما از آن استفاده کنیم. در واقع میتوانیم صحنه را آن طور که میخواهیم طراحی کنیم. برای این منظور نیز ابتدا تعداد تماشاگران را در نظر میگیریم و بعد سالن را طراحی میکنیم.
آیا شما به طور خصوصی فعالیت میکنید؟
بله. ما یک کمپانی تئاتر هستیم و از طرف دولت استخدام نشدهایم. ما به عنوان یک گروه تئاتر آزاد هم از سوی استان و هم از سوی دولت کمک هزینه دریافت میکنیم اما هیچ قراردادی با دولت نداریم، به همین دلیل نمیتوانند به ما فشار بیاورند. ما امکانات زیادی در اختیار داریم و آن طور که بخواهیم فعالیت میکنیم. مواردی پیش میآید که دولت میتواند تمام تئاترها را ببندد و اگر همه تئاترها دولتی باشند فاجعه پیش میآید. در تئاترهای دولتی مدیر یک تئاتر اگر پیش رفتی نداشته باشد پس از هفت سال عوض میشود. اما در تئاتر خصوصی وضع به گونه دیگری است. ما میتوانیم مسایل سیاسی روز را مطرح کنیم. برهمین اساس گردهماییهایی در تئاتر برگزار میکنیم و به مسایل مختلفی از جلمه ایران و... میپردازیم.
چگونه است که شما سالن تئاتر خصوصی دارید ولی از دولت کمک میگیرید؟
این وظیفه دولت نیست که کمک کند، بلکه اگر شما کیفیت بالایی در کارتان داشته باشید، دولت چارهای جز کمک به شما ندارد. در عین حال تئاتر ما شهرتی بدست آورده و دولت به ناچار به ما کمک میکند. روبرتو چولی هم یک استثنا در تئاتر آلمان است که دولت به آن کمک میکند.
پس تعداد کمپانیها در آلمان نباید زیاد باشد.
بله زیاد نیست. خیلی از تئاترها آنقدر پول در نمیآورند که بتوانند گروهی تشکیل دهند. البته در آلمان برای تئاتر اهمیت زیادی قایل هستند.
آیا نمایشهای ایرانی جشنواره فجر را دیدهاید؟
فقط موفق شدم نمایش «منطقه اشغال شده» اثر هلنا والدمن را ببینم. که زیاد هم خوشم نیامد.
چرا؟
این نوع کار برای من جالب نیست. جالب این بود که کارگردان میتوانست نیرو و انرژی زنان را بیشتر نشان دهد. در نمایش فکری بود ولی این فکر به عمل نزدیک نشده بود. البته مطمئناً این کار در اروپا از یک فستیوال به فستیوال دیگر راه پیدا میکند چون کلیشه است.
بازیگران ایرانی را در آن نمایش چطور دیدید؟
من به سختی بازی آنان را دیدم چون نمیشد رابطه احساسی با تماشاگران برقرار کنند. با چادر میتوان حرکات دیوانهوارتری را نمایش داد.
قصد ندارید کاری را از ایران انتخاب کنید تا در آلمان اجرا شود؟
سال قبل دو نمایش” سرخاب” و ” میبوسمت و اشک” را به آلمان دعوت کردیم. ولی امسال نتوانستیم کار زیادی ببینیم. سعی میکنیم در فستیوال سال 2006 که با موضوع”دین و باور” در آلمان برگزار میشود، نمایشی ایرانی دعوت کنیم.